لحظات احتضار حضرت زهرا سلام الله علیها 8

خوارزمی از ابن عبّاس روایت کرده است: زمانی که رحلت فاطمه (ع) نزدیک شد به هیچ وجه اندوهگین به نظر نمی‌رسید و مرگ، برایش دشوار نبود ولی دست حسن (ع) و حسین (ع) را گرفت و به سوی قبر پیامبر اکرم (ص) رفت، آن‌ها را کنار قبر نشاند، سپس ایستاده در میان منبر و قبر […]

لحظات احتضار حضرت زهرا سلام الله علیها 7

شیخ طوسی از سلمی زن ابورافع، نقل کرده است: فاطمه (ع) بیمار شد و در روز رحلت، فرمود: برایم آب فراهم کن من، آب ریختم و او به بهترین نحو، غسل کرد. سپس فرمود: جامه‌های نو مرا بیاور. آن‌ها را پوشید و وارد اتاق خود شده، فرمود: بسترم را در وسط اتاق بگستران و او […]

لحظات احتضار حضرت زهرا سلام الله علیها 6

ابن سعد از سلمی روایت کرده است: فاطمه (ع) دختر پیامبر اکرم (ص) نزد ما بود که بیمار شد و در روز رحلتش، علی (ع) بیرون رفت. فاطمه (ع) به من گفت: ای مادر! برای شستشوی من،‌آب بریز من،‌آب ریختم و او خود را به بهترین صورت،‌شستشو داد. سپس فرمود: جامه‌های نو را برایم بیاور! […]

لحظات احتضار حضرت زهرا سلام الله علیها 5

طبری امامی از امام علی (ع) روایت کرده است: شبی که خدای متعال روح فاطمه (ع) را نزد خود برد، شنیدم که فاطمه (ع) گفت: و سلام بر تو باد سپس به من گفت: ای پسر عمو! جبرئیل به پیشواز من آمد و گفت: ای حبیب رسول خدا (ص)! و ای میوه‌ی دل او! خدای […]

لحظات احتضار حضرت زهرا سلام الله علیها 4

طبرانی از عبدالله بن محمّد بن عقیل روایت کرده است: وقتی رحلت فاطمه (ع) نزدیک شد، از علی (ع) درخواست آب کرد. سپس غسل کرد و تطهیر نمود و جامه‌های کفن خویش را خواست. جامه خشن و زبری آوردند آن را پوشید و خود را حنوط کرد. سپس به علی (ع) گفت: زمانی که مرگم […]

لحظات احتضار حضرت زهرا سلام الله علیها 3

قاضی نعمان از امام صادق (ع) از پدرانش (ع) روایت کرده است: پیامبر اکرم (ص) در گوش فاطمه (ع) زمزمه کرد که از خاندان او، فاطمه (ع) نخستین کسی است که به حضرت، ملحق می‌شود. زمانی که پیامبر اکرم (ص) از دنیا رفت و فاطمه (ع) به خاطر آن رنج‌ها که از مردم به او […]

لحظات احتضار حضرت زهرا سلام الله علیها 2

ابن شبّه از یزید نقل کرده است: فاطمه (ع) پس از وفات پدرش، هفتاد شبانه روز در رنج و اندوه بود. آن حضرت می‌گفت: فردا هنگام تشییع جنازه‌ام بر دوش مردان از لاغری و کوچکی جسدم، خجالت می‌کشم در آن زمان، زنان نیز مانند مردان بر دوش مردم حمل می‌شدند اسماء بنت عمیس یا ام […]

لحظات احتضار حضرت زهرا سلام الله علیها 1

شیخ طوسی به سند خود از عمّار (ره) روایت کرده است: وقتی بیماری فاطمه (ع) شدید شد عبّاس بن عبدالمطلب (ره) به عیادتش آمده به او گفته شد: حالش بسیار بد است و کسی نمی‌تواند با او، دیدار کند. عبّاس به خانه برگشت و فرستاده‌ای نزد علی (ع) روانه کرد و چنین پیغام داد: ای […]

سوگنامه‌های حضرت زهرا سلام الله علیها 9

برقی سروده است: آن دو هیزم در خانه‌ی فاطمه (ع) ریختند و آتش افروختند در حالی که به آنان، ناسزا می‌گفتند. و در خانه جز صدیقه طاهره از بانوان و علی (ع) و دو سبط رسول خدا (ص)، ‌کس دیگری نبود. نمی‌گویم آن دو مکر کردند و کینه ورزیدند،‌بکله می‌گویم کافر شدند و کفر به […]

سوگنامه‌های حضرت زهرا سلام الله علیها 8

علی بن یونس عاملی گفته است: حمیری در سوگ فاطمه (ع)، چنین سرود: او را کتک زدند و حقش را خوردند و بعد از آن، طعم سلع را به وی چشاندند. خدای متعال، دست زننده‌اش و دست هر کسی که از زدنش راضی و خشنود بود را، قطع نماید. خدا آن‌ها را نبخشاید و ترس […]

سوگنامه‌های حضرت زهرا سلام الله علیها 7

اربلی گفته است: برخی از یاران و اصحاب در سوگ فاطمه (ع)، بلکه اهل بیت (ع) از قول قاضی ابوبکر بن ابی قریعه برایم چنین سرود: ای کسی که همیشه هر مسأله دشوار و پیچیدهای کوچک یا بزرگ از او، پرسش می‌شود. پرده از آن برمدار، چه بسا زیر آن، مرداری باشد. چه بسا پوشیده‌ای […]

سوگنامه‌های حضرت زهرا سلام الله علیها 6

خوارزمی از حاکم نقل کرده است: زمانی که فاطمه (ع) رحلت کرد علی (ع) این شعر را سرود: عقده‌های گلوگیر، راه نفسم را بسته است ای کاش! هر دو نفس و عقده‌ها با هم از تنم، بیرون می‌شد. پس از تو در زندگی، هیچ خیری نیست و از ترس آن‌که زندگی‌ام طولانی شود، بر خود […]

سوگنامه‌های حضرت زهرا سلام الله علیها 5

جوینی به سند خود از موسی بن جعفر (ع) از پدرش روایت کرده که فرمود: زمانی که علی (ع)، فاطمه (ع) را به خاک سپرد، قبرش را هر روز زیارت می‌کرد و بر او، می‌گریست. روزی به دیدارش آمد وبر قبرش افتاد، چنین سرود: مرا چه شده است که در حال عبور از میان گورستان […]

سوگنامه‌های حضرت زهرا سلام الله علیها 4

در دیوان منسوب به علی (ع) آمده که آن حضرت در فراق فاطمه (ع)، چنین سروده‌اند: آیا برای زندگی طولانی راهی وجود دارد؟ کجا چنین راهی پیدا می‌شود در حالی که مرگز از کسی، روی گردان نیست. من، گر چه به مرگ یقین دارمف‌ولی آرزوهایی دارم که بدون مرگ، طولانی است. روزگار رنگ‌هایی دارد که […]