خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را

خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را تا قدری التیام دهد، گوش پاره را آتش گرفته گوشه ی دامان کوچکش آبی نبود، چاره کند این شراره را ازخیمه های سوخته تا گود قتلگاه هاجرشد و دوید به هرسو، اشاره را باران تازیانه و سیلاب سیلی، اشک تاریک کرده بود، نگاه ستاره را ازحال رفت ، […]

امین وحی بر آن تشنه گر رکاب نگیرد

امین وحی بر آن تشنه گر رکاب نگیرد قرار در لب کوثر ابوتراب نگیرد   برادری که به اسب اجل کنند سوارش ز آهن اردل خواهر بود رکاب نگیرد   فشاند دختر زهرا به راه شاه گلابی که آسمان ز گُلی آن چُنان گلاب نگیرد   لبش ز سوز عطش خشک گشته جای عجب نیست […]

نفاق و خطرناک تر از نفاق 3

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏»  «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1] «رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری‏* وَ يَسِّرْ لی‏ أَمْری* وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی*‏  يَفْقَهُوا قَوْلی‏‏» [2] «إلَهی وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى‏». نفاق بحث ما حول نفاق و خطرناک‌تر از نفاق است، بنابراین به اصل نفاق می‌پردازیم تا به خطرناک‌تر از آن […]