حریم قدس مرا جبرییل، دربان است

حریم قدس مرا جبرییل، دربان است مزار کوچک من قبلۀ بزرگان است اگرچه ابر سیاهی‌ست بر مه رویم  ز اشک دیده مزارم ستاره‌باران است ز تازیانه تنم آیه‌آیه گردیده چنان که پیکر پاکم شبیه قرآن است از آن شبی که پدر بهر دیدنم آمد هنوز دامن ویرانه‌ام گلستان است من آن صحیفۀ خوانای لیلةالقدرم که […]

نفاق و خطرناک تر از نفاق 3

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏»  «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1] «رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری‏* وَ يَسِّرْ لی‏ أَمْری* وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی*‏  يَفْقَهُوا قَوْلی‏‏» [2] «إلَهی وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى‏». نفاق بحث ما حول نفاق و خطرناک‌تر از نفاق است، بنابراین به اصل نفاق می‌پردازیم تا به خطرناک‌تر از آن […]