رسالت مادری

اوائل انقلاب بود. ما هنوز ازدواج نکرده بودیم. در آن دوران بحثهای سیاسی خیلی داغی مطرح بود. مسائل سیاسی بسیاری در خانوادهها، در مورد انقلاب وجود داشت؛ مسائلی مثل چپیها و راستیها و یا اینکه انقلاب دوام میآورد، یا نه؟! یادم هست، وقتی در خانواده بحث میشد، من و شهید بهمنی حرفمان یکی بود و […]
تقسیم لباسها

حسن نُه سال داشت. روز پنجم عید بود. دیدم خیلی گریه میکند. به مادرش گفتم: «چرا این بچّه این قدر گریه میکند؟» مادرش گفت: «چیزی نیست، بچّه است. شما برو نمازت را بخوان؛ آرام میشود.» نمازم را خواندم و به کارهای خودم رسیدگی کردم. دیدم نه! باز هم حسن گریه میکند. دوباره از مادرش سؤال […]