تبلور سنّت نبوى در سيرت ولايى يا آراى صحابى؟

سنّت، تبيين قرآن و دربردارنده تفصيل آموزههاى اسلام است كه دستخوش برخى حوادث شده است. لذا دستيابى به سنّت نبوى مستلزم تلاش بسيار است. در باره طريق وصول به سنّت، گروهى از مسلمانان (شيعه) سيره برخى اصحاب عترت : را احتياطآميزترين راه مىشمرند؛ امّا برخى مسلمانان (اهل تسنّن) سنّت پيامبر 9 را در رفتار عموم اصحاب جستجو مىكنند.
بررسى شخصيّت عترت و اصحاب و مقايسه كارنامهشان با هم، به ما كمك مىكند در باره اينكه «سيره كدام دسته (عترت يا عموم اصحاب) به صورت هرچه شايستهترى آينه تمامنماى سنّت نبوى و تبلور آن است» داورى درستترى داشته باشيم. نيز مىبينيم كه سيره عترت هماهنگ با هم و همسو با قرآن و سنّت است، امّا سيره اصحاب، بلكه چهبسا يك صحابى، جز با انواعى از تأويل و توجيه با قرآن و سنّت، بلكه با سيره خودش هماهنگ نمىنمايد.
نبوّت از ديدگاه ميرزا مهدى اصفهانى

پاسخ آيةالله ميرزا مهدى اصفهانى به اين پرسش كه «شناخت پيامبر چگونه و از چه راهى محقّق مىشود»، در اين گفتار بررسى شده است. محوريّت عبوديّت و تذكّر به نور عقل و اثاره عقول بشر، سبب مىشود كه شناخت پيامبر، فطرى باشد. در اين ميان، نقش معجزه و كاركرد آن نيز بررسى شده است.
نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث

كذب و افترا بر خدا و رسول بر نگرش ما نسبت به احاديث، اثرى مهم دارد. نويسنده، ابتدا معناى كذب و افترا، سپس زشتىِ كذب وافترا بر خدا و رسول و اقسام آنها، به ويژه انكار وحيانى بودن دين را بررسى كرده و نتيجه مىگيرد كه احتمال صدق حديث مانع از ردّ حديث مىشود.
فلسفه نبوّت و جايگاه آن در باور ملّاصدرا

تأمّل در مباحث كتابالحجّة اثر گرانسنگ و عظيم شرح الاصول الكافى ما را به اين نكته رهنمون مىسازد كه صدرالمتألّهين در اين كتاب همواره بر آن بوده است كه نبوّت و ماهيّت آن را بهمنزله مقامى جعلى و انتسابى از جانب خداوند با حقايق صادر شده از بيانات ائمّه معصومين :، تفسير و تطبيق نمايد. با وجود صبغه كلامى و عقلى مفهوم نبوّت، ملّاصدرا هرگز اين منصب را با قرائت بشرى و غيرالهى بررسى نكرده است و بهعكس، با در نظر گرفتن اصالت آموزههاى روايى و با كنار هم نهادن قرائن نقلى در تبيين روايات كتابالحجّة الكافى، بر فرابشرى و الهى بودن اين مقام اصرار مىورزد. او هنگام شناسايى نبى، تعريف نبوّت، تفاوت نبى و رسول، ضرورت
ارسال پيامبر، خصلتهاى پيامبران و مراتب آنان و مباحثى از اين دست، با رويكردى برهانى و عرفانى، از تطبيق و سازگارى ميان اين رويكرد با معيار قرار دادن حديث چشمپوشى ننموده و با حسّاسيّت تمام، در هماهنگى و همسانسازى عقل و حكمت با روايات مرتبط با مقام نبوّت در كتاب الحجّة كوشيده است.
اطاعت از خاتم پيامبران در قرآن كريم

رسول و امّت، هر يك مسئوليّتى دارند. رسول، مسئول تبليغ آيات و احكام الهى است و امّت اسلامى، مسئول فهم و پذيرش دعوت الهى. در واقع، حقيقت اطاعت، كوشش براى رسيدن به هدف والاى رسول است.
مسئوليّت خاتم پيامبران، بلاغ آشكار و وظيفه مؤمنين، اطاعت در مقابل وظيفه رسول، يعنى بلاغ است. اطاعت مؤمنين از رسول اكرم موجب هدايت، قبولى اعمال، وحدت و دورى از گناه مىشود و سرپچى از دستورات، باعث عذاب دنيوى و اخروى است. بنابراين، اطاعت از رسول يكى از موارد امتحانات الهى براى مؤمنان است.
بررسى سيماى امام على علیه السّلام و خلافت ايشان

غدير خم كه در هجدهم ذى الحجه سال دهم هجرت و در آخرين حجّ عمر گرانمايه پيامبر اكرم 9 به وقوع پيوست، تأكيدى محكم و متين بر خلافت و امامت اميرالمومنين امام على 7 به امر پروردگار بود كه قرآن كريم، حديث شريف نبوى و تاريخ، گواه غيرقابل انكار آن است. واقعه عظيم غدير، مرزهاى دينى و تاريخى را درنورديده و در ادبيّات نيز انعكاس يافته است تا آنجا كه شاعران فراوانى از عرب و عجم و مسلمان و غيرمسلمان، نصب اميرالمومنين 7 را به امامت و ولايت به امر يگانه ايزد و به دست آخرين فرستاده 9 در اشعارشان به تصوير كشيدهاند.
تحليل نبوّت پيامبر اكرم صلی علیه وآله وسلم از زبان امام معصوم : در دعاى افتتاح

دعاى افتتاح كه منتسب به حضرت صاحب الامر (عج) است، داراى مضامين عالى و بلندى است كه گنجينهاى از معارف توحيد، نبوّت و امامت را در بر دارد. در اين مقاله، بحث نبوّت آن بررسى مىشود.اين دعا با صلوات بر پيامبر خاتم، باب پيامبرشناسى را گشوده و در ضمن صلوات، بارزترين ويژگيهاى پيامبر 9 را برشمرده است. در اين تحقيق، ضمن تحليل اصل اعتقادى نبوّت، ويژگيها و اوصاف عبوديّت، رسالت، امانت، برگزيدگى، محبوبيّت، حفظ سرّ الهى و مبلّغ بودن نبىّ اكرم 9 بررسى مىشوند.
تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت : (2)

نگارنده، ابتدا معناى عقل و ميزان كاربرد آن در مباحث توحيد را براساس احاديث كتاب كافى بيان مىدارد. آنگاه به طرح فلسفه صدرايى در مورد توحيد و آنگاه به مطالعه تطبيقى ميان آنها مىپردازد.
نسبت عقل و شرع

نسبت عقل و شرع براساس ديدگاههاى آيةالله ميرزا مهدى اصفهانى (1303ـ1365 قمرى) موضوع اين گفتار است. ميرزاى اصفهانى عقل را نورى مىداند كه خداوند به انسانها مىبخشد و حجّت خود بر آنها قرار مىدهد، حجّيّت تمام حجّتهاى ديگر به عقل برمىگردد. البتّه احكام شرعى براساس كسر و جبر مصالح و مفاسد، تشريع مىشود. و اين تشريع ـ به حكم عقل ـ فقط كار خداوند حكيم است.
آغاز نبوّت

درباره زمان آغاز نبوّت پيامبر اسلام 9 بين دانشمندان مسلمان، اختلاف نظر وجود دارد. عدّهاى را نظر بر اين است كه آغاز نبوّت پيامبر 9 در سنّ چهل سالگى بوده است و بعضى اين زمان را از بدو طفوليّت و پايان دوره شيرخوارگى مىدانند. عدّهاى نيز با استناد به حديث «كُنْتُ نَبِيّآ و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ»، آغاز نبوّت پيامبر 9 را قبل از خلقت آدم 7 دانستهاند. مسئله اين تحقيق آن است كه زمان آغاز نبوّت پيامبر اكرم 9 كِى بوده و آيين ايشان قبل از بعثت چه بوده است.
ضرورت وجود نبى بر اساس قاعده لطف

ضرورت وجود پيامبراز دو منظر قابل بررسى است: 1. نياز انسان؛ 2. وجوب لطف الهى.
فلاسفه و متكلّمان، در معناى وجوب ارسال رسولان، نظريّههايى ارائه كردهاند؛ و بر اين نظريهها، نقدها و اشكالاتى نيز مطرح شده است. در نظر فلاسفه، وجوب به معناى ضرورت وجود و عدم انفكاك از ذات خداوند است، و لطف و كرم از صفات ذات محسوب مىشود. هرچند متكلّمان براى اثبات وجوب ارسال رسل، بر حسن و قبح عقلى تأكيد مىكنند و اين به معناى ضرورت و لزوم فلسفى نيست، ولى برخى بر آن عقيدهاند كه وجوب در نظر متكلّمان، همان معناى فلسفى را دارد.
قاعده لطف از نظر متكلّمان بزرگ شيعه همچون شيخ مفيد و خواجه طوسى نقد و بررسى شده و اشكالات مربوط به نظر حكما و فلاسفه با استناد به آيات و روايات تبيين شده است.
وجوب ارسال رسل برمبناى عدل الهى نيز مورد بررسى قرار گرفته است.
عصمت خاتم پيامبران در نگاه برخى از مفسّران

براساس آيات و روايات، عصمت پيامبران و محبّتهاى الهى از ضرورتهاى هدايت است. برخى از مفسّران، ذيل آيه (سَنُقْرِئُکَ فَلاَ تَنْسَى) مطالبى را ذكر كردهاند كه با عصمت پيامبر 9 منافات دارد ازجمله نگرانى پيامبر از فراموش كردن وحى و نگرانى و اضطراب ايشان در زمان آغاز بعثت.
با توجّه به مفهوم و حقيقت وحى براساس آيات قرآن و اعطاى معرفت و هدايت به واسطه روح قدسى از طرف خداوند، پيامبران در دريافت و ابلاغ وحى، از هرگونه خطا و لغزش و ترديد مصون مىباشند.
برخى از مفسّران، پيامبر 9 را در دريافت وحى و در ابلاغ وحى از القاى شيطان در امان نمىدانند و افسانه غرانيق كه طبرى مطرح كرده است، براساس همين اعتقاد به لغزش در ابلاغ وحى است.
آيتالله ملكى ميانجى در تفسير مناهج البيان، پس از نقل و نقد برخى از اقوال مفسّران ذيل آيه، تفسير صحيح آيه را بيان مىكند.
معنا و فلسفه ختم نبوّت

يكى از مسائلى كه امروزه در جامعه ما مطرح است، مسئله ختم نبوّت بهوسيله پيامبر اسلام 9 است. يكى از نظريّات مطرح شده در موضوع فلسفه ختم نبوّت، اين است كه بشر ديگر نيازى به راهنمايان الهى ندارد.
در اين مقاله دو نقد بر اين نظريّه وارد شده و سپس معناى اصطلاحى نبوّت و امامت بررسى شده و از دو جهت، مورد توجّه قرار داده شدهاند :
اوّل اينكه «حقيقت و ماهيّت نبوّت و امامت چيست و چه تفاوتهايى با هم دارند؟»
دوم اينكه «چه تفاوتهايى در آثار نبوّت و امامت وجود دارد؟»
سپس با در نظر گرفتن هريك از اين دو نظر، فلسفه و معناى ختم نبوّت بيان شده است.
هفت نكته درباره نبوّت و امامت

نگارنده از چند ديدگاه در باب نبوّت و امامت سخن مىگويد : نارسايى بشر در كسب فيض الهى؛ مستقلّات عقليّه مبناى قبول دين؛ تفاوت درجات انسانها؛ برهان امكان اشرف؛ عبوديّت كامل و عبد كامل. پيوند ميان عقل و نقل در اين گفتار، قابل توجّه است.اين گفتار، برگرفته از درس گفتارهاى شيخ محمود حلبى خراسانى در سال 1383 قمرى است.