معرفى «معجم احاديث الإمام المهدى عليه السلام» در پرتو اصول حاكم بر جوامع حديثى

موسوعهها يا دايرهالمعارفهاى حديثى مجموعههاى كلان
حديثى با كاركردهاى مختلف است كه دانشمندان حوزه علم حديث در
عصر حاضر به منظور جمعآورى و تبويب موضوعى احاديث معصومين
متناسب با نيازهاى گوناگون بدان روى آوردهاند. اين مجموعهها در
واقع گونهاى از تأليفات حديثى شمرده مىشود كه با عنوان «جامع
حديثى» سابقه آن به اواخر قرن دوم مىرسد. مؤلّفان جوامع حديثى از
ديرباز گاه در صدد جمع مطلق احاديث معصومين عليهمالسلام بودهاند و گاه
تنها در موضوعى خاص به گردآورى احاديث پرداختهاند. از اينرو
جامع حديثى گاه «جامع مطلق» و گاه «جامع نسبى» محسوب مىشود.
دانشمندان حوزه حديث در بررسى و شناسايى اين جوامع ملاكهاى
گوناگونى را مورد نظر قرار مىدهند. در اين مقاله موسوعه «معجم
احاديث الإمام المهدى عليهالسلام» از منظر اين ملاكها بررسى و معرّفى شده
است.
مستدركى بر نهج البلاغه در ميان نسخه هاى خطى نهج البلاغه

از آنجا كه نهج البلاغه دربردارنده بليغترين و فصيحترين
خطبههاى اميرالمؤنين عليهالسلام است، عالمان، محدّثان و ادباء بسيارى پس
از تأليف اين كتاب، شروع به نوشتن شرح، حاشيه و استدراك بر اين
كتاب گرانسنگ كردند. از جمله اين مستدركها مىتوان به مستدرك
احمدبن ناقه (م 559 ق) اشاره كرد كه داشتن خطبههايى مانند:
الدرهاليتيمة، الأقاليم، البيان، از ويژگيهاى اين مستدرك است. يادآورى
مىشود كه اين خطبهها در هيچ يك از مصادر روايى موجود به طبع
نرسيده است.
نقش امام حسن عسكرى عليه السلام و اصحاب ايشان در حديث اماميه

اهلبيت رسول اكرم صلى الله عليه وآله طبق سفارش آن حضرت، در كنار
قرآن كريم، بالاترين مرجع علمىاند كه خداوند ايشان را براى هدايت و
رهبرى مسلمانان پس از رسول اكرم صلىاللهعليهوآله برگزيده است. امام حسن
عسكرى عليهالسلاميازدهمين امامى است كه سكان كشتى هدايت را به دست
گرفت. اين پژوهش در پى آن است كه با ترسيم شرايط سياسى و
اجتماعى حيات ايشان، به عنوان عوامل مهم و اثرگذار در مضمون
احاديث و چگونگى نشر آنها، شيوههاى نقل و نشر حديث و نقش
اصحاب و شاگردان آن حضرت در حفظ و نقل حديث را وانمايد و
مدارس حديثى را كه در زمان ايشان رونق گرفت، معرّفى كند و آثارى
را كه به اين حضرت نسبت دادهاند، بررسى نمايد.
فضاى تاريخى عرضه و تبيين معارف دين از سوى اهل بيت عليه السلام با تأكيد بر آموزه هاى روايى

ارائه و تبيين آموزه هاى عميق شيعه كه ريشه در كتاب و
سنّت دارند، نيازمند بسترى مناسب است كه تحقق آن در ارتباط
مستقيم با همسويى يا عدم همسويى عناصر اثرگذار تاريخى يا همان
اجزاء سياسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى است. تأمّلى بر تأثير اين
عناصر بر روند ارائه اجمالى ـ تفصيلى دستگاه معرفتى شيعه و تبيين آن
در دورههاى مختلف حضور امامان، بدون پيدايش تغيير در مبانى آن،
مهر تأييد مىنهد.
نوشته پيش رو تلاش دارد تا نظريه فوق را به صورت تطبيقى در مورد
آموزه امامت، بر اساس روايات اهلبيت عليهمالسلام ارائه نمايد كه در آن،
ضمن پاسخ به چرايى برخى پديدههاى تاريخى معرفتى، چگونگى روند
مذكور را پيش از دوران غيبت آنچنانكه منظومه معرفتى
اهلبيت عليهمالسلام در نهان دارد، نشان دهد.
مأخذيابى و معناشناسى حديث «لا تسبّوا الدهر فإن الله هوالدهر»

حديث «لا تسبّوا الدهر فإن الله هو الدهر» يكى از احاديث متشابه است كه در منابع معتبر اهل سنّت، مانند صحيحين، روايت شده؛ امّا در منابع شيعه، صرفاً جهت تبيين و تحليل آمده و سندى براى آن از سوى محدّثان شيعه نقل نشده است. البته رواياتى شبيه به آن در منابع شيعى قابل ملاحظه است. همين روايات، كمك شايانى در فهم معناى حديث مورد نظر مىكند. با توجّه به آيات قرآن و آموزههاى معصومان :، مقصود از اين حديث، آن است كه امور عالم تكوين را كه همگى تحت قدرت خدا قرار دارد، نبايد به غير او نسبت داد.
تعليقات آيت الله شيخ محمّد رضا جعفرى بر اصول كافى هشت باب از كتاب الحجة

پيشتر در شمارههاى 19، 20، 22، 23، 24، 25، 27 و 28 سفينه، ترجمه بخشهايى از تعليقاتى كه مرحوم آيت الله شيخ محمّدرضا جعفرى نجفى بر ترجمه انگليسى اصول كافى نوشته بود، به نظر خوانندگان رسيد. اين تعليقات به ترتيب ابواب كتاب الحجة عرضه شده است؛ امّا يك بخش از اين نوشتارها باقى مانده است كه در ترتيب ياد شده، بايد ميان مطالب شماره 19 و 20 قرار مىگرفت.
نقد و بررسى كتاب «قرآن و كتاب مقدس؛ درون مايه هاى مشترك»

در ميان مستشرقان برخى براى كم اعتبار جلوه دادن قرآن و
دين اسلام سعى بر آن دارند تا نشان دهند قرآن از عهدين استفاده نموده
است. براى پژوهشگران اين سؤال مطرح است كه چقدر مشابهت ميان
قرآن و عهدين وجود دارد كه چنين ادعايى مىتواند مطرح شود. كتاب
“قرآن و كتاب مقدس؛ درون مايههاى مشترك” كتابى است كه مىتواند
تا حدودى به اين سؤال پاسخ دهد. در اين نوشتار به كتابشناسى آن
پرداخته مىشود. در انتها نيز به چند نقد عمده اكتفا شده است.
عدد المحاربين فى الطّفّ لسيّد الشهداء عليه السلام

نويسنده در اين رساله كه در سال 1234 نوشته شده، درباره
تعداد كسانى كه در روز عاشورا به جنگ با حضرت سيّدالشهدا عليهالسلام
آمدند، بر اساس منابع تاريخى بحث و بررسى مىكند. در مقدّمه، درباره
سيّد حسن صدر و آثار او تحقيق شده است.
معناشناسى حديث «لو دلّيتم بحبل الى الارض لهبط على الله» و نقد ديدگاه عرفا درباره آن

از جمله مستندات روايى صوفيه، عبارت «لو دُلِّيتُم بِحَبلٍ الى الارض لَهَبِطَ عَلَى الله» است. آنها اين روايت را به عنوان شاهدى بر نظريه وحدت وجود و موجود تلقى مىكنند. درباره مآخذ و اسناد اين حديث، بايد گفت كه در منابع حديثى شيعه، حديث مزبور نقل نشده است؛ امّا محدّثان سنّى، آن را در تفسير آيات ابتدايى سوره حديد، با اسنادى ضعيف نقل كرده و توضيحاتى در مورد آن بيان داشتهاند. مىتوان گفت، بر فرض صدور اين حديث از پيامبر 9، مراد از آن اشاره به احاطه علم و قدرت خداوند بر همه جاست؛ همچنانكه برخى محدثان نيز بدان اشاره كردهاند.
كاوشى در دعاى ام داوود

ادعيه مأثور از گنجينههاى معنوى و ميراث فرهنگى شيعه است كه در بنيانهاى اعتقادى و زيرساختهاى فرهنگى انديشه شيعى و در تقويت اركان ايمانى و تحكيم پايههاى معرفتى انسان نقش شايسته و مؤثّر دارد. يكى از اين دعاها، دعاى استفتاح معروف به ام داوود است كه به خواندن اين دعا، به همراه اعمال ويژه آن در نيمه ماه رجب توصيه شده است. اين دعا را بزرگانى چون شيخ طوسى، ابن طاووس و علامه مجلسى از نظر تأثير براى رسيدن به حاجت و رفع گرفتارى و برطرف شدن ظلم و ستم، معتبر دانستهاند.
در اين نوشتار كه تحقيقى پيرامون دعاى شريفه است، تلاش بر اين بوده كه پس از آشنايى اجمالى با دعاى ام داوود، صحت صدور آن از معصوم به يكى از سه شيوه ارزش منابع و صحت سند و قابليت انطباق بر قرآن و سنّت و عقل سنجيده شود.
نقش واسطههاى فرهنگى در حفظ و انتقال ميراث مكتوب شيعه

مقاله حاضر درصدد بيان نقش واسطههاى فرهنگى در حفظ و نشر ميراث شيعه در فاصله زمانى پيش از تدوين كتب اربعه است. واسطههاى فرهنگى يعنى كسانى كه با انجام سفرهاى علمى، ميراث و معالم شيعى را به نقاط مختلف برده و نشر دادند و يا با استفاده از ميراث شهرهاى حديثى به نشر آن در مناطق خود پرداختند. اگر سفرهاى علمى برخى از بزرگان راويان احاديث اهلبيت : نبود، امروز بخش زيادى از تراث مكتوب شيعه از بين رفته بود. در اكثر روايات كتب اربعه نام اين واسطههاى فرهنگى در سلسله سند به چشم مى خورد كه اهميّت اين سفرها را مىرساند. برخى از كتابهاى اصحاب ائمّه و روايات آنان فقط از طريق همين سفرها به ما رسيده است. با شناخت اين سفرها سرگذشت تراث اصحاب به خوبى روشن مى شود.
بازخوانى نظريه ابن تيميه درباره حديث «باب»، و نقد آن با تكيه بر منابع أهل سنّت

حديث «باب» يا حديث «مدينة العلم»، به نقل از رسول خدا 9 در شأن اميرمومنان امام على 7، با طُرق گوناگون و سندهاى صحيح و حَسَن در منابع اهلسنّت وارد شده است. اين حديث، جايگاه والا و گستره مرجعيت علمى آن حضرت را نشان مىدهد.
ابن تيميه، با تكيه بر نظر ابن جوزى، به تكذيب سند و توجيه متن حديث «باب» پرداخته است. بررسى سيره ابنتيميه در برخورد با فضايل اهلبيت رسول 9، نشان داده كه وى با اعتماد به استدلالهاى نااستوار، نسبت به فضيلت سوزى و مرجعيت زدايى از اهلبيت : و فضيلتسازى و مرجعيتنمايى براى ديگران همّت گمارده است.
سخنان ابن تيميه، به دليل ناسازگارى با مسلّمات تاريخى و منابع
اهلسنّت، پذيرفتنى نيست و قابل نقد است.
اقسام حديث از جنبه دلالت الفاظ در منابع فريقين

با تأمّل در روايات معصومان : و تصريحات دانشمندان اسلامى، مىتوان حديث را به گونههاى: عام و خاص؛ مطلق و مقيد؛ مجمل و مبين؛ ناسخ و منسوخ؛ محكم و متشابه؛ منطوق و مفهوم؛ نص، ظاهر و مووّل تقسيم كرد. از اين ميان، سه قسم عام و خاص، ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه به احاديثى از معصومان: استناد دارند و ساير اقسام را محقّقان فريقين با تفحّص در انواع احاديث ارائه كردهاند. افزون بر اينها اقسام ديگرى نيز از احاديث مانند احاديث تقيهاى و رواياتى مشتمل بر معانى غيرحقيقى وجود دارند كه جداكردن آنها از ساير روايات، از جنبه «دلالت» نيست؛ زيرا در برابر آنها احاديث صريح ديگرى وجود دارد كه نشان مىدهد مراد معصومان: چيز
ديگرى غير از ظاهر آنهاست و از اينرو، ما آنها را در اين تقسيمبندى ننهادهايم.
وحدت دين پيامبران از نظر صاحب مناهجالبيان

بحث بر سر حقانيت و نجات پيروان اديان مختلف امروزه يكى از مباحث مورد توجّه در دينپژوهشى و حوزه فلسفه دين است.
برخى با نگاه پديدارشناسانه و مشاهده تعدد و تعارض اديان موجود ديدگاههاى مختلفى درباره حقانيت و نجات پيروان اديان مختلف ارائه كردهاند. برخى نيز معتقدند كه بر اساس تعاليم قرآن و اهلبيت : دين خدا و محتواى رسالت همه رسولان آسمانى واحد است و عملكرد و سرانجام هر فرد مستقل از اديان متنوعِ موجود قابل بررسى است. نگارنده ضمن طرح نظريه يكى از مفسران معاصر در اين موضوع آراء ايشان را درباره موضوعات زير بررسى كرده است: دين مورد قبول خداوند، علت بروز اختلاف ميان امتهاى پيامبران الهى، وحدت دين و اختلاف طرق و سنّت انبياء، شرط نجات بندگان و نتيجه اعمال نيك كافران.