رفتار و اخلاق پدری

پدر به مسایل شرعی ما اهمیت می‌داد. روی درس و تحصیل هم تأکید داشت و برای آن محدودیت قایل نبود، حتی وقتی برای ادامه‌ی تحصیل در خارج اجازه خواستم، اجازه داد. از دور مواظب کارهایمان بود و ما را با زبان خودمان امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد. چیزی را با زور نمی‌قبولاند، […]

شیخ بی‌باک

چیزی که مرا بیشتر به ایشان (پدرم) علاقه‌مند می‌کرد، شجاعتش بود. بدون ترس و واهمه سخنرانی می‌کرد و حرف می‌زد. یکی از دوستان پدرم می‌گفت: «ایشان برای حرف حق سرش را توی دهان شیر هم می‌برد.» یک بار که همراه پدرم برای دیدن برادرم که سرباز بود، به تبریز رفتیم. توی قطار، برای این‌که بی‌کار […]