آغاز ماموریت جناب مسلم و ماجرا های پس از آن(بخش دوم)

در واکنش به دستگیری هانی بن عروه حضرت مسلم در صدد برآمد تا قصر عبید الله را محاصره کند ابن زیاد به سران و اشراف کوفه که نزد وی بودند دستور داد بروند و اقوام خود را از اطراف مسلم پراکنده کنند و گرنه گردن همه آنها را خواهد زد آنها هم از روی دیوارهای قصر با مردم سخن گفتند و آنها را از عقوبت دولت ترساندند تا آنکه گروه بسیاری از قوم و قیبله آنان صحنه را خالی گذاشتند و مردمی که خود نامه نوشته بودند در میدان عمل و لحظات سرنوشت ساز در جبهه مخالف قرار گرفتند و اتحاد خود را بر هم زدند  ،خیانت سران قبایل و افراد با نفوذ کوفه وتهدیدهای توخالی مزدوران ابن زیاد اثر خود را گذاشت و سبب پراکندگی مردم از اطراف حضرت مسلم شدآن جناب به خانه ای پناه برد اما عاقبت توسط ماموران ابن زیاد محاصره شدو پس از نبردفراوان در حالی که زخم های فراوان بر تن داشت دستگیر گردید، وی در همان حال از یکی از لشگریان خواست تا پیکی به سوی امام حسین (ع) بفرستد و جریان اسارت خود و قصه بی وفایی و پیمان شکنی کوفیان را برای حضرت باز گوید و او را از آمدن به کوفه منع نماید  .به دستور ابن زیاد حضرت مسلم  را بالای دار الاماره برده و در برابر چشمان مردمی که بیرون قصر جمع شده بودند گردن زدند و بدنش را به پایین قصر انداختند شهادت وی درنهم ذیحجه روز عرفه سال شصت هجری  بود .

چگونگی ديدار امام حسین علیه السلام با فرستادگان و نمايندگان مردم كوفه

مردم كوفه پس از شنيدن خوددارى امام حسین عليه السلام از بيعت با يزيد و رفتن آن حضرت به مكه نامه هاى فراوانى را پى در پى به سوى آن حضرت روانه كردند؛ و طى آنها آمادگى خويش را براى يارى وى اعلام داشتند و از او دعوت كردند كه نزد آنان برود.و نمایندگانی برای […]

خطبه امام حسین علیه السلام هنگام رویارویی با آنان

شیخ مفید گوید: امام اسب خود را خواست. سوار شد و با صدای بلند فریاد زد (در حالی که بیشترشان می‌شنیدند): ای اهل عراق، ای مردم! سخنم را بشنوید و شتاب نکنید تا موعظه‌ای شایسته کنم و عذر آمدنم را بگویم. اگر انصاف به خرج دادید، بدین وسیله کامیاب‌ترید، وگرنه «تصمیم خود را بگیرید و […]