ماه شب از غبار غم زینبم گرفت

ماه شب از غبار غم زینبم گرفت از داغم آفتاب، چون ماه شبم گرفت چسبید کام من ز عطش، بر زبان من راه سخن به گفتن هر مطلبم گرفت مجروح و خسته، چون که به میدان روان شدم با اشک و آه، دست مرا زینبم گرفت اول به یک نگاه، تواناییام فزود […]
رمضان آمد و دارم خبري بهتر از اين

رمضان آمد و دارم خبري بهتر از اين مژدهاي ديگر و لطف دگري بهتر از اين گر چه باشد سپر آتش دوزخ، صومش ليك با اين همه دارد سپري بهتر از اين شب قدر رمضان، گرچه بسي پر قدر است دارد اين ماه، وليكن سحري بهتر از اين چونكه در نيمه ي اين مه پسري […]
اي نور قديم کردگاري

اي نور قديم کردگاري اي تازه تر از گل بهاري گل با همه حسن پيش رويت خاري بود، از جمال، عاري زان ديده ي مست ، نرگس آموخت خود شيوه ي مستي و خماري در شام فراق عاشقان را گيسوي تو رمز بي قراري ماه رمضان ز روي ماهت شد چشمه ي مهر کردگاري نور […]