توسعه فرهنگي در عصر ظهور و چشم انداز آن در جامعه منتظر

توسعه فرهنگي، ايجاد شرايط و امکانات مادي و معنوي مناسب براي افراد جامعه، به منظور شناخت جايگاه آنان و افزايش دانش و معرفت انسان ها و آمادگي براي تحول و پيشرفت در پذيرش اصول کلي آن است. هدف نهايي توسعه فرهنگي، بايد رشد و تعالي انسان، در همه ابعاد باشد. رشد مادي نيز زمينه ساز و لازمه تعالي انساني است. روشن است که دستيابي به اين هدف جز در صورت مناسب بودن بستر زيست انسان، محقق نمي شود. اين مهم در جامعه آرماني اسلام (جامعه موعود مهدوي) مورد توجه جدي قرار گرفته، در آن به مقوله فرهنگ و توسعه فرهنگي اهميت خاصي داده مي شود و فرهنگ جديدي جايگزين فرهنگ هاي منحط مي گردد. اين توسعه فرهنگي شامل تمامي لايه هاي فرهنگ (عقيده، باور، ارزش، هنجار، رفتار، دانش، محصولات و نمادها) مي شود و مي تواند براي پيشرفت فرهنگي در جامعه منتظر چشم انداز مناسبي فراهم آورد. بر اين اساس، چشم انداز توسعه فرهنگي کشور، بايد بر پايه معارف و آرمان هاي والايي باشد که متخذ از آموزه هاي مهدويت بوده و در چشم انداز هاي ملي بدان تصريح گردد.

مولفه هاي توسعه و پيشرفت از نظرگاه اسلام با توجه به آرمان شهر مهدوي

توسعه و پيشرفت به عنوان شاخصي مهم، براي جوامع بشري شناخته شده است و اين سوال وجود دارد که مولفه ها و عوامل شکل دهنده توسعه و پيشرفت از نظر اسلام و با توجه به آرمان شهر مهدوي چيست؟ در انديشه اسلامي توسعه يافتگي و پيشرفت، به ويژه در بعد سياسي با حکومت امام عصر (عج) تجلي مي يابد. از آنجا که حرکت به سوي کمال موجب رسيدن به قله سعادت و قران کريم هدف رسالت پيامبر (ص) را اظهار امر دين بيان کرده، تحقق کامل اين امر در مدينه فاضله مهدوي به عنوان شاخصي براي توسعه و پيشرفت اسلامي خواهد بود. هدف تحقيق پيش رو ارائه فرايند توسعه اسلامي بر اساس آموزه مهدويت است. مهم ترين مولفه ها که در اين مقاله براي توسعه يافتگي و پيشرفت بر اساس آموزه مهدويت شناسايي شده عبارتند از: محوريت امام معصوم (ع)، همراهي و همدلي جامعه با امام عصر (عج)، هماهنگي با اقتضائات زمان، تعقل وتفکر، تقويت ايمان و تزکيه قلوب.

چرايي و ضرورت الگوگيري از آرمان شهر مهدوي و نقش الگويي آن در توسعه و پيشرفت جامعه حاضر

بشر همواره دنبال پيشرفت و کمال خويش بوده است و در اين راه، ضرورت تاسي به يک الگوي کامل را يکي از بديهيات مي داند. از آن جا که در جامعه امروزي الگوهاي متعددي مطرح بوده، شناخت الگوي صحيح کاري دشوار مي نمايد. از سويي در طول تاريخ اين الگوهاي ادعايي نتوانسته اند نيازهاي مادي و معنوي بشر را تامين کند و حتي گاهي به جاي پيشرفت سير قهقرايي داشته اند. تنها شيعه اثني عشري است که با تکيه بر آموزه ناب مهدويت، براي آينده جهانيان چشم اندازي روشن و سعادت بخش ترسيم مي کند. تدوين «الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» به عنوان چشم انداز نظام جمهوري اسلامي ايران، به اين الگوي ناب نيازمند است. در اين نوشتار در قالب بيان ضرورت هاي الگوگيري از آرمان شهر مهدوي، برخي از ابعاد اين انديشه الاهي به تصوير کشيده شده است. در اين مجال با معرفي برخي وجوه قابل الگوگيري، به راهکارهاي تحول در بخش هاي «دين و فرهنگ»، «علم و دانش»، «اقتصاد و سرمايه گذاري»، «عدالت گستري و قضا»، «امنيت و رفاه» و «ايجاد وحدت و تعامل» اشاره گرديده، بديهي است با تاسي به آرمان شهر مهدوي، در ضمن سير به سوي توسعه و پيشرفت متعالي، کم کم زمينه نيز براي تحقق وعده الاهي و استقرار دولت کريمه فراهم مي گردد. در اين تحقيق، براساس شواهد روايي، ضرورت و امکان الگوگيري از آرمان شهر مهدوي در جهت توسعه و پيشرفت جامعه حاضر تبيين گرديده است.

درآمدي بر مباني الگوي اسلامي پيشرفت با الهام از ويژگي هاي جامعه عصر ظهور

يکي از عناصر محوري در تمدن سازي، تبيين نوع نگاه به مقوله توسعه و ارائه مسير تحقق آن است. به همين دليل در سال هاي اخير الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت مورد توجه مسوولان و پژوهشگران قرار گرفته است. به رغم ظرفيت هاي بي بديل انديشه مهدويت در نظام فکري اسلام و طراحي مسير انقلاب اسلامي براي رسيدن به حکومت جهاني امام مهدي (عج)، تاکنون انديشه مهدويت در طراحي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت بسيار مغفول مانده است. از منظر آيات و روايات، از جامعه اي پيش رو و متکامل و صف هايي شده است که از آن به عنوان جامعه عصرظهور ياد مي شود. شناسايي عناصر اين جامعه متکامل و پيشرفته از منظر اسلامي، موجبات طراحي يک الگوي توسعه و پيشرفت متناسب با فرهنگ اسلامي و رسالت انقلاب اسلامي را فراهم مي آورد. در اين مقاله کوشيده ايم با بررسي ابعاد و ويژگي هاي جامعه عصر ظهور، از آن به عنوان مبنايي جهت تبيين ابعاد پيشرفت اسلامي بهره بريم. روش پژوهش استدلالي-استنتاجي و با بررسي اسنادي و کتابخانه اي مي باشد، بدين صورت بعد از بررسي و واکاوي مجموعه منابع و وصف هايي که در زمينه جامعه مهدوي طرح گشته است، به ارائه يک مدل منسجم شامل اصول نظري(پيش فرض ها)، راهبرد کلان و راهبردهاي کاربردي براي پيشرفت پرداخته ايم.

بررسي مناسبات انتظار موعود و الگوي اسلامي پيشرفت در انديشه مقام معظم رهبري

تدوين الگوي اسلامي پيشرفت، از جمله دغدغه هاي سال هاي اخير حضرت آيت الله خامنه اي براي بهبود کارآيي نظام اسلامي در مسير دستيابي به آرمان هاي آن و تحقق تمدن نوين اسلامي در جهان است. از سوي ديگر، آرمان مهدويت و انتظار موعود، افق مطلوب انقلاب اسلامي و جهت گيري فعاليت ها و سياست گذاري هاي آن در انديشه ايشان و نيز در انديشه امام خميني (ره) به عنوان رهبران اين انقلاب بوده است. اين نوشتار در صدد بررسي مناسبات آموزه انتظار ظهور و حکومت مهدوي، با الگوي پيشرفت و کارکردهاي اين آموزه در تدوين الگوي اسلامي پيشرفت با توشه گيري از انديشه هاي مهدوي مقام معظم رهبري و با روشي توصيفي-تحليلي و مقايسه اي است. يافته هاي پژوهشي حاکي از آن است که از منظر مقام معظم رهبري، انتظار موعود، روح حاکم، ابزار سنجش، هدف و معيار الگوي اسلامي پيشرفت بوده و داراي کارکردهايي همچون اميدافزايي، ايجاد بلندهمتي، غرب ستيزي، تلاش جهادي و برنامه ريزي در مسير تدوين و اجراي الگوي پيشرفت است.

مهدويت و جايگاه آن در چشم انداز فرهنگي جمهوري اسلامي ايران

«آينده پژوهي» به عنوان يکي از حوزه هاي مطالعاتي، اين رسالت را بر عهده دارد که مديريت آينده جهان را ترسيم سازد. بر همين مبنا است که رهبران جوامع با در نظر گرفتن عوامل مختلف (ايده ها، آرزوها، فرصت ها، تهديدها و استعدادها) و براي رسيدن و تعيين درست آينده، سندهايي را با عنوان «چشم انداز» تنظيم مي کنند. بر اين اساس، چشم انداز، بيان سازمان يافته اي است در مورد حرکت از حال به سوي آينده و از وضع موجود به وضع مطلوب. يکي از ضرورت هاي جامعه ديني ما تدوين سند چشم انداز فرهنگي بر اساس مهدويت است. نگاه مبتني بر اين باور، ضمن ارائه تصويري مطلوب و آرماني و قابل دستيابي از ارزش ها و باورهاي فراروي جامعه، بيانگر اين نکته است که آينده اي مبتني بر عدالت و حاکميت توحيد در سراسر جهان در انتظار ماست. سند چشم انداز جمهوري اسلامي ايران که متضمن چشم انداز فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي جمهوري اسلامي ايران است؛ موعودگرايي و مهدويت را به طور شايسته و بايسته مورد توجه قرار نداده است که اين کمبود را مي توان با تدوين سند چشم انداز فرهنگي جمهوري اسلامي ايران مبتني بر مهدويت را جبران نمود.ترسيم مباني مهدويت به عنوان چشم انداز فرهنگي، در واقع نويدبخش تحقق ارزش هايي است که با ظهور حضرت مهدي (عج) محقق مي شود که اهم آن عبارتند از: کرامت آدمي و بازگشت به فطرت و پاک نهادي، آزادي واقعي، حاکميت ارزش هاي اخلاقي، بالندگي عملي و … در اين جهت لازم است قرار فرهنگي در شهر مقدس قم شکل گرفته و عهده دار تدوين چشم انداز فرهنگي جمهوري اسلامي ايران گردد.

وجوه الگويي ارتباطات در جامعه مهدوي براي جامعه امروز با روش پس نگري

«پس نگري»، يکي از روشهاي موثر آينده پژوهي براي رقم زدن آينده هاي بلند مدت است. در مقاله حاضر با بهره گيري از اين روش تلاش شده است وجوه الگويي ارتباطات در جامعه مهدوي براي جامعه امروز، بررسي و به سوالاتي نظير چگونگي وضعيت ارتباطات در جامعه فعلي؛ ويژگي هاي ارتباطات در «جامعه حدي» (جامعه الگويي) و گام هاي مورد نياز براي تحقق چشم انداز مورد نظر، در خصوص ارتباطات مناسب در جامعه حدي پاسخ داده شود. روش پژوهش مورد استفاده، بهره گيري از روش کتابخانه اي و بررسي مستندات موجود در زمينه مهدويت و مصاحبه با تعدادي از کارشناسان رسانه بوده است. دستاورد اين پژوهش عبارت است از اين که اسلام دين حق است و بايد نداي حق را به گوش همگان رساند و از آن جا که مسلمانان طالب خير و سعادت همه بشر هستند، اين خيرخواهي اقتضا مي کند با بهره گيري از دانش ارتباطات، رسانه اي زمينه ساز و منتظر، براي تحقق مدينه فاضله و جامعه مورد نظرامام زمان (عج) فراهم آوريم و با استفاده مناسب از امکان هاي سخت افزاري و نرم افزاري، محتواي اسلام و آثار ارزشمند آن را به جهانيان ارائه دهيم که البته اين مهم، به تربيت نيروي انساني و زير ساخت هاي فني نيازمند است.

مهدويت و آينده پژوهي

موضوع مورد بررسي در اين پژوهش، «مهدويت و آينده پژوهي» است که به بررسي مفهوم مهدويت و آينده پژوهي و روابط موجود ميان آن دو و نيز کارکردهاي هر يک پرداخته است. از آن جا که آينده پژوهي به شناخت يا مطالعه آينده هاي ممکن و مطلوب جامعه مي پردازد، مي توان بر اساس شناخت گذشته و شرايط کنوني، آينده هاي ممکن و محتمل جامعه را تخمين زد. اين بحث در جوامع اسلامي از جايگاه خاصي برخوردار است؛ زيرا از منظر ديني، آينده سازي در ظهور امام منتظر (عج) پاسخي روشن و جامع به پرسش هاي فطري و بنيادين بشر در خصوص زندگي مطلوب و آرماني آينده است. با وجود برخي تفاوت ها که در پيش فرض ها، مساله ها و غايات، ميان آينده پژوهي و مهدويت پژوهي است، تشابهات موجود ميان آن دو، نسبتي تفصيلي را موجب گشته که امکان تعامل متقابل و تنگاتنگي را با حفظ استقلال معرفتي و روشي آن ها فراهم مي آورد.

نور مهدي، هدايتگري از فراسوي آينده

تجلي انتظار بر فراگرد آينده سازي، از جمله جلوه هاي بسيار مهم و تحليل ناشده مهدويت است. شأن امام مهدي (عج) در هدايت گري مردم، در دوران غيبت نيز تامل برانگيز است و بر شکل گيري روندهاي آينده تاثير شگرفي دارد؛ تا حدي که مي توان گفت، نام، کردار و منش ادراک شده او، همچون فانوسي در تاريکي دريا، هدايتگر کشتي هاي سردرگمي است که در ابهام خود در مسير آينده، در معرض انحراف و گم گشتگي قرار دارند.
رويکرد استعاره اي به منزلت امام، به منزله فانوس هدايت و چراغ روشني بخش مسير مردم از حال به آينده، در امتداد تعابيري در سنت چهارده معصوم (ع)، نظير «مصباح الهدي» و «طاووس اهل جنت» ذکر مي شود. اين رويکرد، در امتداد مضامين آيات شريف و ادعيه وارد شده که شناخت امام را شرط ناگزير فلاح و رستگاري و حفظ ايمان دانسته، اطاعت آگاهانه از ايشان را لازمه اسلام و بندگي در پيشگاه پروردگار مي داند؛ مورد تاکيد قرار مي گيرد و معرفت امام را نتيجه معرفت ثقلين و اطاعت از امر پروردگار فرض مي کند.
نتيجه آن که شأن امام معصوم (ع) در ظهور و غيبت، همواره هدايتگر آحاد بندگان خداوند متعال بوده، آيت هدايت و چراغ روشني بخش راه آنان به سوي آينده اي است که در اعماق زمان پيش رو قرار دارد.

بايسته هاي علمي در آينده پژوهي مهدوي

«آينده پژوهي»، هنر شکل دادن به آينده است؛ به آن شکل که آينده را مي خواهيم. آينده شناسي از اين منظر، دانش شناخت تغييرات است و شناخت آينده از حياتي ترين علوم مورد نياز هر انساني است. در اسلام، «مهدويت»، قلب تپنده تحقيقات آينده محور، است و آينده پژوه مسلمان نمي تواند در تحقيقات خود از ظرفيت ها و آموزه هاي فرهنگ مهدوي بهره نبرد؛ اما اين عرصه، داراي الزامات و بايسته هاي پژوهشي ويژه اي است. به نظر مي رسد اين بايسته ها در سه حوزه بايسته هاي نظري، مانند 1) مثبت انديشي اميدوارانه؛ 2) نگاه کيفي به ظهور، نه کمي؛ بايسته هاي روشي، مانند 1) مکانيسم پيش بيني آينده؛ 2) حکومت طمانينه شرعي در فرايند و استنتاجات تحقيق و بايسته هاي تبليغي، مانند 1) تبيين مباني فکري و مواد معرفتي دکترين مهدويت و ارائه شاخصه هاي حق و باطل؛ 2) نماياندن کارکردهاي جامعه مهدوي قابل بررسي باشند که در اين مقاله به بخشي از آن ها اشاره مي شود.

آينده پژوهي در پرتو انتظار پويا با تاکيد بر کارکرد وحدت امت اسلامي

امروزه، «آينده پژوهي»، به عنوان دانش شناخت و شکل دهي به آينده، جايگاه مهمي در دنيا پيدا کرده و به عرصه هاي مختلف زندگي انسان ها وارد شده است. آينده مطلوب، بر اساس آموزه هاي اکثر اديان و مذاهب، در ظهور منجي قابل تحقق است و در اسلام، آموزه مهدويت به عنوان مهم ترين بعد آينده پژوهي قلمداد مي شود. مقاله حاضر، با روش تحليلي ـ توصيفي و با هدف تعميق و تثبيت جايگاه آينده پژوهي ديني بر اساس آموزه مهدويت و بررسي نقش مهدويت در آينده پژوهي و شكل دهي به آينده مطلوب؛ نقش آينده پژوهي و کارکردهاي فرهنگي اجتماعي آن، بويژه کارکرد وحدت امت اسلامي را، به عنوان يکي از مهم ترين کارکردهاي اين عرصه، در جهت زمينه سازي تحقق شرايط ظهور، پي جويي كرده و آينده جهان را بر اساس تبييني كه از آموزه مهدويت متبادر مي شود، مورد كاوش قرار مي دهد. بررسي هاي انجام شده حاکي از اين است که وحدت اسلامي زماني شکل مي گيرد که افرادي با اهداف و آرمان هاي مشترك، رويكرد واحدي اتخاذ كنند. دستيابي به جامعه برتر و موعود اديان و رسيدن به سعادت و كمال، آرمان تمام انسان هاي موحد است و اين، زماني محقق مي شود كه همه يكتاپرستان عدالت خواه، در صف واحدي قرار گرفته و با پيوستن به حکومت جهاني مهدوي، تحت رهبري موعود قرار گيرند. در نتيجه مي توان گفت اين آرمان مشترك، در سايه وحدت اسلامي به دست مي آيد.

تحليلي کارکردگرايانه بر آموزه هاي متعالي مهدويت از نگاه آينده پژوهي

آينده پژوهي، حوزه نسبتا جديدي است که به لحاظ گستردگي و تنوع حوزه هاي مرتبط، دستاوردهاي بسيارمهمي براي کشورها و جوامع داشته؛ به گونه اي که امروزه به يکي از مهم ترين ابزارهاي تصميم سازي تبديل شده است. هم اينک در اين زمينه از سوي كشورهاي قدرتمند به منظور كسب مزيت هاي رقابتي و سلطه بر جهان مطالعات گسترده اي صورت مي گيرد. اين رويداد، بر اهميت دستيابي به رويکردهاي توانمندتر در عرصه آينده پژوهي مي افزايد. بي شك، منظومه فکري اسلام، بويژه منابع شيعي، برتر از هر مکتب فكري بشري، توان تبيين راهبردي ترين مسائل آينده انديشانه را داراست. يكي از بسترهاي متعالي در اين منظومه، انديشه مهدويت است. همان گونه که مي دانيم، اعتقاد به منجي آخرالزمان، مطلوب بيش تر اديان بوده؛ اما ظرفيت بهره مندي از آموزه هاي آينده نگرانه مبتني بر وحي، جز در تشيع و آموزه هاي مهدويت، در توان ديگر نحله ها نيست. پس، جادارد در نظام آينده پژوهانه مهدويت بررسي هاي جامعي صورت گيرد. نوشتار حاضر بررسي تحليلي جامعي است در زمينه مهدويت و کارکردهاي آينده پژوهانه آن، مبتني بر منابع معتبر شيعي. اين پژوهش، در حيطه مباحث علم شناسي فلسفي مشتمل بر ابعاد پنج گانه «معرفت شناسي»، «روش شناسي»، «هستي شناسي»، «ارزش شناسي» و «نشانه شناسي» خواهد بود. همان گونه که نتايج تحقيق نشان خواهد داد، نظام معرفت شناختي آينده پژوهي، متضمن مفاهيم، روش ها و ابزارهايي است که برخي از آن ها براي مطالعات گسترده و فهم آموزه هاي الاهي و وحياني مهدويت كاربرد مناسبي دارند.

بررسي شاخصه هاي جامعه زمينه ساز ظهور با تاکيد بر روايات نصرت

در اين مورد که آيا زمينه سازي براي ظهور و حکومت امام مهدي لازم است، يا بالعکس، اين که وظيفه ما زمينه سازي نيست و از ما فقط عمل به دستورات ديني را خواسته اند؛ دو ديدگاه وجود دارد. بررسي اين دو ديدگاه به طور مبسوط، مجالي وسيع مي طلبد. نيز زمينه سازي را از ادله و راه هاي گوناگوني مي توان اثبات کرد. در اين مقاله، به اثبات ضرورت زمينه سازي با استفاده ازآيات و روايات و همچنين نصرت و ياري امام زمان عج مي پردازيم و شاخصه هاي نصرت الاهي را بيان مي کنيم.
در اين نوشتار، پس از معنا کردن واژه «نصرت» و واژه هاي همگون با آن؛ و نيز تعريف زمينه سازي و مراتب آن؛ به بيان ارتباط نصرت با زمينه سازي (به سه بيان) و ضرورت زمينه سازي مي پردازيم. سپس به اثبات ضرورت زمينه سازي با استفاده از روايات نصرت خواهيم پرداخت.

تاملي در روايات اسرار غيبت

علت غيبت، از مباحث مهم، در مورد ويژگي هاي امام عصر است که ذهن تمام دوستداران آن حضرت را به خود مشغول کرده است. از سوي ديگر، يکي از مباحث مهمي که مورد غفلت واقع شده و از اطراف متن نصوص وارد شده، فراتر نرفته؛ بحث علل غيبت است. اهل بيت در مقابل ذهن پرسش گر صدها ميليون شيعه در طول تاريخ قرار دارند که در اعصار مختلف با تکنولوژي هاي پيشرفته هر عصر به دنبال گمشده خود مي گردند. بنابراين، بديهي است که آن بزرگواران از زواياي گوناگوني به اين پرسش، پاسخ گويند و علت حقيقي را رازي غير قابل فاش بدانند و علت هاي ظاهري را تبيين بفرمايند. بنابراين، به نظر مناسب نمي آيد براي پاسخگويي به ذهن هاي پرسشگر تنها به يک جواب بسنده شود. از طرفي هم چنان که مضمون روايات بازگو مي کند برخي از اين احاديث در جو تقيه صادر شده است و همه اين موارد، گوياي تنوع پاسخ ها در بيان علت غيبت است. در اين مقاله از دو منظر اسرار غيبت و علل غيبت به موضوع پرداخته ايم.