پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى

((توسعه)) دغدغه اساسى انسان معاصر است. بنابراین چگونگى, شیوه, ابزار و سازوکار رسیدن به توسعه و تعالى, پرسش جدى فراروى گرایش ها, نگرش ها, بینش ها, دانش ها و دانشمندان مختلف است.
برخى از نظریه پردازان با طرح تئورىهاى خطى بر تقلید از غرب اصرار مى ورزند و برخى دیگر با تإکید بر الگوهاى غیر خطى سعى بر بومى سازى نظریات توسعه دارند. مقاله حاضر با نگرشى از نوع دوم, به کندوکاو در تاریخ صدر اسلام پرداخته است تا مسیر جدیدى را در جهت بومى سازى نظریات توسعه بگشاید.
مقاله حاضر به این سوال پاسخ مى دهد که پیامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندک و با امکاناتى ناچیز, آن چنان تغییراتى در سطح فرد و جامعه پدید آورد که پس از مدتى, جامعه اى کاملا متفاوت با آن چه پیش از آن بود به وجود آمد؟
این مقاله با طرح نظریه محتواى باطنى انسان سعى مى کند تا گام هاى اولیه را, با استفاده از داده هاى تاریخى, جهت طرح یک نظریه توسعه نوین بردارد.
پیامبر اسلام(ص) و شیوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى

((توسعه))دغدغه اساسی انسان معاصر است.بنابر این چگونگی،شیوه ،ابزار وسازوکار رسیدن به توسعه وتعالی،پرسش جدی فراروی گرایش ها،نگرش ها ،بینش ها،دانش ها و دانشمندان مختلف است.
برخی از نظریه پردازان باطرح تئوری های خطی بر تقلید از غرب اصرار می ورزند و برخی دیگر با تاکیید بر الگوهای غیر خطی سعی بر بومی سازی نظریات توسعه دارند.مقاله حاضر با نگرشی از نوع دوم،به کندوکاو در تاریخ صدر اسلام پرداخته است تا مسیر جدیدی را در جهت بومی سازی نظریات توسعه بگشاید.
مقاله حاضر به این سوال پاسخ می دهد که پیامبراسلام(صلی اللّه علیه وآله وسلم)چگونه توانست در فرصتی اندک و با امکاناتی نا چیز،آنچنان تغیراتی در سطح فرد و جامعه پدید آورد که پس از مدتی،جامعه ای کاملا متفاوت با آن چه پیش از آن بود بوجود آمد؟
این مقاله با طرح نظریه محتوای باطنی انسان سعی می کند تا گام هایه اولیه را،با استفاده از داده هایه تاریخی،جهت طرح یک نظریه توسعه نوین بردارد.