ما اصل تکلیفمان را فراموش کرده ایم

برگرفته از جلسات “کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟”
تأثیر جدایی فقه و اخلاق در ضعف فرهنگ اخلاقی در تمدن اسلامی

اخلاق در هندسه تمدن اسلام بسان ریشهای است که ساقه و پایه بقیه معارف دینی، یعنی فقه و عقاید را فراهم میآورد. فقهورزی نیز که با نوعی وسعت فهم و درک عمیق و ماهرانه در مجموعه معارف دین و با هدف مدیریت حیات طیبه انسان و راهبری و هدایت او انجام میگرفت، بهتدریج در احکام عملی و رفتارهای ظاهری انحصار پیدا کرد و در شریعت و تشخیص حلال و حرام و ادای تکلیف در خصوص ظواهر رفتاری ویژه گشت و رفتهرفته دانش مستقلی به اسم علم فقه را تأسیس نمود که با بیرون راندن صفات و بر محور فعل مکلف متکفل احکام آن گردید. به نظر میرسد فرهنگ و ارزشهای اخلاقی اگر بخواهد سهم لازم و موقعیت واقعی خود را در نظام معرفتی و سبد علوم اسلامی و مدیریت فرهنگی و تولیت جامعه متمدن دینی بازیابد، بازشناسی عوامل این آسیب و آفتشناسی موانع دروندینی آن ضرورت دارد؛ عواملی چون تنزل از جایگاه اصلی به رتبه زائد و زینتی و انحصار فقه در احکام عملی و رفتاری که خاستگاه تاریخی جدایی دستگاه فقه از اخلاق میباشد.
ما برای دیگر زمامدارن تعیین تکلیف نمی کنیم؛ فقط با ایران کار داریم!

ما برای دیگر زمامدارن تعیین تکلیف نمی کنیم؛ فقط با ایران کار داریم!
تکلیف یا تشریف؟

روزه – و نیز هر عبادتی را- عامّهی مردم، تکلیف میدانند؛ و به آن از روی مشقّت و سختی عمل میکنند! لیکن خواصّ، آن را یک نوع تشریف و لطفی از جانب خداوند جلَّ جلاله دیده، و برای خداوند در قرار دادن عبادات و واجب نمودن آنها منّت بزرگ و نعمتی سترگ نسبت به بندگان […]