بررسی تطبیقی دیدگاه فخر رازی،خواجه نصیرالدین طوسی و ابن تیمیه در مساله رویت خداوند متعال

انديشه رويت از ديرباز در دين يهود مطرح بوده و سپس اين بحث به حوزه انديشه دين اسلام نيز سرايت نمود و مورد اختلاف متفكرين اسلام واقع شد. مشكل اصلي اين است كه آيا خداوند داراي جهت و مكان است يا خير؟ مجسمه قائلند خدا جسم است و صورت و هيئت دارد و حركت ميكند. مشبهه و كراميه نيز خدا را داراي جسم ميدانند . اما نه مانند اجسام حادث، دست، چشم و وجه داشتن را به صورت حقيقي به او نسبت ميدهند. و ميگويند خداوند داراي جهت است و استواءبر عرش دارد و بر بالاي عرش است عده اي همين را دال بر امكان رويت گرفته اند. اشاعره رويت خداوند را در آخرت جايز شمرده اند و براي خدا دست وجه و چشم قائلند اما بدون كيفيت و براي مدعاي خويش به برخي آيات و روايات تمسك جسته اند. فخر رازي كه از متفكران اشعري است در اين مساله به اسلاف خويش اقتدا نموده و قائل به امكان رويت خداوند درآخرت است. سلفيه معتقدند خدا داراي جهت بوده و در دنيا امكان رويت خداوند وجود دارد. ابن تيميه هم به امكان رويت خداوند در دنيا معتقد است. پيروان مكتب تشيع از جمله خواجه نصير الدين طوسي خداوند را منزه از اين امور دانسته و معتقدند ديدن خداوند به چشم سر و دريافت به قوه عقل، براي احدي ممكن نيست. چشم عقل نيرومند تر از چشم سر است و انسان با چشم عقل چيزي هايي را مي بيند كه با چشم سر قادر به ديدن آنها نيست و به طريق اولي ادراك بصري با آن همه ضعفي كه دارد. ممكن نخواهد بود. اما آنچه در احاديث ماثوره در باره لقاء پروردگار آمده است عنايت به صفاي باطن و دست يافتن به ضميري توراني براي تماشاي جمال حق به چشم دل است. در اين نوشتار با دلائل منطق، عقلي و نقلي ديدگاه رازي و ابن تيميه نفي و ديدگاه خواجه نصيرالدين طوسي اثبات شده است.
جهاد در اندیشه سید قطب

سید قطب از رهبران جنبشهای اسلامگرای معاصر بود که اندیشههایش موجی از تنفر شدید نسبت به فرهنگ غرب را دامن زد. وی جهاد را در براندازی حکومتهایی که به قوانین الاهی وقعی نمینهند ضروری میدانست. لذا ضمن استفاده از مشروعیت جهاد نظامی، تمام تلاش خود را در ساختن جامعهای بر اساس شریعت اسلامی مصروف داشت و با عضویت در جماعت اخوانالمسلمین و با تأثیرگذاری بر آن گروه، توانست لقب «پدر جنبشهای افراطی مسلمانان در سراسر جهان» را از آن خود کند و بر گروههای رادیکال جهادی تأثیر فراوانی بگذارد. در این پژوهش میکوشیم دیدگاه سید قطب را درباره ماهیت جهاد، ضرورت جهاد، ابزار جهاد، و ارتباط میان جهاد و نظام اسلامی بکاویم.
توحید و شرک از دیدگاه استاد مطهری و سید قطب

مطهری و سید قطب در تعریف و اقسام توحید و شرک وجه نظر مشترکی دارند. گرچه سخنان سید قطب در این باره متشتت است، ولی از برخی کتب و نیز از تفسیر فی ظلال القرآن و بررسی آیات توحیدی آن میتوان چنین استنباط کرد که وی توحید را از دو منظر عقیده و عمل بررسی کرده و توحید در عقیده را به دو قسم ذاتی و صفاتی، و توحید عملی را نیز به دو قسم فاعلی و عبادی تقسیم میکند. آنچه برای وی بسیار اهمیّت دارد، توحید در حاکمیت است که پیونددهنده توحید عقیده به عمل است، بدین معنا که چون توحید الوهی است، باید حاکم نیز واحد باشد و اطاعت و بندگی هم فقط باید برای او باشد. لذا وی اطاعت از حاکم و طاغوت را نوعی شرک میپندارد. مطهری نیز اطاعت از طاغوت را نوعی شرک میداند، ولی معیار توحید و شرک را در توحید نظری «از اویی» و در توحید عملی «به سوی اویی» تفسیر میکند و اطاعت از حاکم را رابطه تسخیر طرفینی میداند و فقط شرک جلی را مستحق کفر میشمرد، برخلاف سید قطب که با استفاده از توحید در حاکمیت، عملگرایی در اسلام را معیار مسلمان بودن فرد میداند. لذا اطاعت از حاکم و طاغوت را در زمره شرک جلی قرار میدهد و برای تمام آنها حکم کفر را مترتب میسازد.
توحید و شرک در نجد قبل از ظهور محمد بن عبدالوهاب

از جنجالی ترینِ اظهار نظرها، در مسلمان یا مشرک بودن ساکنین سرزمین نجد است. نکته درخور توجه این است که این جنبش، بر مشرک دانستن مسلمانان نجد استوار است؛ زیرا محمد بن عبدالوهاب به دلیل مشرک خواندن آنان، جهاد با آنان را جایز شمرد. این نوشتار درصدد ترسیم چهره واقعی ساکنین نجد است و هدف ما پاسخ به این سؤال ساده است که آیا شرک و خرافات در سرزمین نجد قبل از ظهور محمد بن عبدالوهاب وجود داشته است؟ آیا آن گونه که موافقان این جنبش تأکید می کنند، غالب اهالی نجد مشرک و در جهل خود غوطه ور بودند؟