بررسی تاریخی چگونگی ورود و تأثیر تعالیم معنوی اهلبیت(علیه السّلام) در تصوف و عرفان اسلامی

معنویت توسعهیافته توسط امامان اهلبیت(ع) در کالبد جامعه و حضور جمعی از تربیتیافتگان معنوی این مکتب در میان مردم، از عوامل مهم توجه به امور معنوی و باطنی در جامعه اسلامی محسوب میشود. تتبع دقیق در آثار اهل تصوف، یک رشته معارف خاص تشیع را که در غیر کلام ائمه اهلبیت(ع) نشانی از آنها نیست، نشان خواهد داد و محقق بهوضوح روح تشیع را در مطالب عرفانی این کتابها مییابد؛ هرچند در مواردی روحی است که طی زمان و به حسب برخی آفات بیرونی در یک پیکر آفتدیده جای گرفته است. تحقیق پیش رو به نشان دادن چگونگی ورود شمهای از احادیث و تعالیم معنوی اهلبیت(ع) به تصوف پرداخته است. براساس این پژوهش، شواهد مناسبی برای اثبات خاستگاه شیعی عرفان اسلامی میتوان به دست داد. این شواهد، از نوع نگاه صوفیه به اهلبیت(ع) و روزنههای نفوذ معارف آن حضرات به تصوف، یعنی بزرگان صوفیه و میراث مکتوب آنان مانند اللمع، الرساله القشیریه و قوت القلوب قابل اصطیاد است.
مؤلفههای فرهنگی ـ مذهبی مؤثر بر پیدایی و تداوم حیات سیاسی شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب اول صفوی

اسماعیل صفوی که به مقام مرشد کامل در طریقت صوفیانه صفوی نائل آمده بود، با تکیه بر مریدان قزلباش خود توانست پس از جنگ و نبردهای بسیار، سلطنت مقتدر و درازآهنگی را در سرزمین ایران پایهگذاری کند و رسمیت مذهب تشیع را در سراسر کشور اعلام نماید. قزلباشان یا همان نیروهای نظامی شاه اسماعیل اول که عمدتاً خاستگاهی قبیلهای داشتند، بهشدت به سازمان و تشکیلات صوفیانه پایبند بودند. این نیروها، تشیع غالیانهای داشتند و بهنظر میرسد شاه اسماعیل اول را بهمثابه سایه خدا و فرزند پیامبر’ تقدیس میکردند. شاه طهماسب اول که بعکس پدرش اسماعیل شخصیتی صلحجو و شریعتمحور داشت، در گذار به دوران استقرار و تثبیت شاهنشاهی صفویان، فقهای شیعی را مورد توجه و استفاده خود قرار داد. حمایتهای مادی و معنوی شاه از فقها از سویی مشروعیت سلطنت طهماسب اول را فراهم کرد و از سوی دیگر موجبات بنیاد ساختار نوین نهاد دینی تشیع را آماده نمود. در این میان، محقق کرکی بهمثابه فقیه پرنفوذی از جبل عامل گفتمان اقتدار فقهای شیعه را مطرح کرده، حکومت صفویان را که موجب گسترش تشیع بود، مورد تأیید قرار داد.
مؤلفه های فرهنگی ـ مذهبی مؤثر بر پیدایی و تداوم حیات سیاسی شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب اول صفوی

اسماعیل صفوی که به مقام مرشد کامل در طریقت صوفیانه صفوی نائل آمده بود، با تکیه بر مریدان قزلباش خود توانست پس از جنگ و نبردهای بسیار، سلطنت مقتدر و درازآهنگی را در سرزمین ایران پایهگذاری کند و رسمیت مذهب تشیع را در سراسر کشور اعلام نماید. قزلباشان یا همان نیروهای نظامی شاه اسماعیل اول که عمدتاً خاستگاهی قبیلهای داشتند، بهشدت به سازمان و تشکیلات صوفیانه پایبند بودند. این نیروها، تشیع غالیانهای داشتند و بهنظر میرسد شاه اسماعیل اول را بهمثابه سایه خدا و فرزند پیامبر’ تقدیس میکردند. شاه طهماسب اول که بعکس پدرش اسماعیل شخصیتی صلحجو و شریعتمحور داشت، در گذار به دوران استقرار و تثبیت شاهنشاهی صفویان، فقهای شیعی را مورد توجه و استفاده خود قرار داد. حمایتهای مادی و معنوی شاه از فقها از سویی مشروعیت سلطنت طهماسب اول را فراهم کرد و از سوی دیگر موجبات بنیاد ساختار نوین نهاد دینی تشیع را آماده نمود. در این میان، محقق کرکی بهمثابه فقیه پرنفوذی از جبل عامل گفتمان اقتدار فقهای شیعه را مطرح کرده، حکومت صفویان را که موجب گسترش تشیع بود، مورد تأیید قرار داد.
واکاوی متون زهد و بررسی ارتباط مشایخ صوفیه با امام کاظم علیه السلام

هرچند زمینه شکلگیری طریقتهای عرفانی در جهان اسلام، از حدود سدههای چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهایی این طریقتها به سدة هفتم و پس از آن برمیگردد. بیشتر این طریقتها، سلسله خود را از طریق امامان شیعه و بهویژه امام رضاعلیه السلام تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به رسول خدا(ص) میرسانند. حال، این پرسش مطرح میشود که چه تصویری از امامان و بهویژه امام کاظم علیه السلام در زهد و عرفان اسلامی وجود داشته که به پذیرش ایشان به عنوان یکی از اقطاب سلسلههای عرفانی انجامیده است؟ در برخی از منابع، ادعا شده است که برخی از مشایخ متقدم صوفیه با امام کاظم علیه السلام ارتباط داشتهاند. مقاله حاضر، نخست کتابهای زهد را معرفی و آنگاه میزان صحت و سقم روایات حاکی از ارتباط مشایخ صوفیه با آن حضرت را بر رسیده و به این نتیجه رسیده است که اولاً در کتابهای زهد و عرفان فقط به اختصار از امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا امام صادق علیه السلام یاد شده است و از دیگر ائمه و به ویژه امام کاظم علیه السلام مطلقاً ذکری در میان نیست؛ ثانیاً هرچند دیدار یکی از مشایخ صوفیه، یعنی شقیق بلخی، با امام کاظم علیه السلام کموبیش قابل اثبات است، ولی همین دیدار هم در هیچیک از متون عرفانی ذکر نشده است و لذا در تاریخ عرفان و شکلگیری طریقتهای عرفانی تأثیری نداشته است. بنابراین، برای فهم چگونگی و چراییِ ورود اسامی ائمه: به سلسلههای عرفانی، مراجعه به متون زهد و تصوف کارگشا نیست و باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود.
بررسی تاریخی سهم زبان فارسی در فرهنگ مسلمانان چین از آغاز تا کنون

پس از چند سده، حضور پراکنده بازرگانان مسلمان در شهرهای جنوبی، جنوب شرقی و شرقی چین و همزمان با لشکرکشی مغولان به شرق و پایهگذاری دودمان مغولی یوان، تعداد زیادی از مسلمانان منطقه آسیای مرکزی و غربی به چین مهاجرت کردند که در میان آنها، ایرانیها و فارسیزبانها سهم قابل توجهی داشتند. از اینرو فارسی در این دوره، یکی از سه زبان رسمی چین و اولین زبان رایج میان مسلمانان مهاجر به چین گردید. پس از فروپاشی حکومت مغولان و لزوم یادگیری زبان چینی برای مراوده با سایر مردم، زبان فارسی کمکم از زبان روزمره مسلمانان کنار گذارده شد اما به دنبال برپایی نظام آموزشی علوم دینی، جایگاه زبان فارسی در مساجد و کلاسهای درسی علوم دینی به قوت خود باقی ماند. همچنین با ورود تصوف به چین، متون فارسی به اندازه قابل توجهی گسترش یافت. در سده نوزدهم و نیمه اول سده بیستم، بانوان مسلمان با استفاده از کتابهای درسی فارسی به زبان و ادبیات فارسی در فرهنگ مسلمانان چین، رونقی دوباره بخشیدند. در سده بیستم اتفاقهایی رخ داد که سبب شد زبان فارسی تا میزان قابل توجهی از فرهنگ مسلمانان چین کنار گذاشته شود که در این میان میتوان به سرمایهگذاری کشورهای عربی برای جلب نظر دانشپژوهان مسلمان چینی و تلاش برای آموزش زبان و فرهنگ عربی اشاره کرد.
تحلیل گفتمانی پیدایش و تحول تصوف صفوی (از شیخ صفی تا شیخ حیدر سال 700 تا 893 ق)

صوفیان در ایران نقش به سزایی در گرایشهای مذهبی جامعه داشتهاند؛ از جمله خاندان صفوی که نه تنها جامعه ایرانی بلکه خارج از ایران را متأثر از خود نموده بود. شناخت اشخاص برجسته خاندان صفوی قبل از تأسیس دولت صفویه و تحلیل گفتمانی نقش آنان در تحولات سیاسی – مذهبی ایران قبل از شکلگیری این دولت محور اصلی مقاله حاضر است.
در بعد مذهبی خاندان صفوی از زمان شیخ صفی به طور فزاینده ای ، مردم خسته شده از جو سیاسی حاکم را به طرف خانقاه و زهدگرایی جذب کردند و با ارسال خلفایی در نقاط متعدد داخل و خارج ایران ، به تربیت و جذب نیروهای جدید و قدیم پرداختند. این نیروها به عنوان مریدان شیخ صفی ، گروه گروه به خانقاه اردبیل میآمدند و در حضور شیخ صفی و بعدها جانشینان شیخ صفی، توبه و استغفار میکردند. بدین گونه تعداد بسیار زیاد مریدان، حکومت های وقت را نگران کرده بود و درصدد طرد و حذف صوفیان و شیوخ آنها بر آمدند. در مقابل صوفیان که به روش قبل و با مفصل بندی پیشین تصوف، که شامل نشانه های مذهبی و معنوی بود، نمی توانستند به مقابله پردازند، مریدان را به جنگ و خشونت و خونریزی تحریص کردند. پس در این مقطع زمانی نوعی جایگزینی نشانه ها در مفصل بندی گفتمان تصوف دیده می شود و تغییرات مذهبی به سیاسی شدن گفتمان مزبور از شیخ صفی تا شیخ حیدر (سال 700 تا 893 ق ) در متون آن دوره دیده می شود. این تحولات بر اساس نظریه لاکلا و موف و روش برجسته سازی و حاشیه رانی بررسی خواهد شد. لاکلا و موف نظریهای پساساختگرایانه ارائه دادند که بر اساس آن همه پدیدههای اجتماعی تحت تأثیر فرایندهای گفتمانی شکل میگیرند.
نقش صوفیان در تشکیل و تداوم حکومت بهمنیان

ورود اسلام به جنوب هند در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجرى صورت گرفت. با این حال، این سرزمین از مدتها پیش مورد توجه برخى از صوفیان مسلمان قرار گرفته بود که براى تبلیغ عقاید خویش به آن جا سفر کرده بودند. فتح دکن به دست مسلمانان و تأسیس حکومت بهمنیان به عنوان اولین حکومت مستقل مسلمان، باعث گسترش عقاید صوفیانه و نیز رشد فرقههاى مختلف صوفیه گردید. صوفیان در این منطقه نفوذ و اعتبار فراوانى در میان گروههاى مختلف اجتماعى پیدا کردند به طورى که پادشاهان بهمنى براى استقرار و تداوم قدرت خویش در دکن و نفوذ در میان مردم ناچار دست به دامان این گروه شدند و با نزدیک ساختن خویش به صوفیان از حمایت جدى مردم برخوردار گردیدند. صوفیان نیز فرصت پیش آمده را براى تبلیغ و گسترش آراء خویش مغتنم شمرده و به حمایت از بهمنیان پرداختند. این مقاله رابطه صوفیان و بهمنیان و نیز نقش صوفیان در تشکیل و تداوم حکومت بهمنیان را بررسى مى کند.
نقش تشیّع در جنبشهاى سیاسى صوفیان قزلباش

ایلات و عشایر آذربایجان و اران و آسیاى صغیر که اندک اندک به تشیّع رو آورده و در خانقاه صوفیان اردبیل از شیخ صفى الدین اردبیلى به این سو پرورش یافته بودند به دفاع از این سلسله صوفیه (صفویه) برخاستند. آنان به تدریج از جنبهى معنوى به سیاست و حکومتگرى کشیده شده و با تشکیل اتحادیهى قزلباش پایگاه عقیدتى و نظامى خود را پدید آورده و به مرور با تقویت آن توانستند شاه اسماعیل صفوى را به پادشاهى برسانند. این امر تاریخى که هویت و وحدت ایران را نیز در برداشت در جامعه مقبولیت یافت و نهایتاً سلطنت صفویه، ایرانگیر شد.
اما به سان تمام سلسلهها که در آغاز با اندیشه و آرمان به حکومت مىرسند و آنگاه از پایگاههاى اصلى ایدئولوژیک خود دور مىشوند، قزلباش نیز محو قدرت و نعمت گردید و در مسایل سیاسى و اجتماعى آن چنان دخالت کرد که سرانجام به آشوب و متلاشى شدن انجامید؛ به گونهاى که شاه عباس اول آن اتحادیه را در عمل منحل کرد و با تشکیل سازمان شاهسون به گونهى دیگر، سلطنت صفویه را در پناه نظامىگرى قرار داد.
واکاوی متون زهد و بررسی ارتباط مشایخ صوفیه با امام کاظم علیه السلام

هرچند زمینه شکلگیری طریقتهای عرفانی در جهان اسلام، از حدود سدههای چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهایی این طریقتها به سدة هفتم و پسازآن برمیگردد. بیشتر این طریقتها، سلسله خود را از طریق امامان شیعه و بهویژه امام رضا (ع) تا امیرالمؤمنین علی (ع) به رسول خدا (ص) میرسانند. حال، این پرسش مطرح میشود که چه تصویری از امامان و بهویژه امام کاظم (ع) در زهد و عرفان اسلامی وجود داشته که به پذیرش ایشان بهعنوان یکی از اقطاب سلسلههای عرفانی انجامیده است؟ در برخی از منابع، ادعا شده است که برخی از مشایخ متقدم صوفیه با امام کاظم (ع) ارتباط داشتهاند. مقاله حاضر، نخست کتابهای زهد را معرفی و آنگاه میزان صحتوسقم روایات حاکی از ارتباط مشایخ صوفیه با آن حضرت را بر رسیده و به این نتیجه رسیده است که اولاً در کتابهای زهد و عرفان فقط بهاختصار از امیرالمؤمنین علی (ع) تا امام صادق (ع) یاد شده است و از دیگر ائمه و بهویژه امام کاظم (ع) مطلقاً ذکری در میان نیست؛ ثانیاً هرچند دیدار یکی از مشایخ صوفیه، یعنی شقیق بلخی، با امام کاظم (ع) کموبیش قابلاثبات است، ولی همین دیدار هم در هیچیک از متون عرفانی ذکر نشده است و لذا در تاریخ عرفان و شکلگیری طریقتهای عرفانی تأثیری نداشته است؛ بنابراین، برای فهم چگونگی و چراییِ ورود اسامی ائمه (ع) به سلسلههای عرفانی، مراجعه به متون زهد و تصوف کارگشا نیست و باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود.
سیمای امام کاظم علیه السلام در منابع صوفیه

جریان تصوف، در ابتدا با زهدگرایی، توجه به آخرت و جدایی از زندگی دنیایی شکل گرفت و بهمرور و در اواخر قرن سوم هجری، افکار و عقاید خویش را بهصورت مدون عرضه نمود و بهعنوان جریانی اجتماعی وارد عرصه شد. این جریان در دوران حیات اجتماعی خود، در دورههایی به مذهب تشیع نزدیک گردید و نماد این نزدیکی، مطرحشدن ائمه بهعنوان اولیا و اقطاب صوفیان بود. این حرکت با استقبال دانشمندان شیعی مواجه شد؛ زیرا زمینه جذب آنان به مذهب تشیع از این دریچه فراهم میگشت و میتوانست مبنا و محور مهمی برای وحدت به شمار آید. در این عرصه، متصوفه به امامان شیعه و ازجمله امام کاظم (ع)، بهعنوان نماد زهدگرایی توجه کردند و سخنان آنان در کتب صوفیه بازتاب یافت. در این پژوهش، به این سؤال كه امام كاظم (ع) در چه زمانی وارد منابع صوفیه شد و تا پایان قرن نهم این حضور چه تطور و تغییراتی یافت؟ بررسی این حضور و تغییرات آن، در 62 منبع متصوفه در دوره زمانی یادشده پی گیری شد و یاد از آن حضرت در این منابع، سه دوره را پشت سر نهاد: دوره اول، نامی از امام در منابع نبود؛ دوره دوم از نیمه قرن هفتم به بعد از امام در برخی منابع در حد ذکر نام یاد میشود و دوره سوم که از قرن هشتم آغاز میگردد که حضور و حیات امام در این دوره بهصورت روشن و با عنوانهای مستقل مشاهده میشود. تحولات در حوزه نوشتار، همه از تحولات اجتماعی و مذهبی جامعه متأثر بود که بر دیگر عرصهها اثر میگذاشت. در پایان این نوشتار، برای نشان دادن جریانها و دیدگاههای صوفیان درباره امام کاظم (ع) به مقایسه تطبیقی دو کتاب صوفیانه قرن نهم، یعنی «شواهدالنبوه» اثر خواجه محمد پارسا (م 822 ق) سنی غیرمتعصب و دوستدار اهلبیت (ع) و از بزرگان طایفه نقشبندیه و کتاب «فصلالخطاب» عبدالرحمان جامی (م 898 ق) از سرشناسان نقشبندیه، پرداختهایم که هر دو کتاب زندگانی امام کاظم (ع) را گزارش کردهاند.
صوفیان خراسانی و صحیفه الرضا

از آثار مشهور و در دست منسوب به امام هشتم، اثری است به نام صحیفةالرضا مشتمل بر احادیثی که آن حضرت به صورت مسند از پدران خود از پیامبر نقل کرده است. متن مذکور به دلیل همین ویژگی در میان اهل سنت نیز روایت شده و شناخته شده بوده است. نوشته حاضر در دو بخش نخست از تداول صحیفة الرضا در سنت شیعی بحث کرده و پس از آن به طرح نکاتی درباره اهمیت صحیفة الرضا در میان صوفیان خراسانی پرداخته و نشان داده که دستکم از اواخر قرن سوم و در قرن چهارم شهرت اثر مذکور در میان صوفیان خراسانی باعث شده تا سند آن برای نقل برخی مطالب تفسیری صوفیانه که نسخه نهایی آن توسط ابوعبدالرحمن سلمی به بخشی از میراث صوفیان خراسان تبدیل شده، مورد استفاده قرار گیرد. همچنین تحریرهایی از متن مذکور در قرون بعدی وجود داشته که حاوی حدیثی دربارهي عشق بوده که تحریر مذکور در منازعات میان صوفیان و متشرعه در عصر صفویه مورد استناد صوفیان قرار گرفته است.