پژوهشی در دو فرهنگنامه تاریخی صَفَدی

نگارش فرهنگنامههای تاریخی را که ابنخلِّکان با تألیف وفیات الاعیان در قرن هفتم ابداع کرد، صفدی در قرن هشتم با نگارش دو فرهنگنامه الوافی بالوفیات و اعیان العصر دنبال و تکمیل نمود. مؤلف در ثبت تاریخ وفات تراجم دقت کرده و در بیشتر تراجم، تاریخ وفات را که به همراه تدوین الفبایی ویژگی مشترک فرهنگنامهها است، ذکر میکند. در تراجم بسیاری دیدگاه خود را درباره صاحب ترجمه بیان کرده، حتی در مواردی خصوصیات ظاهری و اخلاقی او را برشمرده است. فرهنگنامههای مذکور هرچند ایرادهایی دارند، اما بهدلیل در بردارندگی تراجم بسیاری از علما مسلمان بهویژه در قرن هشتم در سیر مطالعات فرهنگ و تمدن اسلامی از اهمیت بسزایی برخوردارند. در این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که: انگیزه صفدی از نگارش این آثار چیست؟ همچنین موضوعاتی چون: روش تاریخنگاری، منابع، سبک ادبی، نحوه تنظیم، اهمیت و آسیبشناسی این دو فرهنگنامه مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
تاریخ دانشوران و فهارس مصنفات در منابع عربى

نوشتارى که برگردان آن در پى مىآید, با گشایش مدخلى اجمالى بر سیر تاریخ نگارى و تاریخ نگاران عرب آغاز مى شود, آن گاه نویسنده مى کوشد که اطلاعات و معرفى هاى توصیفى خود را از کتاب هاى تاریخ عمومى و علم به دست دهد. در ادامه, به توصیف تإلیفات عربى در مورد تاریخ دانشوران به ویژه اطبا و حکما پرداخته شده و به دنبال آن, کتب فرهنگ عمومى و تراجم دانشمندان و دانشوران معرفى گردیده و در پایان نیز به کتب فهارس عربى و مباحثى پیرامون فهرست نگارى و تراجم خودنوشت عربى اشاره شده است.