تفسير امام حسين علیه السلام

همواره فهم ودرك حقايق قرآن براي انسان آگاه وخواهان كشف واقعياتِ حياتِفرازمانيِ انسان، مطلبي بوده كه اورا به دنبال تفسير آن كشانده است. زواياي آشكاروپنهان قرآن، تفسيري از زبان صاحبان درك آن حقايق مي خواهد. اينان كسي جزمعصومان از عترت پيامبر خدا نيستند، آناني كه پيامبر گرامي اسلام به عنوان همرديفقرآن معرفي نمود.كتاب حاضر مجموعهاي از تفسير سالار شهيدان (ع) در باره برخي از آيات قرآنياست كه بي گفتگو، شنيدن تفسير قرآني از عزيز عرش وارض بسي شيرين است. در آغازسخناني چند از امام (ع) پيرامون جايگاه قرآن در حيات انسان، وقرآن وخانه وحيحسيني، فضل قرائت قرآن وابعاد مختلف قرآن را بررسي خواهيم نمود.
آوردگاه طف درآينه قرآن

قرآن كتاب زندگى است و آموزه هاى آن در جاريِ زمان رهگشايِ راهيانِ حق و رهروانِ صدق و صداقت.
انسانِ مؤمن, موضع ها, حركت ها, نشاط ها, كين ها و مهروزى هايش را بايد با آموزه هايِ الهى بسنجد و (ره چنان رود) كه آيات الهى بدو نشان مى دهد و برايِ او چگونگى هايش را رقم مى زند. قرآن برنامه حركت, آيين نامه سلوك فردى و اجتماعى و قانون انقلابى است. بنيادگر و ويران گر كه نظام جاهلى و آيين برخاسته از معيارهايِ شرك آلود را ويران ساخته, نظامى الهى ـ انسانى شايسته شأن و منزلت الهى انسان بنياد نهاد.
آيات اخلاق در سيماى حسينى علیه السلام

به حسن خلق و وفا, كس به يار ما نرسد
ترا در اين سخن, انكار كارما نرسد
اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند
كسى به حسن و ملاحت, به يارما نرسد
هزار نقد به بازار كائنات آرند
يكى به سكه صاحب عيار ما نرسد
هزار نقش برآيد ز كلك صنع و يكى
به دلپذيرى نقش نگار ما نرسد
بسوخت ((حافظ)) و ترسم كه شرح قصه او
به سمع پادشه كامكار ما نرسد
زيبايى هاى صفاتش دلربا و روح نواز است و نگاه و رفتارش ظهور آيات حق, و مكارم اخلاقش تجلى بخش فلسفه بعثت پيامبر(ص) است كه فرمود: ((بعثت لاتمم مكارم الاخلاق))(1) عصمت و قداست او در آيه تطهير با جلوه اى پرفروغ انعكاس يافته و برعشق الهى و ايثار او كريمه (ويطعمون الطعام على حبه) شاهد و گواه است. زيبايى و جمال روح و اعتدال جسمانى اش با نام حسين عليه السلام شكوهى افزون يافته است; زيرا كه ((حسين)) يعنى زيبايى و براساس روايت, نامى است كه خداوند آن را برايش برگزيده است.
با امام حسين(ع) در محضر قرآن

دنيا براى بسيارى از مردم جاى زينت, تفاخر, تكاثر, لهو و لعب است; اما گروهى از مردان خدا هرگز فريب لذت هاى زودگذر را نمى خورند و بر اساس گفته قرآن كريم ((تجارت, آنها را از ذكر خدا غافل نمى كند)). آنان در دنيا زندگى مى كنند; اما هرگز وابسته به دنيا نيستند. آرى فقط به خدا دل بسته اند و آنچه كه در مسير كمال است.
مونس آنان كتاب خدا و آيات الهى است; آن گونه كه اگر تمام مردم كره زمين بميرند, اما اين كتاب همراهشان باشد, هرگز احساس تنهايى و وحشت نمى كنند.
قرآن و جلوههاي عزّت و آزادگي در نهضت امام حسين علیه السلام

واژه «عزّت» و بزرگ منشي در فرهنگ واژه شناسان به معني عزيز، دوست داشتني، گرامي، نيرومند، بي نظير1، كمياب، ناياب،2 ارجمند، ارجدار، سخت، گران و دشوار، انجام ناشدني، غيرقابل نفوذ و شكست ناپذير آمده،3 و نيز وصف و حالتي است كه اگر در دنياي وجود انسان راه يافت و فرد، جامعه و تشكيلاتي به آن گوهر گرانبها و زندگي ساز آراسته گرديد، آن حالت اجازه مقهور شدن و تن سپردن به ذلّت و فرومايگي را به او نميدهد، و وي را در برابر مشكلات، موانع رشد، دشواري هاي طاقت فرسا، دشمنان ددمنش، فراز و نشيبهاي تند و سخت و انواع وسوسه ها و دمدمه هاي ويران گر و لغزاننده، شكست ناپذير و بيمه ميسازد.
قرآن و امام حسين علیه السلام

سالهاست در فكر ترويج تفسير قرآن هستم و در اين راستا خداوند توفيقاتي مرحمت فرموده است. در سال هشتاد كه از حج برگشتم، پيشنهاد دوستان در ستاد تفسير، مرا در شب و روز عيد غدير به فكر واداشت كه آيا ميتوان مسير سخنرانيهاي محرم را قرآني كرد، يعني سيماي امام حسين (ع) و اهداف آن عزيز را و مسائل كربلا و صحنههايي كه پيش آمد از جهاد، تصميم، عشق، ايمان، خلوص و شهادت تا نماز، پذيرش عذر و توبهي حر تا پيشگامي حضرت در فرستادن فرزندش قبل از ديگران به ميدان نبرد و تا آياتي كه حضرت از آغاز سفر تا كربلا تلاوت فرمودند و تا وفاداري ياران و امثال آن را كه صدها آيهي قرآن به آن اشاره دارد، در قالب قرآن مطرح كنيم تا محتواي سخنرانيها، قرآن، ولي نمونه هاي عيني و مصاديق آن از كربلا باشد.
عزت از ديدگاه قرآن

در اين مقاله خواسته شده كه سيماي عزت مؤمنين با الخص حضرت حسين (ع) را كه جزء اولياء و اصيا و واسطة فيض حضرت باريتعالي هستند را د ركلام نوراني حضرت حق جستجو نمائيم و به مدد حضرت حق از اين صفت خداوند تبارك و تعالي ياري گرفتهام و با توجه به آياتي كه در قرآن كريم اين موضوع مطرح شده اين مقال را آغاز كردم و هر گونه مطلب و برداشتو فهم تفسيري را به عهدة خواننده محترم گذاردهام نشاء الله كه اين مطلب مرضي رضاي سيد الشهدا (ع) قرار گيرد و ما مشمول شفاعت بي كران خود كند.
تجلي قرآن در نهضت عاشورا

عاشورا نه فقط يك واقعه تاريخي است كه در هزار و اندي سال پيش اتفاق افتاد بلكه جرياني اثربخش و نقش آفرين در طول تاريخ بشريت است كه مي تواند به زندگي انسان تحرك و پويايي ببخشد و چشم اندازهاي نويني را در سياست و حكومت ارائه دهد. اگر قرآن وظيفه هدايت انسان را دارد و مظاهر حق و باطل را نمايان مي سازد، پس جريان عاشورا درواقع تفسير عملي قرآن است، چراكه عاشورا نقطه تلاقي حق و باطل است.
هدف اين مقاله تبيين جلوه هاي قرآن كريم در جريان عاشورا است كه هم نمونه عملي موفق معارف سياسي قرآن شناخته شود؛ و هم ابعاد قرآني سياست عاشورا تبيين گردد، تا برنامه سعادتمندانه زندگي را براساس آموزه ها، پيام ها و درس هاي سياسي قرآن و عاشورا پي ريزي نماييم. ساختار اين مقاله در ده محور تبيين گشته است كه با هم آن را ازنظر مي گذرانيم.
عنصر پيام و تبليغ در نهضت حسيني

نهضت حسيني به عنوان يك پديده اجتماعي داراي ابعاد و جنبه هاي مختلفي است. به يك معنا چندماهيتي است؛ زيرا علل و عوامل مختلفي در پديداري آن نقش ايفا مي كند. علل اجتماعي نهضت حسيني را مي توان با شناخت علل فاعلي و علل غايي به دست آورد. البته لازم است كه علل مادي يعني اجزاء و عناصر تشكيل دهنده آن و همچنين علل صوري آن يعني وضع و شكل و خصوصيتي كه در مجموع پيدا كرده است، دانسته شود. با اين همه براي شناخت هر پديده اجتماعي چون نهضت حسيني ضروري است، ابتدا علل وموجباتي كه آن را پديد آورده اند شناخته شوند. بي شناخت آن و هم چنين علل غايي و اهداف اجتماعي، نمي توان تحليل درستي از ماهيت آن بدست آورد. بنابراين بايد بدانيم كه نهضت حسيني چه هدفي داشته و عناصر و محتواي آن چيست و چه عمليات و كارهايي انجام شده و درنهايت به چه شكلي درآمده است؟ اين ها موجب مي شود تا تصور درستي از نهضت حسيني به دست آوريم.
در نوشتار زير به يكي از ابعاد نهضت حسيني پرداخته شده و تلاش گرديده عنصر تبليغي نهضت و پيام آن شناسايي و بر پايه منابع معتبر تحليل و تبيين گردد و روش هاي پيام رساني آن بازخواني شود.
عرفان مخلصانه و جهاد مصلحانه در سلوك حسينى (1)

عرفان مخلصانه امام حسينعليه السلام داراى دو بعد علمى و عملى است. بعد علمى بر پايه معرفت شهودى استوار است و در بعد عملى به جهاد مصلحانه مىانجامد.در سلوك حسينى تا رسيدن به عرفان علمى، به ترتيب سه روش معرفتى حسى – عقلى، عقلى محض و شهودى (حضورى) در كار مىآيد؛ و در جنبه عملى، پس از جهاد مصلحانه درونى و رسيدن به مقام مخلصين، نوبت به جهاد مصلحانه بيرونى و تهذيب جامعه و تاريخ مىرسد.
عرفان مخلصانه كه از خودشناسى و خودسازى آغاز مىشود، با برخوردارى از شاخصههاى چندى به جهاد و جامعهسازى مىپردازد. اين شاخصهها كه رابطهاى ديناميك با هم دارند و بر تعميق و تقويت يكديگر اثر مىگذارند، عبارتند از: زهد، شوق ديدار حق، خشيت، طاعت و عزت. اين روابط در تحليل روانشناختى آنها آشكار مىشود.
عرفان مخلصانه و جهاد مصلحانه در سلوك حسينى (2)

معرفت شهودى مراحل و منازلى دارد؛ مراتب آغازين، تاب و توشه جهاد مصلحانه در درون را فراهم مىآورد و نهايت آنكه «اشراف نورانى من انسانى بر جهان هستى است»، در جهاد مصلحانه بيرونى كارامد است، در منازل نهايى عارف به مقام مخلَص رسيده و در مقام عمل غرض غير الهى براى او نمىماند؛ زيرا در آينه آگاهى و در قلب عرشى مخلَصين اثرى از غير نيست تا غرض اعمال قرار گيرد؛ هرچه مىبينند نور خداست و هرچه مىخواهند روى اوست.
از عرفان عرفات تا عرفان حماسى

انسان كامل، مظهر اسماء و صفات حق تعالى است و در عين حال كه داراى روح انعطاف پذير و لطيف است، روح حماسه، دفاع و مقاومت در برابر طغيان طغيانگران در او موج مى زند. در يك ظرف و در يك عصر و در يك حال، هم چهره حماسه دارد و هم روح عرفان. از اين روست كه اين دو روح هماهنگ در واقعه عاشورا كاملا متجلّى گرديده اند. آميختن حماسه به عرفان ضرورتى است كه بدون آن، ماهيّت قيام عاشورا و چهره پرفروغ حضرت سيدالشهدا(عليه السلام)دچار تحريف مى گردد.
اساساً حماسه آن حضرت را بايد در عرفان او جستوجو نمود. واقعه كربلا گرچه صورت آن حماسى است، اما روح آن عرفانى است كه رهبر آن قيام خونين، پلى استوار ميان آن دو بنا نهاده است. و اين، تنها شأن و مقام آن خلق برترى است كه براساس حكم جبلّى، منوّر به نور حق گشته و پرتوهاى الهى بر او تابان گرديده و باب هايى از عالم غيب به رويش گشوده گرديده و مفاتيح حقيقت در دست اوست. و اين گونه است شأن انسان والا، يعنى مقام انسان كامل كمّل كه به درجه شامخ ولايت تكوينى مى رسد و خليفة اللّه مى گردد. و چه زيباست اين همه درخشش عرشى در سايبانى فرشى!
عاشورا، بسترهای الهی

از آن جايي كه امام حسين (ع) و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) تجسم عيني قرآن و تمثل آيات وحياني هستند يافتن مصاديق ايات در عاشورا دور از انتظار نيست.
با امام حسين علیه السلام در سايه قرآن

يامبر اكرم(ص) فرمود: «من دو چيز گرانمايه در ميان شما به يادگار مينهم: كتاب خدا و خاندانم. اين دو هرگز از يكديگر جدا نميشوند تا آنكه در قيامت كنار حوض كوثر بر من وارد آيند.»1
اين حديث به حديث ثقلين معروف شد و تمام فرقههاي مسلمين آن را در كتب معتبر خويش نقل كردند؛ اما به فرموده خميني كبير «خودخواهان و طاغوتيان قرآن كريم را وسيلهاي ساختند براي تداوم بخشيدن به حكومتهاي غاصب و ضد قرآني خويش و مفسران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق آن را، كه سراسر قرآن را از پيامبر اكرم(ص) دريافت كرده بودند، با بهانههاي گونهگون عقب زدند و با توطئه كثيف خود، در حقيقت قرآن را از صحنه خارج كردند.»2
ممكن است بپرسيد: آيا فهم قرآن تنها در توان معصومان (عليهم السلام) است و ديگر مردم حق ندارند، بدون مراجعه به روايات اهل بيت، از قرآن بهره گيرند؟
در پاسخ بايد گفت: ما مانند اخباريها نيستيم كه فهم قرآن را يكسره مخصوص اهل بيت (عليهم السلام) بدانيم؛ بخشي از آيات محكمات و بينات ناميده ميشود و هر كس، به شرطي كه با زبان عربي و شأن نزولها و يك سلسله مباحث لازم ديگر به طور صحيح آشنايي كافي داشته باشد ميتواند از آن بهره گيرد؛ اما ميدانيم كه آيات قرآن دو دستهاند: محكمات و متشابهات3. براي فهم آيات متشابه جز تمسك به راسخان در علم اهل بيت (عليهم السلام) راهي نيست.
طبق تصريح شيعه و سني، قرآن كريم در موارد متعددي به مقام و موقعيت اهل بيت (عليهم السلام) و عصمت و طهارت و ولايت آنها اشاره كرده است. در اين فرصت، آن دسته از روايات سالار شهيدان حضرت ابي عبداللّه الحسين(ع) در باره برخي از آيات قرآن كريم، كه در خصوص اهل بيت عصمت (عليهم السلام) وارد شده، مورد توجه قرار ميدهيم و جانهاي خود را با كلمات نوراني آن فاتح اقليم وجود جلايي ديگر ميبخشيم.
چه گويم در مقام آن دلارام زبان من زبون و خامهام خام
بايد توجه داشت كه در برخي از روايات، آن حضرت تنها راوي حديث است كه از پيامبر اكرم(ص) يا اميرمؤمنان(ع) نقل ميكند؛ ولي ما تنها به رواياتي اشاره ميكنيم كه در آن امام(ع) خود سخني فرموده يا پرده از حقيقتي برداشته است. البته اين سخن با نقل مواردي كه آن حضرت از رسول اكرم يا اميرمؤمنان مطلبي پرسيده و سپس پرسش و پاسخ را باز گفته است، منافات ندارد؛ زيرا به هر حال خود حضرت در متن جريان حضور داشته است.
به هر ترتيب امام حسين(ع) در اين دسته از روايات به تبيين بطني از بطون قرآن پرداخته، از تأويل، تفسير يا شأن نزول آيات پرده برميدارد و گاه براي بيان حقيقتي به آيه استدلال ميكند.