صراط؛ اين زنده الهي منش

گاهي سؤال ميشود جبرئيل مجرد است؛ چگونه با مجرد ميتوانست سفر كند؟
معراج ؛ سير زميني تا شهود ملكوتي

معراج از اصطلاحات قرآني نيست و كاربرد آن به معناي خاص در روايات براي بيان همان مفهوم اسراء و يا رويت و شهودي است كه در آيه نخست سوره اسراء و سوره اعراف و نيز سوره نجم به كار رفته است. از اين رو هنگامي كه سخن از معراج در آموزه هاي قرآني و كاربردهاي آن به ميان مي آيد به معناي آن است كه چگونه رويت خداوند و يا ارتباط با وي انجام شد. به سخن ديگر مسئله اين است كه ارتباط دو سوريه ميان خدا و انسان يا امر فراتر از ماده و با موجودي مادي كه بشر ناميده مي شود چگونه است؟
بي گمان مسئله اسراء و معراج و نيز لقاءالله و رويت خداوند به معنايي كه در آيات قرآني به كار رفته مفهوم خاصي است كه نيازمند تحليل و تبيين درست بر پايه آموزه هاي وحياني است. در اين نوشتار تلاش بر اين است كه مفهوم معراج بر پايه آموزه هاي قرآني توضيح داده شود.
معراج; سير و سلوك پيامبر به ملكوت

معراج از جمله رخدادهاى شگرف و شگفت زاى رسالت پيامبر است. برخى آن را از معجزات حضرت شمرده اند كه در سايه عبوديت و بندگى حاصل شده و آيات و روايات بسيارى از آن با عظمت و شكوه ياد كرده است. شناخت ابعاد و ويژگى هاى اين سير و سفر معنوى مى تواند سرشار از درس ها و تنبيهات چندى براى همگان باشد. سير و سفرى كه خداوند آخرين فرستاده خويش را به ملكوت مى برد تا با ارايه شگرفى هاى هستى و شگفتى هاى ملكوت جان وى را با حقايق الهى آكنده نمايد و قدرت بى پايان خويش را به وى بنماياند و جايگاه والايش را در ملكوت به او نشان دهد.[1]
معراج ابعاد چندى دارد كه ما در اين نوشتار تنها مى توانيم به گوشه هايى از اين رخداد عظيم اشاره اى داشته باشيم. آن چه براى نگارنده مهم مى نمايد بررسى ويژگى هاى معرفت شناختى و وجودشناختى قضيه است; زيرا اين رخداد آثار معرفت شناختى و وجود شناختى چندى داشته است كه نه تنها در شناخت ابعاد وجودى پيامبر مى تواند براى خواننده مفيد باشد، بلكه از نظر سير تكامل فردى نيز براى كسانى كه خواهان سير و سلوك و معراج وجودى و معرفتى هستند مى تواند كارساز و راهگشا باشد.
پيامبر اكرم در سير معراجى خويش نه تنها از نظر معرفتى به سوى كمال صعود مى كند بلكه از نظر وجودشناختى نيز قابليت هاى خويش را چنان افزايش مى دهد كه به نهان ترين اسرار هستى دست مى يابد و از نظر وجودى به چنان جايگاه مى رسد كه واسطه ميان او و خداوند به زبانى از ميان مى رود و يا به تعبير ديگر چنان از نظر وجودى به خدا و كمال مطلق نزديك مى شود كه به تعبير قرآن به خدا بسيار نزديك مى شود: «قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»[2] و به مقام هاى فيض مقدس و اقدس دست مى يابد.
البته ناگفته نماند كه آن چه براى رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در سير و سلوك ملكوتى و معراج مشهود شد براى سالكان كوى دوست هم به مقدار ظرفيت، شأنيت، قابليت وجوديشان و به اندازه سير و سلوكشان مشهود مى شود. تنها تفاوت ميان سلوك معنوى و سير آفاقى و انفسى پيامبر با ديگر سالكان در اصالت و تبعيت و نيز در درجه و كيفيت و مقدار شهود آنان خواهد بود.
معراج حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دیدگاه قرآن (قسمت اوّل)

یکی از حوادث زندگانی رسول گرامی اسلام (ص) مسأله معراج می باشد. سفر شبانه و عروج آسمانی به جهت نشان دادن بخشی از آیات عظمت الهی، به پیامبر(ص) انجام گرفته و با توجه به شایستگی های ایشان در ابعاد مختلف برای این سفر، از سوی حق تعالی، از مکه معظمه به مسجد الاقصی و از آنجا به آسمان ها، انتخاب شدند.
حضرت رسول اکرم (ص) در جریان ابلاغ رسالت در مکه شکنجه های جسمی و روانی و سختی های زیادی را متحمل شدند، از جمله در سال هفتم بعثت سران قریش با یکدیگر پیمان محاصره اقتصادی علیه بنی هاشم را امضاء کردند و اهداف آنها چیزی جز جلوگیری از گسترش اسلام و افزایش تعداد مسلمانان نبود و در حقیقت برای نابودی اسلام چنین برنامه ای را تدارک دیدند و به مدت سه سال رسول الله (ص) و مسلمانان در شعب ابوطالب بسر بردند و انواع و اقسام رنج ها را برای حفظ دین اسلام و وجود رسول خدا (ص) به جان خریدند. پس از خروج از شعب ابوطالب که با امدادهای الهی صورت گرفت، پیامبر (ص) دو یار باوفای خود را از دست دادند، حضرت ابوطالب و خدیجه دو پشتیبان نیرومند و با وفایی برای پیشرفت اسلام بودند. مرگ این عزیزان، به شدت پیامبر (ص) را غمگین کرد و قریش را در آسیب رساندن به ایشان بی باک ساخته،
صدماتی را که تا آن روز به آن حضرت نزده بودند، وارد ساختند، تا جایی که خاک بر سر او می ریختند.
پس از پایان یافتن ماجرای شعب ابوطالب، رسول الله (ص) برای یافتن پایگاهی عازم شهر طائف شدند و هدفشان دعوت قبیله ثقیف به اسلام بود، آنان نه تنها دعوت ایشان را نپذیرفتند، بلکه اراذل و اوباش را وادار کردند تا با دشمنام دادن، پیامبر (ص) را سنگباران کنند و در نهایت ایشان را مجروح ساختند.
پس از این همه سختی ها در راه پیشبرد اهداف عالیه اسلام، خداوند برای نشان دادن بخشی از آیات و عظمت دستگاه خلقت و رموز هستی، هدیه ای بزرگ به رسول گرامی اسلام (ص) داد و خدای متعال برای تسکین و آرامش آن حضرت، وی را به معراج برد. با توجه به اینکه حضرت رسول اکرم (ص) به مرحله بندگی و عبودیت کامل رسیده بودند، این سفر زمینی و عروج آسمانی زمینه را برای اطمینان کامل ایشان به قدرت عظیم الهی فراهم کرد.
تبیین ختم نبوت در کلام جدید

یکی از مباحث کلام جدید اسلامی مسأله ختم نبوت است که از میان متفکران مسلمان معاصر، اقبال لاهوری اولین گام را در تبیین فلسفه آن برداشته است؛ بعد از او عدهای از متفکران همچون: شهید مطهری، شریعتی، سروش و دیگران با رهیافتهای بعضا متفاوت به آن نگریستهاند.
یکی از این متفکران (دکتر سروش) با تلقیهای متفاوت به این موضوع پرداخته است؛ که عبارتند از:
1 – وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی میبارد.
2 -دوران وحی سپری شده و مردم مستغنی از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد.
3 – با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست.
این مقاله در صدد است به فرضیههای یاد شده پرداخته و آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. و با تبیین فرضیه مختار که عبارت است از: کمال دین و مصونیت از تحریف دریچه قابل قبولی بگشاید.
خاتميت پيامبر اعظم(ص) در قرآن

یكي از سؤالات مهم در بحث نبوت پيامبر اعظم(ص) خاتميت آن حضرت است كه چرا ارسال رسل و انزال كتب با خاتميت پيامبر(ص) و كتاب قرآن پايان مي يابد. آيا اين بدان معنا است كه انسان از آموزه هاي وحياني بي نياز گرديده يا اينكه دلايل عقلي و نقلي ديگري دارد كه نوشتار حاضر در مقام پاسخ به اين سؤال اساسي است. اميد است مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گيرد.
ارتباط رسالت محمدي و ولايت علوي

آيات قرآني هنگامي كه به نام محمد(ص) مي رسد در عظمت و شرافت وي سر تعظيم خم مي كند، زيرا وي را باطن مسجود فرشتگان و هستي مي داند و بر حقيقت صادر نخست آگاه است. از اين رو وجود خاكي و حضور دنيايي وي را رحمت مطلق براي جهانيان بر مي شمارد و به مقام رحمه للعالمين مي ستايد.
براين اساس سخن گفتن از چون محمدي(ص) براي هركسي بسيار دشوار است و هرگز پندار كسي را نرسد تا به چكاد عظمت وي دست يابد و حق وي را چنان كه بايسته و شايسته است ادا نمايد براين پايه نويسنده براي اين كه جلوه اي از جمال محمد(ص) را به نمايش گذارد از خداي محمد(ص) ياري جسته است تا گوشه اي از همه هست را در واژگان بريزد و اندامي از حقيقت به نمايش گذارد با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
نادرنگری (نقد مقاله خاتمیت آقای عبدالکریم سروش)

این مقاله، در نقد چند مقاله از کتاب بسط تجربه نبوی، تألیف آقای دکتر عبدالکریم سروش است. وی در آن کتاب با پرداختن به مسأله «ختم نبوّت» سر از ختم ولایت در آورده و ولایت را نیز به همراه نبوّت پایان یافته تلقّی کرده است.
از آن جا که مسأله ولایت فقیه، از توابع مسأله ولایت ائمّه اطهار است و آقای سروش و همفکران او به مسأله ولایت فقیه اعتقادی نداشته و بارها آن را به باد انتقاد و انکار گرفتهاند، این بار سراغ خشکاندن ریشه اصلی درخت ولایت فقیه رفته و با قطع کردن آن شاخ و برگ آن را خشکانده است.
خاتمیت در قرآن

ختم نبوت توسط حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از ضروریات دین مقدس اسلام است و یكی از زوایای این بحث پرداختن به علل تجدید نبوت و ختم آن می باشد كه در این مقاله به صورت مختصر به آن می پرداخته می شود.
خاتمیت یا بسط تجربه نبوی؟!

جناب آقای دکتر عبدالکریم سروش، یکی از نویسندگان معاصر در مورد وحی، مطالبی را مطرح نموده اند که به برخی از آنها اشاره کرده و اجمالاً آنها را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم. آنها عبارتند از:
لوازم و پیامدهای نظریه «تجربه گرایی وحی»

براساس دیدگاه تجربه دینی، وحی، مواجهه و تجربهای است که پیامبر از سر میگذراند، نه این که حقایق و گزاره هایی را از خداوند دریافت کرده باشد. این نظر ابتدا در اروپای مدرن پدید آمد؛ امّا دیری نپایید که مورد پذیرش نواندیشان مسلمان واقع شد و از تحویل (ارجاع) وحی اسلامی به تجربه دینی سخن گفتند.
طبیعی است که هر نظریّهای، مبانی و لوازم خاصّی دارد؛ امّا آن چه در این نوشتار میآید، به لوازم و تبعات نظریّه وحی تجربی ناظراست نه ارزیابی و تحلیل اصل نظریّه و مبانی آن. چنان که خواهیم دید، آن چه نواندیشان درباره وحی میگویند، با اعتقادات اسلامی تعارض شدیدی دارد.
این نوشتار، با نگاهی اجمالی به دیدگاههای نواندیشان دینی درباره وحی اسلامی آغاز میشود و در ادامه به برخی از نقد و بررسیهای لوازم این دیدگاه خواهیم پرداخت. پیامدهایی که تجربه گرایی وحی دارد، عبارت است از:
1 – وحیانی نبودن ساختار قرآن (نفی سرشت زبانی)؛
2 – نفی عصمت پیامبر، و خطا پذیری وحی؛
3 – عدم انقطاع وحی و انکار خاتمیّت؛
4 – نفی جاودانگی، جامعیّت و جهان شمولی دین اسلام؛
5 – شریعت زدایی و نفی جامعیّت فقه و ….
علم و عقل جانشين نبوت تبليغى

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين . . . اعوذ بالله من الشيطان الرجيم :
ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبيين
هر چند در نظر نداشتيم كه راجع به موضوع ختم نبوت از نظر آيات كريمه قرآن بحثى كرده باشيم , يعنى در نظر نداشتيم در اطراف آن سلسله از آيات قرآن كه در آنها تصريحى يا اشاره اى به ختم نبوت است بحث زيادى بشود , و بيشتر مى خواستيم كه به جنبه هاى ديگر مطلب بپردازيم , ولى نظر به اينكه ما در هفته گذشته مختصرى راجع به كلمه ( خاتم النبيين) بحث كرديم تتمه آن بحث را امشب عرض مى كنيم .
فلسفه ختم نبوت تشريعى

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين . . . اعوذ بالله من الشيطان الرجيم :
كان الناس امة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين ( 1 )
پس از آنكه از بحث در آيات كريمه قرآن راجع به خاتميت فارغ شديم و از جنبه عقلى و علمى وارد بحث شديم , بحث خودمان را در دو قسمت قرار داديم . يك قسمت راجع به اينكه چرا بعد از خاتم الانبياء پيغمبرى و لو پيغمبرى كه صاحب شريعت نباشد نيامد ؟ قسمت دوم بحث ما اينكه چرا شرايع به يك مرحله كه رسيد ختم شد و شريعت ديگرى غير از اين شريعت نيامد و نخواهد آمد ؟
به عبارت ديگر پيغمبران خدا به نص قرآن مجيد دو دسته هستند : پيغمبرانى كه صاحب شريعت و قانون و كتاب هستند و از طرف خدا براى آنها شريعت و كتابى نازل شده است و آنها پنج نفر بيشتر نيستند : نوح , ابراهيم , موسى , عيسى و خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله , و همين ها هستند كه قرآن مجيد اينها را اولى العزم من الرسل مى خواند , و پيغمبرانى كه يا مردم را دعوت مى كرده اند به اين شرايع و قوانين و يا كسانى بوده اند كه قبل از نوح بوده اند , قبل از اينكه براى بشر شريعت و كتابى آمده باشد , كه اين چطور مى شود , بعد براى شما توضيح مى دهم .
راز ختم نبوت

ظهور دين اسلام , با اعلام جاودانگى آن و پايان يافتن دفتر نبوت توام بوده است . مسلمانان همواره ختم نبوت را امر واقع شده تلقى كرده اند . هيچ گاه براى آنها اين مساله مطرح نبوده كه پس از حضرت محمد ( ص ) پيغمبر ديگرى خواهد آمد يا نه ؟ چه , قرآن كريم با صراحت , پايان يافتن نبوت را اعلام و پيغمبر بارها آن را تكرار كرده است . در ميان مسلمين انديشه ظهور پيغمبر ديگر , مانند انكار يگانگى خدا يا انكار قيامت , با ايمان به اسلام همواره ناسازگار شناخته شده است .
تلاش و كوششى كه در ميان دانشمندان اسلامى در اين زمينه به عمل آمده است , تنها در اين جهت بوده كه مى خواسته اند به عمق اين انديشه پى ببرند و راز ختم نبوت را كشف كنند .