بررسي دقيق خاستگاه نقوش سقانفارها در آموزه هاي تشيع

بناهاي مذهبي را مي توان در دو گروه اصلي قرار داد و بررسي کرد. دسته اول گروهي است که در آموزه هاي اديان مختلف به طور صريح به ساخت آنها امر شده است. مساجد در اسلام از اين گروه اند. دسته دوم بناهايي است که همگام با به وجود آمدن نيازهاي جديد و ايجاد تحول در زندگي پيروان، با ويژگي هاي مذهبي طراحي و ساخته شده اند. سقانفار هاي مازندران از آن جمله اند. گرچه در اولين نگاه به نظر مي رسد کاربري اين بناها تنها برگزاري مراسم است، اما با بررسي تصاوير و خاستگاه مضامين آنها در مذهب تشيع آشکار خواهد شد که کارکرد اصلي اين بنا، آموزشي است. پژوهش پيش روي در پي بررسي دقيق و مستند ريشه هاي مذهبي تصاوير مزبور است. بدين ترتيب، هدف اصلي اين مقاله پاسخ گويي به اين سوال اساسي است که نقوش مذهبي بدنه سقانفارها در کدام يک از آيات قرآن و احاديث معصومين ريشه دارند. در اين مقاله براي بررسي دقيق و تحليلي داده هاي موجود، به طور هم زمان، جلوه هاي هنري و مذهبي نقوش بررسي شده اند. نتايج تحليل ها نشان مي دهد که هنرمندان تصويرگر، از طريق نسخه هاي داستاني مصور و نيز کتب تاريخي ـ مذهبي، آگاهي دقيقي از ريشه هاي مذهبي نقوش داشته اند و با به کارگيري هم زمان ويژگي هاي بومي و مذهبي، در مسير ايدئال هاي مذهب تشيع گام برداشته اند.

گفتمان هاي قدرت و مقاومت در صحنه اجتماعي ـ سياسي عراق قرن بيستم

به طور کلي، صحنه سياسي ـ اجتماعي عراق قرن بيستم، شاهد ظهور پنج گفتمان عمده قدرت و مقاومت بوده است. اين گفتمان ها زماني مخالف گفتمان «قدرت» رسمي بوده، در نقش يک مخالف، به بازتوليد گفتمان «مقاومت» مي پرداختند؛ و زماني که قدرت را در دست مي گرفتند، در مبارزه با گفتمان هاي ديگر مي کوشيدند. پنج گفتمان يادشده عبارت اند از: گفتمان اسلامي ـ شيعي؛ گفتمان چپ کمونيستي؛ گفتمان کرد؛ گفتمان ملي گرايي؛ و گفتمان بعث.
در اين نوشتار، با استفاده از نظريه هاي گفتماني لاکلاو و موفه و ميشل فوکو در تبيين گفتمان هاي يادشده به بررسي نقاط مرکزي (دال برتر)، مفصل بندي ها، عناصر و وقته ها، و حوزه هاي گفتمانگونگي در اين گفتمان ها، در عراق قرن بيستم و تا پيش از سقوط صدام مي پردازيم.

شکل شناسي الهيات اسماعيليه

الهيات ايجابي پيشينه اي بس بلند دارد. نخستين خداشناسان، با توصيف خدا به صفاتي چند به شناخت خدا مي رسيدند. در دوره هاي بعد، الهيات ايجابي به چالش کشيده شد. برخي توصيف خداوند به صفات انساني را باور نداشتند؛ و شماري مطلق توصيف را برنتافته، شکل درست الهيات را سلبي مي دانستند. در جهان غرب، نشانه هايي از پذيرش الهيات سلبي در سخنان افلاطون و نوافلاطونيان ديده مي شود. در جهان اسلام نيز هر دو شکل الهيات، طرف داران خاص خود را داشت. بسياري الهيات ايجابي را صحيح مي دانستند و تعدادي الهيات سلبي را فرياد مي کردند. اسماعيليه، از معدود مذاهبي است که صريح و روشن مدافع الهيات سلبي بودند و به نقد و بررسي الهيات ايجابي پرداختند.

تطور مفهوم رکن رابع يا شيعه کامل در فرقه شيخيه

فرقه شيخيه در کنار توحيد، نبوت و امامت، رکن رابع را يکي از اصول چهارگانه دين به شمار مي آورد. مقصود از رکن رابع در اين فرقه آن است که در ميان شيعيان، همواره شيعه کاملي وجود دارد که واسطه فيض ميان امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و مردم است.
شيخ احمد احسايي، بنيان گذار و نخستين نظريه پرداز اين فرقه، در چند فراز از سخنانش، به لزوم وجود فردي به عنوان رابط بين امام و خلق اشاره مي کند؛ اما برخلاف ادعاي شيخيه که معتقدند واژه رکن رابع در زمان شيخ احمد طرح و ارائه شده است، در سخنان او چيزي با اين عنوان ديده نمي شود.
در اين پژوهش خواهد آمد که حاج محمدکريم خان کرماني، رهبر شيخيه کرمان، از مدافعان اصلي و حتي از موسسان اصل مجعول «رکن رابع» به شمار مي آيد. از اين رو، در آثار وي بيش از ديگران از اين مساله دفاع شده است. در مقابل آن، فرقه شيخيه آذربايجان است که از مخالفان جدي اين نگرش به شمار مي آيند. قابل توجه آنکه در برخي منابع شيخيه از دو عنوان نجبا و نقبا به جاي واژه رکن رابع استفاده شده که از نظر معنا مترادف و هم معنايند.
در پايان، از چند زاويه به نقد و تحليل اين بدعت پرداخته خواهد شد؛ هم از اين جهت که در ميان گرايش ها و انشعابات فرقه شيخيه، در اين باره اختلافات اساسي وجود دارد، و هم از اين زاويه که ايرادات متعددي بر هويت معرفتي آن وارد است.

ظهور و افول تشيع در مصر از فتح اسلامي تا پايان سفيانيان (20-64 هجري)

تشيع به مثابه همزاد اسلام، به وسيله شماري از صحابه و تابعين به مصر راه يافت؛ اما نفوذ و قدرت مخالفان شيعه، چالش مهمي در راه پيشرفت آن بود. قيام مسلمانان مصر بر ضد عثمان بن عفان، که به قتل او انجاميد، از جمله فرصت هايي بود تا تشيع در آن سرزمين خود را نشان دهد و امام علي (ع)، پس از به دست گرفتن خلافت اسلامي، واليان خود را در آنجا مستقر کند.
اين نوشتار در پي آن است که نشان دهد، اين حوادث نشانگر گسترش تشيع در مصر نبود. ريشه هاي نفوذ مخالفان شيعه و طرف داران «عثماني ـ اموي»، که بر تبليغات گسترده و قدرت نظامي متکي بود، در مصر عميق تر بود؛ به گونه اي که شيعه در مصر، پس از تشکيل دولت اول اموي، تا مدت ها در درون خانه ها محصور شد و به خاموشي گراييد.
نگاشته پيش رو درصدد بررسي چگونگي پا گرفتن تشيع در مصر و علل افول آن در نيم قرن اول پس از فتح اسلامي است. نقد و بررسي متون تاريخي و برخي از نظرات پژوهشگران معاصر و تفسير اسناد تاريخي بر اساس منابع موجود کتابخانه اي، رويکرد اين مقاله براي يافتن پاسخ هايي به پرسش اصلي اين نوشتار است.

گمانه زني هايي در باب علل گرايش تيموريان به تشيع

حکومت تيموريان از سال 771 هجري در ماوراءالنهر آغاز شد و به مرور تا کناره هاي مديترانه گسترش يافت. اين حکومت از آغاز تا پايان، به لحاظ مذهبي، سني حنفي بود. به روال حکومت هاي ترک گذشته، انتظار مي رفت تيمور و جانشينانش نيز در حمايت از مذهب تسنن و محدود کردن تشيع بکوشند؛ ولي برخلاف اين انتظار، آنان با وجود اعتقاد رسمي به مذهب تسنن، گرايش هاي شيعي از خود نشان دادند. اگرچه در طول تاريخ، پيش از تيموريان هم حکومت هاي سني مذهبي بودند که به تشيع نظر مساعدي داشتند؛ ولي تيموريان در اظهار دوستي، به ويژه در پافشاري بر حق خلافت اهل بيت (ع) و اظهار دشمني با امويان، بي رقيب ترين آنها بودند. بنابراين، مقاله پيش رو درصدد است شرايط منجر به بروز اين گرايش را توصيف، و علل و عوامل آن را تا جايي که مستندات تاريخي اجازه مي دهد، ريشه يابي کند. در مقام فرضيه به نظر مي رسد چهار عامل فزوني جمعيت شيعه در قلمرو تيموريان، انتخاب رويکرد اعتزالي، اعتقاد به مذهب حنفي، و گرايش به تصوف، نقش اصلي را در نگاه مثبت تيموريان به تشيع داشته اند؛ هرچند از تاثير علل فرعي، همچون موقعيت جغرافيايي اين حکومت (واقع شدن خراسان در قلمرو اصلي تيموريان) و ترکيب کارگزاران و نخبگان آن نيز نمي توان چشم پوشيد. اين مقاله به روش تاريخي انجام يافته است.

تحليل روان شناختي تعزيه و سازوکار اثرگذاري آن

يکي از مهم ترين مناسک جمعي در تشيع، مراسم عزاداري محرم است که اکثريت مومنان شيعي بدان مي پردازند. محتواي اين مراسم، گفتمان ديني خاصي را پديد آورده است که مي توان آن را گفتمان کربلا ناميد. گفتمان کربلا، گفتماني است که دال برتر آن روايت عاشورا توسط دين داران شيعي در طول صور مختلف در مناسک عزاداري است. مناسک عزاداري و گفتمان کربلا به دليل نقشي که در حيات مردم داشته است، در صور مختلفي متبلور شده و مردم آن را طي سازوکارها و صورت بندي هاي متنوعي بازسازي کرده اند. شکل سنتي تئاتر ايراني، يعني تعزيه، و همچنين صور ديگري مثل روضه، سفره هاي نذري خانگي، دسته هاي زنجيرزني در ماه محرم، هيات هاي سينه زني و عزاداري، و مجالس مکرر و متعددي که تحت تاثير اين گفتمان، حيات ديني مردم را تشکيل مي دهند، همه بيانگر تکثر تجليات گفتمان کربلا در زندگي مردم اند. از صور مهم ظهور، بروز و عملکرد اين گفتمان، تعزيه و هيات هاي عزاداري اند. در پژوهش پيش روي با روش تحليل اسنادي، مراسم تعزيه و عزاداري در ماه محرم از ديدگاه روان شناختي، به ويژه روان شناسي اجتماعي و روان شناسي هنر، تحليل گرديد. جامعه پژوهش، همه منابع دست اول و دست دوم از منابع غني اسلامي و علمي بود که در نشريات، سايت هاي معتبر اينترنتي، فيلم هاي مستند و خاطره ها موجود بود و نمونه گيري به شيوه هدفمند انجام شد. بر پايه نتايج اين پژوهش، سازوکار اثرگذاري تعزيه ها بر افراد عزادار، با توجه به ده عامل روان شناختي تبيين شد.

فقه شيعه و سرمايه اجتماعي در ايران

در اين نوشتار ظرفيت هاي فقه شيعه در توليد سرمايه اجتماعي مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است. براي دستيابي به اين هدف ابتدا مفاهيم فقه شيعه و سرمايه اجتماعي بررسي شده است. در ادامه مشخص مي شود که علم فقه انسان را قادر به استخراج و استنباط حدود و احکامي مي سازد که واضع شريعت آنها را معين نکرده است. سرمايه اجتماعي وجود روابطي عميق، گسترده و متقابل مبتني بر ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي در ميان افراد جامعه است که در ساختارهاي متفاوت فردي، گروهي، سازماني و اجتماعي به صورت نامحسوس تبلور مي يابد. فقه شيعه به توليد سرمايه اجتماعي در دو سطح کلان و خرد مي پردازد. در سطح کلان به ساختار ولايت، اجتهاد و مرجعيت، امر به معروف و نهي از منکر و مشارکت سياسي پرداخته شده است. اخوت، اعتماد و ايثار شاخصه هايي هستند که در سرمايه اجتماعي در سطح خرد به آنها توجه شده است. بنابراين، فقه شيعه از طريق اين مولفه ها داراي ظرفيت در توليد سرمايه اجتماعي است.

مقايسه تطبيقي اشتراکات و افتراقات انديشه سياسي جنبش اسلامي سني اخوان المسلمين در مصر و جنبش اسلامي شيعي در ايران

جنبش هاي اسلامي ايران و مصر به دليل سوابق تاريخي در رستاخيز ديني براي احياي اسلام، در دو مذهب شيعه و سني از اهميت زيادي برخوردارند و اثرات بسياري بر کل جريانات سياسي و تحولات اسلامي در جهان اسلام داشتند.
هر دو جنبش اسلامي مذکور، بر بازگشت به ارزش هاي اسلامي و احياي اسلام اصيل به عنوان تنها راه برون رفت از بحران هاي موجود و حادث شده در جهان اسلام تاکيد مي کنند. هدف از اين پژوهش، شناسايي وجوه اشتراک و مفرقات اين جنبش ها در نحوه مواجهه با بحران هاي موجود در جهان اسلام، و بررسي تطبيقي ديدگاه هاي نظري و عملي آنها با توجه به مباني فکري و راه کارهاي عملي مذاهبشان (سني و شيعي)، در روند مبارزه با مشکلات و اصل بازگشت به اسلام و احياي ارزش ها و اجراي شريعت اسلامي است.
اين پژوهش به روش کتابخانه اي و با رويکردي توصيفي- تطبيقي، در پي اثبات اين فرضيه مي باشد: با اينکه هر دو گروه و جنبش هاي اسلامي ايران و مصر، با بحران هاي مشترکي مواجه بوده و در پي تلاش براي تحقق اهداف مشترکي همچون اجراي شريعت، برپايي حکومت اسلامي، مبارزه با غرب گرايي و بازگشت به اسلام اصيل در جهت مقابله با بحران هاي پيش رو در جهان اسلام، همفکر و همسو هستند؛ اما در نوع نگاه به مشکلات و مواجهه با آن، نحوه اجراي شريعت و برپايي حکومت اسلامي و نوع پاسخ عملي به بحران هاي موجود، با يکديگر تفاوت هاي مهمي به لحاظ مباني فکري و استراتژي هاي عملي دارند.

پژوهشي در زمينه هويت مسلمانان شيعه بريتانيايي

مقاله حاضر نگاهي است به بعضي از مسائل و ديدگاه هاي مربوط به اقليت مسلمان شيعه بريتانيايي. اين نوشته، وضعيت هويتي يک مسلمان شيعه در بريتانيا را مورد توجه قرار مي دهد و سعي مي کند به سوالاتي نظير «کيستم؟ چه کاره ام؟ و در کجا هستم؟» و البته در ارتباط با شهروندان مسلمان شيعه بريتانيايي پاسخ دهد.
در مقاله به اهداف کار تحقيقي رساله که عمدتا در خصوص «امتزاج جامعه مسلمانان شيعه بريتانيايي با جامعه مادر» است، اشاره و توضيح داده مي شود که راه و روش محقق براي يافتن پاسخ به اين گونه سوالات و تبيين بيشتر مساله مورد بحث چه بوده و چه نتايجي مورد انتظار است. در اين نوشته با استفاده از جداول آماري منتشره در خصوص سرشماري سال 2001 ميلادي و برخي تحقيقات انجام شده در اين زمينه و با اشاره به بعضي از نتايج تحقيقي خود نويسنده که از طريق پرسشنامه هاي کمي و کيفي صورت گرفته، سعي شده جنبه هاي علمي و استدلالي بحث تقويت گردد.

انقلاب اسلامي ايران و تحول در حرکت شيعي عربستان سعودي

پيروزي انقلاب اسلامي در واپسين دهه هاي قرن بيستم ميلادي منشا تحولات شگرفي در جهان گرديد. اين انقلاب در عين حالي که به دوره بي باوري هاي ديني در جهان معاصر مهر پايان زد، بر ملت هاي مسلمان نيز تاثير عميقي بر جاي گذاشت. بي ترديد، در اين ميان شيعيان از آن رو که به لحاظ هويتي و اعتقادي با مردم مسلمان ايران سنخيت و مشترکات بيشتري داشتند، تاثير بيشتري پذيرفتند. اقليت شيعه عربستان از جمله آنان به شمار مي آيد.
پيروزي انقلاب اسلامي و در پي آن سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، نقطه عطفي در تحرک شيعيان عربستان براي دست يافتن به فضاي حياتي مناسب و يا محدود کردن قدرت سياسي حاکم در جهت استيفاي حقوق خود بوده است؛ به گونه اي که راهبرد مقابله با اين تحرکات در دو بعد سلبي و ايجابي توسط دولت عربستان پيگيري شده است. در بعد سلبي، دولت عربستان سعي کرده شيعيان را درگير اختلافات عقيدتي با اهل تسنن نموده و با به حاشيه راندن آنها، از توجه ايشان نسبت به ايران باز دارد. در بعد ايجابي نيز به طراحي سناريوهايي براي خنثي سازي توان نهفته شيعيان اين کشور اقدام نموده است. مقاله حاضر مي کوشد ضمن بررسي حرکت شيعي در عربستان، تاثير انقلاب اسلامي را بر آن و تحول دروني اين حرکت را مورد کنکاش قرار دهد.

بررسي و نقد روش ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغ

يکي از شرح هاي نهج البلاغه، «شرح نهج البلاغه» ابن ابي الحديد معتزلي است. مولفه هايي که شارح، در جهت تفسير و شرح کلام امام بهره جسته در خور توجه است، اما با وجود اين، وي همچون ديگر شارحان نهج البلاغه از آسيب هايي در برخورد با کلام امير مومنان مصون نبوده؛ از همين رو، نقدهايي جدي به شرح وي وارد است. تاثيرپذيري کلامي و برخوردهاي فرقه گرايانه را مي توان مهم ترين نقد وارد به او برشمرد؛ مساله اي که از تعصب اعتقادي و عناد با مذهب شيعه سرچشمه مي گيرد. توجيهات و تاويلات ناصواب، قياس و مغالطات ناصحيح، عدم توجه به روايات شيعي در مناقشات کلامي، ابطال اعتقاد شيعه توسط کلام امام، از جمله ابزارهايي است که وي در شرح عنادگونه در جهت برخورد شخصي و فرقه گرايانه مذهبي خويش به کار گرفته است. اين پژوهش بر اين اساس، به چنين آسيب هايي در حوزه فقه الحديثي شارح روي کرده، و پس از بيان نقادي هاي شارحان برجسته نهج البلاغه در حوزه هاي متعدد به ابن ابي الحديد، آنها را نقل و تجزيه و تحليل نموده است.

تحليلي بر مذهب تشيع کارکيا خان احمد دوم گيلاني (975-943 و 985-1000ق)

شخصيت کارکيا خان احمد دوم در فراز و فرود حوادث سياسي گيلان بسيار تاثيرگذار بوده است. وي مردي حادثه آفرين، جاه طلب و سياستمداري زيرک و شاعري چيره دست بود و در ظاهر تعصب زيادي به تشيع امامي نشان مي داد.
اين پژوهش مي کوشد با بررسي ابعاد مختلف شخصيت کارکيا خان احمد دوم و حکومتش در گيلان (943-975 و 985-1000ق)، اعتقادات ديني وي را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد. بسياري از منابع تاريخي او را معتقد به تشيع اعتقادي و متعصب به آن مي دانند، در حالي که با توجه به عملکرد وي مي توان ثابت کرد که تشيع او بيشتر جنبه سياسي داشته و تعصبش نيز در همين راستا بوده است.

سادات در عصر تيمور

سادات در عصر تيمور به عنوان يک قشر مطرح و مهم اجتماعي جلوه گر شدند. تيمور لنگ يکي از بزرگ ترين جهان گشايان تاريخ ايران، به اين قشر اعتنا و اعتبار خاصي قايل بود. او از سادات براي مقاصد مختلف سياسي، فرهنگي و غيره نهايت بهره برداري را نمود. بسياري از سادات براي تيمور نقش هايي همچون سفير، جاسوس، راهنما، مرشد و معلم اخلاق را ايفا نمودند. در عوض، تيمور نيز نه تنها تيغ قتل عام خود را از سر سادات برداشت، بلکه در مواردي امکانات ويژه اي نظير سيورغال و متولي گري اوقاف را به آنها اختصاص داد. سادات در بين مردم اعم از شيعه و سني بسيار محترم و معزز بودند. الطاف فراوان تيمور نسبت به سادات باعث تلطيف موضع آنها نسبت به تيمور و حکومت او و به تبع آن، موضع مطلوب تر مردم نسبت به حکومت او شد. بي ترديد، منزلت فراوان سادات در دوره تيمور از علل گسترش مذهب شيعه اثناعشري در آن عصر محسوب مي شود.