سیاست‏هاى نظامى و ادارى بنى عباس در هند (422 – 132ه)

پس از سقوط بنى امیه، مناطق تحت سلطه آنان از جمله بخش‏ هایى از غرب هند به تدریج زیر نفوذ و سلطه بنى عباس قرار گرفت. در این زمان، شیعیان نیز که از آل عباس نا امید و ناراضى بودند، تحت تعقیب و آزار آنان قرار گرفته و به مناطق دوردستى چون سند روى آوردند. این مسئله باعث ایجاد حساسیت و توجه ویژه بنى عباس به قلمرو اسلامى در هند و سند گردید. به علت وجود اتباع قبیله ‏هاى عرب که از مدت‏ها قبل از اسلام با یک‏دیگر اختلاف و درگیرى داشتند، اختلافات قبیله ‏اى بالا گرفت که این امر، سبب توقف فتوحات مسلمانان و تقویت جبهه غیر مسلمانان گردید و پایه‏هاى حکومت اسلامى را در این منطقه سست نمود. این اختلافات و دورى سند و هند از مرکز خلافت و جاه‏طلبى برخى از سران قبایل سرانجام باعث پیدایش حکومت‏هاى مستقل در منصوره و ملتان گردید که رقابت‏هاى محلى و منطقه ‏اى را به اوج خود رساند. این اقدام، هم زمان و یا اندکى پس از تحرکات استقلال طلبانه در شمال افریقا و ایران صورت پذیرفت که فرجام آن چیزى جز چند دستگى و تضعیف دنیاى اسلام نبود.