شهادت اصحاب – بُریر بن حضیر 2

طبری به نقل از عفیف بن زهیر از حاضران در کربلا روایت می‌کند: یزید بن معقل که از هم‌پیمانان بنی سلمه بود از سپاه عمر سعد بیرون آمد و گفت: ای بریر بن حضیر! دیدی خدا با تو چه کرد؟ گفت: به خدا قسم! خدا با من خوبی کرد و به تو بدی کرد. گفت: […]

شهادت اصحاب – بُریر بن حضیر 1

 ابن صباغ گوید: مردی وارسته و پارسا به نام یزید بن حصین با امام حسین (ع) بود. به امام عرض کرد: ای پسر پیامبر! مرا اجازه بده تا پیش سرکرده‌ی این گروه عمر سعد بروم و درباره‌ی آب با او حرف بزنم. شاید دست (از محاصره‌ی آب) بردارد. امام اجازه داد و فرمود: اختیار با […]

تأخیر جنگ به خاطر عبادت

خوارزمی گوید: حسین (ع) به برادرش عبّاس فرمود: برادر جان! نزد این گروه برو، ببین اگر بتوانی برای باقیماندۀ امروز جنگ را به تأخیر بیندازند، چنین کن. باشد که امشب را در پیشگاه خدایمان به نماز و دعا و استعانت از خدا و یاری‌طلبی در جنگ با اینان بگذرانیم. عباس نزد آنان رفت که هنوز […]