چرا ما بر خلاف اهل سنت، گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» را جزو حمد و سوره می دانیم؟

ما شیعیان در نمازهایمان در ابتداي حمد و سوره «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» قرائت می کنیم، ولي اهل تسنن و امام جماعت آنها يا اصلاً نمي‏گويند و يا برخي از آنها كه مي‏گويند آهسته مي‏گويند. حال در این نوشتار سعی شده است تا نظر شیعیان قدری واکاوی شود.

مناقب خوانی دردوره آل بویه

دوره آل بویه ازمهمترین دوره های رشد وشکوفایی تشیع است . در این دوره شیعیان اقدام به مدح ورثای امامان و ذکر مناقب آنان دراماکن عمومی می کردند که ازآن به عنوان مناقب خوانی یاد شده است . این کار فرهنگی که با مقابله به مثل و واکنشهای اهل سنت مواجه شد، کم وبیش قبل ازاین دوره نیز مرسوم بود و در دوره سلجوقیان نیز به حیات خود ادامه داد . منظور از مناقب خوانی معنای عام آنکه شامل سرایش شعر ونثر در مدح امامان شیعه و مثالب برخی از صحابه ونقل آن درمحافل واماکن عمومی است، میباشد.

ملاحظاتی چند در نظریه ی اهل سنت در باب خلافت

گیب، در مقاله حاضر، که هدف از آن بازخوانی نظریه اهل سنت در باب خلافت است، بر مبنای چهار نکته اساسی به بحث میپردازد:
1. در وهله نخست به مخالفت با نظر کسانی می پردازد که معتقدند ماوردی به تدوین نظریه ی نهایی اهل سنت در باب خلافت پرداخته است؛
2. به نظریه ی اشعریان در باب خلافت و سرنوشت این نظریه در پی تحولات مترتب بر آن می پردازد؛
3. جنبه های مختلف نظریه ی خلافت و نسبت آن با امامت را در امپراطوری عثمانی مورد بازبینی قرار می دهد؛
4. در آخر به بیان این نکته می پردازد که در جوامع اهل سنت، نظریه ی مقبول و عامی در خصوص خلافت وجود نداشته است.

نظریۀ استيلاء در فرايند نصب امام از ديدگاه اهل سنت و جماعت

سه شیوۀ انتخاب اهل حلّ و عقد، استخلاف و قهر و غلبه، در اندیشۀ سنّتی اهل سنّت و جماعت به‌عنوان راه‌های استقرار حاکم و انعقاد حکومت در نظر گرفته شده است. شیوۀ قهر و غلبه در استقرار حاکم در حالی ازنظر برخی اندیشمندان اهل سنّت بدون هیچ قید و شرطی با استناد به برخی احادیث و سیرۀ برخی صحابه پذیرفته شده که به نظر می‌رسد این نظر با آیات قرآن، احادیث نبوی و سیرۀ برخی دیگر از بزرگان صحابه و تابعین منافات دارد. بعضی متفکران اهل سنّت برای توجیه شیوۀ قهر و غلبه، به قاعدۀ «الضرورات تُبیح المحظورات» و یا قاعدۀ «لا ضرر» تمسّک نموده‌اند؛ اما به نظر می‌رسد استناد به این قواعد نیز ناتمام است. علاوه بر آن، معتزله نیز این شیوه را در نصب امام نپذیرفته‌اند. بر این اساس، در این مقاله تلاش خواهد شد ضمن اشاره به ادلۀ مورد استناد برای توجیه شیوۀ قهر و غلبه در اندیشۀ سنّتی اهل سنّت، این ادلّه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.

دلیلی نوین بر امامت دوازده امام شیعه

در این نوشتار بر اساس مبنای قرینه گرایی و با ضمیمه سه قرینه به یکدیگر به ارائۀ دلیلی نوین بر امامت دوازده امام شیعه پرداخته شده است. نویسنده نخست به تبیین شیوۀ قرینه گرایی در معرفت شناسی پرداخته، سپس قرائن سه گانه را ذکر کرده است. قرینه اوّل بشارت به تولد دوازده سرور از نسل اسماعیل در تورات است؛ قرینه دوم بشارت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم به ظهور دوازده جانشین پس از خود در میان امت است که در معتبرترین منابع اهل سنت آمده است؛ قرینه سوم که واقعیتی خارق العاده و بی نظیر در تاریخ حیات بشر می باشد و تاکنون به آن استناد نشده است، ظهور دوازده انسان بزرگ در یک نسل پیوسته است که مخالفان آنها به عظمت ایشان در علم و اخلاق و عبادت اذعان کرده اند. وجود قرینه سوم موجب می شود که مصداق واقعی و منحصر به فرد دو بشارت نخست، آشکار شود.

بررسی لعن در قرآن و سنت

معنای لعن در فرهنگ اسلامی درخواست دوری از رحمت الهی است. این دعاء در آیات قرآن و روایات عامه و خاصه در سیره عملی رسول خداصلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله فراوان یافت می شود. همچنین در ادبیات علماءِ پیرو مکتبِ خلفاء و همچنین علمای شیعه نیز در موارد متعددی لعن وجود دارد. به صورت عمده در میان عامه برخی تلاش ها برای تبرئه اشخاصی که هدفِ لعن از سوی قرآن کریم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام بوده اند انجام شده است که ادله این تبرئه نمودن و حمایت ها مخدوش به نظر می رسد.

بررسی و نقد دیدگاه سلفیان در خصوص مجاز

از مهم ترین مبانی سلفیه، اعتقاد به فقدان مجاز در لغت و در قرآن است. آنها برای اثبات مدعای خود به ادله ای استناد می کنند و معتقدند تمامی الفاک، چه در قرآن و چه در لغت، همه حمل بر معنای ظاهری خود می شود و سلف امت نیز همین کار را انجام می دادند و ما سراغ نداریم که سلف حتی از لفظ «مجاز» در گفتار و نوشتار خود استفاده کرده باشند. اما با بررسی آیات قرآن و ادله عقلی و لغوی به دست می آید که اعتقاد به نفی مجاز در لغت و قرآن اعتقاد باطلی است. زیرا ادلهٔ اثبات مجاز به گونه ای است که حتی سلفیه نیز نمی توانند منکر آن شوند. به همین دلیل، ایشان برای توجیه نظریه خود راه حل هایی را به کار بسته اند. ابن تیمیه قائل به «مشترک معنوی» شده محمدامین شنقیطی قائل به «اسلوب» در زیان عربی شده ودیگران نیز قائل به «توسعه در لغت عرب» شده اند. البته این راه حل ها در عمل با اعتقاد به وجود مجاز در قرآن در لغت عرب یکی است. به همین دلیل، محققان معاصر سلفیه به این نتیجه رسیده اند که دعوای بین منکران مجاز و قائلان به مجاز، نزاعی لفظی بیش نیست.

ردی بر کتاب «متی یشرق نورک ایها المنتظر»

ایم مقاله نقدی است مستند بر کتاب متی یشرق نورک ایها المنتظر، اثر عثمان خمیس، که حاوی شبهاتی چند درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. وی در کتاب خود کوشیده است اعتقاد به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را که اصلی مشترک بین دو مکتب اهل سنت و شیعه محسوب می شود نقطه اختلاف تلقی کند. لذا واقعیاتی را که در منابع اهل سنت وجود دارد نادیده می گیرد و آنها را به روایات شیعه نسبت می دهد. ما به برخی از نمونه های آن در این مقاله اشاره می کنیم. همچنین، می کوشیم با ذکر نمونه ها نگاهی به برخی شیوه های ناصواب عثمان خمیس در کتابش داشته باشیم، از جمله: تحریف حقایق، مطرح کردن مفاد اخبار ضعیف به عنوان معتقد شیعه، سرپوش گذاشتن بر اشکالات روایات اهل سنت.

بررسی و نقد منهج قفاری در کتاب اصول مذهب الشیعه

از آثاری که در سال های اخیر بر ضد شیعه به نگارش درآمده و تبلیغات زیادی برای آن شده کتاب «اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة»، نوشته دکتر ناصر عبدالله بن علی قفاری است. او در این کتاب اصول عقاید شیعه را بررسی می کند و طبق آنچه خود مدّعی است عقاید شیعه را با رجوع به کتب شیعه بررسی و نقد می کند. در این نوشته به روش های نادرستی که در رد عقاید شیعه استفاده شده، می پردازیم و نقدی کلی بر روش کتاب او خواهیم داشت. از جمله این نقدها می توان به تحریف و تقطیع و افتراء، استفاده از احادیث ضعیف، و اعتماد به منابع مخالفان شیعه اشاره کرد.

راهبرد تکفیری و ضد وحدت عربستان سعودی در عرصه آموزش و رسانه

برای حضور مؤثر در جهان اسلام، لازم است در کنار مطالعات بنیادین، پژوهش هایی به رصد خاستگاه ها، فعالیت ها، دسته بندی ها و سیر تحول موافقان تکفیر مسلمانان، خصوصاً شیعیان، اختصاص یابد. رصد منظم آن می تواند هشدارهایی به موقع به مسئولان نظام و علاقه مندان به وحدت اسلامی بدهد. به روزبودن حوزه اطلاعات و عملیات، نشانه مهمی از توانمندی کشور در عرصه روابط بین الملل است. بر این اساس، با بررسی موردی راهبرد عربستان سعودی در حوزه آموزش )از حدود 3364 م.( و در حوزه رسانه های جدید اینترنتی )دهه 244م.( مشخص می شود که بالغ بر دوسوم مهم ترین فعالان ضد شیعه در جهان اسلام یا ملیت سعودی دارند یا آنکه بی واسطه یا باواسطه، عقاید خود را از شیوخ سلفی سعودی گرفته اند. این بسامد را نمی توان اتفاق دانست، بلکه برنامه ای هدفمند برای ایجاد تغییرات دلخواه عربستان در جهان اسلام است که در سیاست های آموزشی آن کشور و در ضمن رصد جابه جایی بی سابقه جمعیتی استاد دانشجو در عربستان سعودی مشهود است.

نقد دیدگاه وهابیت درباره عبادت، با نظر به آیه «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً…»

یکی از اقسام توحید، توحید عبادی است. به این معنا که هیچ کس جز خداوند متعال سزاوار عبادت نیست. وهابیت با توجه نکردن به مقومات لازم در معنا و حقیقت عبادت، معنای لغوی عبادت را به عنوان معنای اصطلاحی عبادت مطرح کرده اند و در نهایت ملاک عبادت را تذلل توأم با حب می دانند. مدلول آیه شریفه «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً…» آن است که حضرت یعقوب علیه السلام و برادران حضرت یوسف علیه السلام بر حضرت یوسف علیه السلام سجده کردند. با توجه به ظهور آیه و نقد توجیهاتی که درباره آن شده (مانند اینکه سجده حضرت یعقوب علیه السلام سجده معهوده نبوده، یا سجده معهوده بوده ولی عبادی نبوده، یا اینکه سجده بر غیر خداوند در شرایع گذشته جایز بوده است) اثبات می شود که سجده حضرت یعقوب علیه السلام و برادران حضرت یوسف علیه السلام دارای معیار عبادت از نظر وهابیت است. پس، طبق تعریف وهابیت از عبادت، باید حضرت یعقوب علیه السلام دچار شرک در عبادت شده باشد. از آنجا که وقوع در محذور مشرک بودن حضرت یعقوب علیه السلام نتیجه ملاکی است که وهابیت برای عبادت بیان کرده اند به برهان خلف اثبات می شود که معیار و ملاک وهابیت در عبادت نادرست است.

بررسی و نقد دلیل وهابیت بر انقطاع عمل بعد از موت

موت در نگاه وهابیت به عنوان پایان عمل ذکر شده است. لذا درخواست هرگونه عمل، اعم از دعاکردن یا اجابت حوائج از میت منتفی دانسته شده، حتی اگر میت، برترین مخلوقات عالم، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم باشد. آنان برای مستندکردن مدعای خود ادله ای آورده اند که از جمله پرتکرارترین آنها، روایت نبوی مبنی بر انقطاع عمل بعد از موت است. اما این تفسیر از روایت، که بیانگر قطع هر گونه عمل بعد از موت است با ادله پذیرفته شده نزد وهابیت، از قبیل روایات صلاة انبیا در قبور، روایات رد سلام و صلاة، و روایات عرض اعمال نقض می شود. حل روایت به این است که آنچه بعد از موت از انسان قطع می شود اجر بر عمل است نه اینکه بعد از موت هیچ عملی از شخص صادر نمی شود؛ چراکه میت بعد از موت نیز حی است و حی به اقتضای حیات، قطعاً عمل نیز خواهد داشت، اما بر این اعمال اجری نخواهد بود.

اهل سنت و حدیث سلسله الذهب

حدیث «سلسله الذهب» ـ منقول از امام رضا علیه السلام در جریان ورود تاریخی آن حضرت به نیشابور ـ در منابع شیعی با دلالت «حصن» نقل شده و از جایگاه و اعتبار ویژه ای نیز برخوردار است. اما این حدیث در منابع اهل سنت، گاه با دلالت «حصن» و گاه با دلالت «ایمان» نقل شده است که این امر، حاصل نگاه اهل سنت به حدیث «سلسله الذهب» است. این مقاله می کوشد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به اسانید وطریق های حدیث «سلسله الذهب» در منابع اهل سنت و نیز دو نگاه متفاوت آنان به این حدیث، چهره واقع بینانه ای از نگاه اهل سنت به این حدیث شریف را ترسیم نماید. همچنین با نقد نگاهی که حدیث را منحصر در اباصلت هروی می داند، دو فرضیه تواتر حدیث سلسله الذهب و مستفیض بودن آن با دلالت حصن نزد اهل سنت ـ با تکیه بر منابع آنها و نقل بدون واسطه ـ اثبات می شود.