بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب»

بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به‌ویژه جوانان که به‌مثابه منشوری برای «دومین مرحله‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد.

تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش اخوان‌المسلمین

امروزه بنیادگرایی اسلامی، اصولگرایی اسلامی، خیزش اسلامی، انقلاب اسلامی، رادیکالیزم اسلامی و … عباراتی هستند که به طور فراوان در تمامی رسانه‌های گروهی و مطبوعات و نشریات خبری و تحلیلی سراسر جهان به کار می‌روند. این واژه‌ها دربرگیرنده مهمترین و در عین حال پیچیده‌ترین رویدادی است که جهان و منطقه را در دو دهه اخیر به خود مشغول کرده و هم‌اکنون نیز عامل اساسی و شاید مانع اساسی پیدایش نظم نوین جهانی مطلوب بازیگران زورمند دنیاست . به‌اعتقاد صاحبنظران، هرگونه تغییر و تحولی در ساختار فعلی جهان و ترسیم آینده آن بدون در نظرگرفتن حالت بنیادگرایی اسلامی کاری عبث و بیهوده است ، چرا که امروزه موج اسلامخواهی و خیزش مسلمانان بنیادگرا، مرزهای کشورهای اسلامی را در نوردیده و حاکمیتها را با خطر جدی و بی‌سابقه‌ای روبه‌رو ساخته است . قیام مسلمانان در الجزایر، تونس ، مراکش و رویارویی جدی آنان با رژیمهای متحد در اتحادیه مغرب بزرگ عربی، پیروزی بنیادگرایی در اخراج روسها از افغانستان و برقراری حکومت توسط خود، به قتل رساندن سادات در مصر، به قدرت رسیدن اسلامخواهان در خرطوم با شیوه غیر مترقبه نظامی، انتفاضه و تغییر شیوه مبارزه در سرزمینهای اشغالی، آماده شدن اسلامگرایان در دو کشور یمن متحد و اردن برای یک رویارویی بزرگ و سرنوشت ساز، اوجگیری قیام جدایی خواهان کشمیر، مبارزه خونین استقلال طلبان مسلمان -3 هردوکشور دارای وضعیت جغرافیایی و موقعیت استراتژیک و سوق‌الجیشی خاصی هستند. -4 دوکشور از نظر پایگاههای مذهبی و وجود حوزه‌های علمیه شیعه در قم و مشهد و دانشگاههای مذهبی تسنن (الازهر) اهمیت دارند. باتوجه به موارد فوق و اهمیت این دو جنبش در زنجیره جنبشهای بنیادگرایی معاصر موضوع روابط اخوان‌المسلمین و جمهوری اسلامی ایران را در فاصله زمانی 1979 تا جنگ خلیج فارس را انتخاب کرده‌ایم. به دلیل گستردگی بحث ، این روابط را از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران بررسی می‌کنیم و به قبل از آن تنها اشاراتی خواهیم داشت .

دیدگاه اخوان المسلمین نسبت به انقلاب اسلامی ایران

با وجود حساسیت های فراوان در بحث روابط بین جمهوری اسلامی ایران با جنبش اخوان المسلمین، متأسفانه تاکنون این بحث، واقع بینانه و بی طرفانه بررسی نشده است. لذا اخوان المسلمین و جنبش اسلامی ایران در دو مرحله قبل و بعد از برقراری انقلاب اسلامی مناسبات و روابطی داشتند که این روابط با افت و خیزهایی همراه بوده است. برخی از عوامل همانند احیای فکر دینی، بازگشت به اسلام، مقابله با اسرائیل و کشورهای استعمارگر و … موجب همراهی و برقراری روابط حسنه میان این دو جنبش اسلامی شده و برخی عوامل نیز همانند مخالفت جنبش اخوان المسلمین با تنش های انقلابیان و ضدانقلاب، احکام دادگاه های انقلابی، تأکید قانون اساسی بر شیعی و ایرانی بودن رئیس جمهور ایران و اصولاً انتخاب نظام ولایت فقیه به عنوان سیستم حکومتی کشور و … موجب سردی و افول روابط بین این دو جنبش شد. این مقاله عهده دار بررسی این مطالب است.

سیر تحول در اندیشه سیاسی اهل سنت ایران ( قبل و بعد از انقلاب اسلامی)

پیروان اهل سنت ایران بخشی از هویت مذهبی ، قومی و ملی ایرانیان و خواستگاه بنیانهای اندیشه سیاسی آنان مبتنی بر آموزه های حاصل از مذاهب راستین حنفی و شافعی و پیروی از مدارا با پیروان مذاهب دیگر بوده که این اندیشه به دلیل مخالفت جریان های استکباری و تکفیری فرامرزی با نظام اسلامی ایران ، مورد رشک و حسد می باشد. پژوهش حاضر با هدف و انگیزه تثبیت اقتدار ملی، در پی پاسخ به این سوالات است که : سیر تحول اندیشه سیاسی اهل سنت ایران چگونه ، و از چه منطقی پیروی ، و گستره پیروان مذاهب آن از ظهور اسلام تاکنون ، چه تغییراتی داشته اند؟ با طرح دو فرضیه و مدد گرفتن از روش پژوهشی ، تاریخی – توصیفی همراه با روش تحلیل محتوا به بررسی پرداخته ، و فصل بندی با تعریف مفاهیم اهل سنت و مذاهب آن ، ویژگی های اندیشه و فقه سیاسی آن را به تفضیل توضیح و برای آشنایی بیشتر اهل سنت ایران را در دو فصل پیش و پس از انقلاب اسلامی ، در بخشهایی چون ، پیشینه تاریخی و گستره حضور ، تعامل و تقابل با یکدیگر و با دیگر پیروان مذاهب و نگاه و عملکرد آنان را در رابطه با نظام اسلامی به بررسی گذاشته و برای تعمیق بیشتر موضوع تاثیر اجرای سیاست تقریب مذاهب ، به بحث، و با یک مقایسه واقع گرایانه از اوضاع اهل سنت در یک برش تاریخی یکصد ساله (دوره پهلوی جمهوری اسلامی) به پاسخ سوالات و راستی آزمایی فرضیات رسیده و آن اینکه سیر تحول منطقی اندیشه سیاسی اهل سنت ایران ، پیروی از زیست مسالمت آمیز را تجویز و پیروان آن هم اکنون بر دو مذهب حنفی و شافعی ، و بیشتر در شرق و غرب کشور ساکن بوده ، و سیاست تقریب مذاهب در ایران تا حدودی موثر ، اما نیاز به بازنگری بر اساس پیشنهادهای مطروحه دارد ، تا بتوان با توجه به اوضاع پر آشوب منطقه خاورمیانه ، این زیست مسالمت آمیز را تداوم و انسجام ملی را تحکیم بخشید.

نقش عربستان‌سعودی در منطقه خاورمیانه (پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران)

بطورکلی استفاده رهبران عربستان‌سعودی از عوامل و فاکتورهای سیاسی – اقتصادی خویش ، نقش محوری آنان را در روند تحولات منطقه تحکیم بخشیده است . اما پاره‌ای از اختلاف نظرها در میان برخی از کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج‌فارس ، نکته‌ای است که تا حدی این مساله را خدشه‌دار می‌کند. اختلافات ارضی و مرزی در میان شش کشور عضو شورای همکاری می‌تواند بعنوان عامل بالقوه تهدید و آتش زیرخاکستر موجب اختلال شورا و نگرانی در نگرش امنیتی رهبران سعودی گردد. چراکه بعد از خاتمه جنگ ایران و عراق، چه بسا ممکن است دامنه این اختلافات بواسطه منافع اقتصادی معتنابه موجود در جزایر مورد اختلاف گسترش یابد و بدنبال این دعاوی، روابط عربستان‌سعودی با برخی از این کشورها دچار چالش خواهدشد و در این میان دعاوی احتمالی عراق با عربستان‌سعودی ; خصوصا” پس از پایان جنگ ایران و عراق، قابل تامل می‌باشد. همچنین، آینده نقش عربستان‌سعودی در رابطه با حفظ امنیت در منطقه خلیج‌فارس بدون توجه به ویژگیهای کشوری که تمامی کرانه‌های شمالی آن را در اختیار دارد و پرجمعیت‌ترین و قدرتمندترین کشور منطقه است ، نمی‌تواند کامل باشد. ایران به عنوان کشوری که دارای طویل‌ترین مرزهای موجود در خلیج‌فارس است ، با موقعیت ژیوپولیتیکی خاص خویش باعث گردیده تا نقش جدایی ناپذیری با سرنوشت خلیج‌فارس پیدا نماید. این نقش تاریخی و استراتژیک اثرات خود را به شکلی اجتناب ناپذیر بر استراتژی منطقه‌ای عربستان‌سعودی برجای خواهد گذارد و احتمالا” رهبران سعودی در آینده بر سر مسائل منطقه ناچار تنش‌هایی با ایران خواهند داشت ، زیرا از یکطرف تامین واقعی امنیت منطقه خلیج‌فارس جز با همکاری کشورهای منطقه تحقق نخواهد یافت . از طرف دیگر، تلاش هرچه بیشتر عربستان برای تحکیم و توسعه موضع خود بالاجبار مغایر با همکاری مورد نظر خواهدبود. بنابراین نقش آینده عربستان‌سعودی در منطقه خلیج‌فارس منوط به انتخاب یکی از دو راه مورد بحث است : یکی کوشش برای برتری جویی نسبی، دیگری همکاری با کلیه کشورهای ساحلی خلیج‌فارس بویژه ایران، بدون تردید تحولات بین‌المللی و رویدادهای سیاسی در منطقه در انتخاب یکی از دو راه مزبور بی‌اثر نخواهدبود.

تاثیرات انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های اسلامی شبه جزیره عربستان

بسیاری از صاحب‏نظران و پژوهشگران معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت‌های موثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است. انقلاب اسلامی ایران در تولد و تحرک سیاسی بسیاری از جنبش های اسلامی سیاسی نیز نقش داشته است. به تبع موج هیجان و شور و شعف که تمام مسلمانان جهان را در اثر پیروزی انقلاب فرا گرفته بود، این امواج در منطقه خلیج فارس و به ویژه در میان شیعیان بسیار قوی و قدرتمند بروزکرد به نحوی که آنها تشکل های خود را قوی تر کرده و با امیدواری بسیار زیادی به فعالیت های خود جدیت بخشیدند. اما این تنها شیعیان نبودند که شدیداً از انقلاب اسلامی تأثیر گرفتند، بلکه در میان جوانان سنی مذهب (سلفی و غیر سلفی) نیز حرکت هایی برای برپایی شریعت اسلام متکی بر جهاد مردمی و مشارکت عمومی به وجود آمد بخشی از این گروه ها، تنها به افزایش حجم فعالیت های خود اقدام کرده اند و در روند مبارزه به شیوه های مسالمت آمیز توجه دارند.اما برخی دیگر از احزاب و سازمانها خواستار تغییر ساختار سیاسی کشورهای منطقه هستندکه هر دو متاثر ازانقلاب اسلامی ایران می باشد. در زمینه فرهنگی نیز انقلاب با تاکید بر وحدت مسلمانان ،احیای روحیه جهاد وشهادت طلبی وارایه شیوه های فعال مبارزه علیه قدرتمندان الگوهای موفقی برای مسلمانان شبه جزیره عربستان بویژه شیعیان منطقه ارایه نمود که اثرات آن را در جنبش های نوظهور منطقه می توان دید این پژوهش قصد دارد ضمن صحبت از اصل صدور انقلاب مساله تاثیرات انقلاب اسلامی ایران را برجنبش های اسلامی منطقه شبه جزیره عربستان از جمله جنبش های اخیربررسی نماید. سوالاتی که در این زمینه مطرح گردیده است به شرح ذیل می باشد: 1. صدور انقلاب اسلامی ایران بر چه اصولی استوار می باشد؟ 2. کدام جنبش های اسلامی در شبه جزیره عربستان از انقلاب اسلامی ایران تاثیر پذیرفته اند؟ 3. جنبش های اسلامی منطقه شبه جزیره عربستان ازایدیولوژی انقلاب اسلامی ایران واصل صدور انقلاب چه تاثیراتی پذیرفته اند؟ با جنبش های شبه جزیره عربستان به لحاظ سیاسی، عقیدتی و فرهنگی از انقلاب اسلامی متاثر گردیدند. و باالهام گیری از انقلاب اسلامی دست به تشکیل جنبش زدند یا در ادامه فعالیت خود تحت تاثیر انقلاب گرفتند.

تاثیر انقلاب اسلامی بر کشور های عربی آسیا

تاثیر انقلاب اسلامی بر کشورهای عربی آسیا، ظریف و پیچیده است. همجواری جغرافیایی، قرب تاریخی و دینی ایران با این دسته از کشورها از علل این امر است. در طی دو دهه گذشته، انقلاب اسلامی ایران فرصت ها و تهدیدهای زیادی برای این کشورها داشته و دولت هاو ملت های عربی، مواضع متنوع و متضادی در این رابطه اتخاذ کرده اند. در محیط منطقه ای، تعامل انقلاب اسلامی با کشورهای عربی، روندها و جریانات زیر به طور اساسی نقش مانع یا تشدید کننده ایفا کرده¬اند: 1. مساله قدس و فلسطین. 2. منازعه ی اعراب و اسرائیل. 3. شیعه-سنی و عربی-عجمی بودن مسایل. 4. برتری جویی اعراب به لحاظ خاستگاه تاریخی و جغرافیایی اسلامی. 5. مرکز بودن عربستان برای بعثت و مکه و مدینه. 6. موقعیت استراتژیک خاورمیانه عربی و حضور و رقابت جدی قدرت های بزرگ. 7. مقوله ی نفت. 8. رقابت دیر پای مذهبی، سیاسی و نفتی ایران، عراق و عربستان. در این حوزه یازده کشور به طور رسمی و مستقل حضور دارند و فلسطین نیز از وضعیت خاصی برخوردار است. کشورهای مذکور به این شرح دسته بندی می شود: الف. حوزه ی خلیج فارس شامل: 1. عراق 2. کویت 3. عربستان 4. بحرین 5. قطر 6. امارات 7. عمان. ب. حوزه ی درگیر با مساله اسرائیل: 1. سوریه 2. اردن 3. لبنان 4. فلسطین. ج. کشور یمن که در مقایسه با دو گروه اول برجستگی خاصی در رابطه با مساله تاثیر انقلاب اسلامی نداشته است.

تأثیر انقلاب اسلامی ایران برعربستان

عربستان محل نزول قرآن و خاستگاه نبی مکرم و دین مبین اسلام است. این سرزمین با در اختیار داشتن خانه خدا در مکه و مسجد و قبر پیامبر در مدینه، کانون تقدیس و توجه همه ی مسلمانان جهان است. دولت سعودی نیز مبتنی بر آموزه های وهابیت و سلفیت، مدعی نوعی نظام اسلامی است. در گذشته مسلمانان از اجرای برخی از شرایع اسلام در آن کشور با اعجاب و تکریم سخن می گفتند. از جمله ادای نماز به جماعت و در مساجد و تعطیل کسب و کار در هنگام اقامه نماز، محجبه بودن زنان، آشکار نبودن منکرات و منهیات، محدودیت شدید مطبوعات و رادیو و تلویزیون و در مورد مسائل خلاف اخلاق، جاری شدن حدود اسلامی مانند قطع دست دزد و. .. مورد توجه زوار و حاجیانی بود که از اقصی نقاط بلاد اسلامی به عربستان می رفتند.