وداع امام حسین علیه السلام 3

اسفراینی گفته است: امام حسین (ع) خواست از زنان خداحافظی کند، در حالی که ناامید از زندگی بود و گریان. خواهرش زینب او را دید و گفت: چشمت گریان مباد! فرمود: چگونه نگریم که به زودی شما را میان دشمنان به عنوان اسیری خواهند برد. صدا زد: امّ کلثوم، رقیه، عاتکه، سکینه، خداحافظ! امّ کلثوم […]
وداع امام حسین علیه السلام 1

علّامه مجلسی گفته است: در بعضی کتابها آمده است که امام حسین (ع) چون به هفتاد و دو شهید از اهل بیت خویش نگاه کرد، رو به خیمه صدا زد: ای سکینه! ای فاطمه! ای زینب! ای امّ کلثوم! خداحافظ! سکینه صدا زد: پدر! آمادهی مرگ شدهای؟ فرمود: چگونه آماده نشود کسی که یار و […]
شهادت شیر خواره 7

قندوزی گفته است: امّ کلثوم گفت: ای برادرم! سه روز است که فرزندت عبدالله آب ننوشیده است. از این گروه آبی بخواه تا سیرابش کنی. امام، کودک را گرفت و پیش آن قوم برد و فرمود: ای گروه! یاران و عموزادگان و برادران و فرزندانم را کشتید و همین کودک شش ماهه باقی مانده است […]
توصیه امام حسین علیه السلام به صبر

خوارزمی گوید: امام سجّاد (ع) فرمود: پدرم این اشعار را تکرار میکرد و من آنها را به خاطر سپردم. اشک در چشمانم آمد و تا میتوانستم سکوت کردم، امّا عمّهام زینب چون آن را شنید، گریست. وی نازک دل بود. اندوه و بیتابی بر او آشکار شد، دامنکشان نزد حسین (ع) رفت و گفت: برادرم! […]