بررسی زندگی امام کاظم علیه السلام در متون کهن فارسی (تا قبل از دوران صفویه)

پژوهش در مورد معصومان (ع) از دیرباز رایج بوده است اما با توجه به نیاز جامعه بهویژه نسل جوان به تحقیقات جدید و بهروز و درعینحال جامع در این زمینه، باید در جهت کشف زوایای پنهان زندگی ایشان گام برداریم. بررسی متون کهن فارسی بهویژه متونی که به سدههای نخستین اسلام نزدیکترند و مقایسه دادههای آنها میتواند یکی از راههای رسیدن به این مهم باشد. در این پژوهش، زندگی امام کاظم (ع) نهتنها در متون تاریخی، بلکه در همه متون کهن فارسی قبل از دوران صفویه، اعم از تاریخی، انساب، جغرافیایی، کلامی و غیره بررسی شده است. اطلاعات بهدستآمده نیز با هم مقایسه گردیده و روایات مشهور در جنبههای مختلف مانند تاریخ تولد و شهادت، مدفن، نام و کنیه، نحوه شهادت و… عرضهشده است. البته تکمیل این پژوهش در فرصتی مناسب و مقایسه اطلاعات متون کهن فارسی با متون کهن عربی میتواند مفید باشد.
امام کاظم علیه السلام و مدیریت تعارض

تعارضهای بین فردی در روابط اجتماعی انسانها که اغلب برآمده از تضاد منافع است، یکی از مسائل موردعلاقه و اهتمام پارهای از شاخههای علوم انسانی را در چند دهه اخیر تشکیل میدهد. در این علوم، از چیستی و انواع تعارضها، چگونگی پیدایش آنها و بهویژه سازوکار مدیریت آن سخن گفته میشود. تعارض که انواع گوناگونی دارد، حسب شرایط با یکی از روشهای پنجگانه رقابت، همکاری، اجتناب، نرمش و مصالحه، مدیریت میشود تا یک رابطه دارای تعارض و اختلاف به رابطهای فاقد تعارض و اختلاف، انتقال یابد. مروری بر سخنان امام کاظم (ع) در یک متن برگزیده، خواننده را به این برداشت میرساند که ایشان در تعارضهای افقی غیرکاربردی، بهویژه تعارضهای احساسی و عاطفی، بهجای بهکارگیری یکی از روشهای پنجگانه مدیریت تعارض، از روش پیشگیری بهره میبرند. در این روش، یک کنشگر ارتباطی بر اساس باورهای دینی خود، بهگونهای رفتار میکند که خود تعارضزا نباشد و زمینه تعارض احتمالی از طرف مقابل را نیز بزداید. این نوشتار، ضمن بررسی فشرده این موضوع، نتیجه میگیرد که مبنا قرار گرفتن رهنمودهای امام کاظم (ع) در روابط اجتماعی، از بروز بسیاری از تعارضهای بین فردی جلوگیری میکند.
امام کاظم علیه السلام اسوه صلابت و ظلمستیزی

نوشتار پیش رو پیرامون موضوع امام کاظم علیه السلام اسوه صلابت و ظلمستیزی می باشد.
اسوههای بشریت (7) امام کاظم علیه السلام

این مقاله پیرامون امام بی نظیری از اسوه های بشیریت، امام موسی کاظم علیه السلام می باشد.
بررسی تطبيقي سازمان وکالت اماميه و سازمان دعوت عباسيان (ساختار تشکيلاتي وظايف سازماني)

سازمانهای دعوت عباسیان و وکالت امامیه، دو سازمان مخفی بودند که در مناطق مختلف سرزمینهای اسلامی فعالیت میکردند. امامان شیعه در زمان حضور، از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده میکردند. عباسیان نیز از داعیان برای گسترش دعوت خود بهره میبردند. با بررسی تطبیقی این دو سازمان، قضاوت بهتر تاریخی نسبت به عملکرد امامان و شیعیان، و عباسیان و پیروانشان امکانپذیر میشود. پرسش اصلی در این مقاله، آن است که این دو سازمان چه تفاوتها و شباهتهایی در ساختار تشکیلاتی و وظایف سازمانی داشتهاند؟ ساختار تشکیلاتی هر دو سازمان هرمی بوده است و هر دو دارای مراکز استقرار جغرافیایی سه سطحی بودهاند؛ ولی تفاوتهایی در میزان پیچیدگی و حیطه نظارت دارند. هر دو سازمان، وظایف مالی و ارتباطی داشتهاند؛ ولی سازمان وکالت نقش علمی و ارشادی نیز داشته است.
بررسی تطبيقي سازمان دعوت عباسيان و سازمان وکالت اماميه (مراحل شکلگیری و عوامل پيدايش)

سازمانهاي دعوت عباسيان و وكالت اماميه، دو سازمان مخفي بودند كه در مناطق مختلف سرزمينهاي اسلامي فعاليت ميكردند. امامان شيعه (ع) در زمان حضور براي ارتباط با شيعيان از سازمان وكالت استفاده ميكردند. عباسيان نيز براي گسترش دعوت خود از داعيان بهره ميبردند. با بررسي تطبيقي اين دو سازمان، داوري بهتر تاريخي درباره عملكرد امامان و شيعيان و عباسيان و پيروانشان امكانپذير ميشود. پرسش اصلي در اين مقاله آن است كه اين دو سازمان چه تفاوتها و شباهتهايي در مرحله شكلگيري و عوامل پيدايش داشتهاند؟ عباسيان وارث تشكيلات دعوت ابوهاشم بودند، ولي اماميه سازمان وكالت را خود تأسيس كرده بودند. تلاش براي رسيدن به اهداف، وجود اختناق، فعاليت جناحهاي رقيب، وجود زمينههاي مساعد، لزوم ارتباط با پيروان و جمعآوري منابع مالي، از عوامل پيدايش هر دو سازمان بود، علاوه بر اين، در سازمان وكالت، دشواري ارتباط امام (ع) با شيعيان و ايجاد آمادگي براي دوران غيبت نيز از عوامل پيدايش آن شمرده ميشود
بررسی تطبيقي سازمان دعوت عباسيان و سازمان وکالت اماميه (اهداف و اصول سازماني)

سازمانهاي دعوت عباسيان و وکالت اماميه، دو سازمان مخفي بودند که در مناطق مختلف سرزمينهاي اسلامي فعاليت ميکردند. با بررسي تطبيقي اين دو سازمان، قضاوت بهتر تاريخي نسبت به عملکرد امامان و شيعيان و عباسيان و پيروانشان امکانپذير ميشود. پرسش اصلي در اين مقاله آن است که اين دو چه تفاوتها و شباهتهايي در اهداف و اصول سازماني داشتهاند؟ در پاسخ ميتوان گفت سازمان دعوت اهداف سياسي و سازمان وکالت اهداف سياسي و غيرسياسي را دنبال ميکرد. دو سازمان در اصولي مانند پنهانکاري، نظم و تدبير امور و اطاعت محض از امام با هم یکساناند. در سازمان دعوت رسيدن به قدرت به هر طريق، يک اصل بود. در سازمان وکالت اصول ديگري نظير انتخاب مستقيم وکلا توسط امام و نظارت مستقيم بر عملکرد آنها نيز وجود داشت. در سازمان دعوت بسياري از داعيان توسط اشخاص ديگری غير از امام انتخاب ميشدند.
امام کاظم (ع) و سازمان وکالت

سازمان وکالت، مجموعهاى متشکل از امامان معصوم (ع) و عدهاى از پیروان نزدیک و وفادار آنان بود که با همکارى یکدیگر، تشکیلات هماهنگ و منسجمی را پدید آوردند تا با اتکا بر آن پیشبرد اهداف دینی خود را محقق سازند. وظایف این سازمان به امور مالی منحصر نبود و وظایف سیاسی، دینی و ارشادی را نیز شامل میشد. این تشکیلات از نیمه دوم عصر امامت، یعنى از زمان امام صادق (ع) به بعد آغاز به کار نمود و رفتهرفته داراى نظم و گستردگی و هماهنگی بیشتری شد و تا پایان عصر غیبت صغرا استمرار داشت. در عصر امام کاظم (ع) ، این سازمان با مشکلاتی همچون دستگیرى و شکنجه حضرت و برخی از وکلا مواجه شد، ولی نواحی زیرپوشش وکلا و محدوده اقتدار آنان با تشدید فعالیتها گسترش مییافت. وکلاى آن حضرت در نقاطی مثل کوفه، بغداد، مدینه، مصر و برخی نقاط دیگر به فعالیت مشغول بودند. آن حضرت با وجود حبس و فشارهای موجود، توانستند تشکیلاتی را که پدرِ بزرگوارشان تأسیس کرده بودند، نهتنها حفظ کنند بلکه آن را گسترش دهند. در پژوهش حاضر، جایگاه و وضعیت این سازمان در عصر امام کاظم (ع) و نیز نقش آن حضرت در حفظ و گسترش آن بررسی خواهد شد.
گفتمان و زمانه سیاسی امام موسی کاظم علیه السلام

غیر از شناخت گفتمان سیاسی امامان معصوم شیعه که در تعارض با گفتمان سیاسی امویان و عباسیان بود، توجه به عنصر مقتضیات زمانه یا فضا و شرایط حاکم بر دوره آنان ضرورت تام دارد؛ زیرا تأثیر این عنصر، سبب اختلاف در مواضع و عملکرد سیاسی آنان در دورههای مختلف تاریخی است. در این پژوهش بر آنیم با استناد به شواهد تاریخی و تحلیل آنها، تأثیر عنصر زمانه را به لحاظ سیاسی، بر مواضع سیاسی امام موسی کاظم (ع) بررسی کنیم و نشان دهیم که هرچند آن حضرت متناسب با زمانه سیاسی دوره امامت خود، سیاست تقیه را اتخاذ و از هرگونه همکاری با عباسیان و یا اقدام بر ضد آنان کنارهگیری کرد، اما بنا بهضرورت و بر مبنای گفتمان سیاسی پدران خود، نسبت به حکومت عباسی، به اعتراضِ آشکار یا ضمنی میپرداخت و سرانجام همین مواضع و مبارزه با سلطه و اقتدار بلامعارض سیاسی عباسیان در عصر خلافت هارون بود که به حبس و شهادت آن حضرت انجامید.
دگرگونیهای فكری و فرهنگی عصر امام کاظم (ع)

عصر امامت موسی بن جعفر (ع) (148 ـ 183 ق) همزمان با چهار خلیفه عباسی بود. در این دوره در جهان اسلام، دگرگونیهای فکری و فرهنگی گستردهای به وجود آمد. از یکسو، رشد و گسترش فرقههایی همچون مرجئه، معتزله، خوارج و غالیان در میان مسلمانان را شاهد هستیم و از سوی دیگر، فرقههای جدید فقهی اهل حدیث همچون حنفی، مالکی و شافعی ظهور کردند. در این عصر پیروان آیینهای یهودی، مسیحی، زرتشتی و صابئین در کنار مسلمانان زندگی میکردند و بر دامنه تغییرات فرهنگی اثرگذار بودند. امام کاظم (ع)، در این آشفتهبازار فرهنگی، یکی از کارگزاران اثرگذار فکری به شمار میآمدند که برای اصلاح این آشفتگی، راهبردهای مهندسی فرهنگی مبتنی بر معارف اصیل قرآن، سنت نبوی و معارف اهلبیت را تدوین و اجرا میکردند. در این مقاله، با روش توصیفی ـ تحلیلی، دگرگونیهای فکری و فرهنگی جهان اسلام همراه با تبیین شرایط تغییر و کارگزاران آن بررسی خواهد شد.
دودستگی در شیعیان امام کاظم (ع) و پیدایش فرقه «واقفه»

هدف از این تحقیق بررسی شکافی است که پس از شهادت امام موسی کاظم علیه السلام در میان شیعیان امامی ایجاد شد. بزرگترین شکاف توسط کسانی که «واقفه» خوانده می شدند ایجاد شد.
جستاری در آسیبشناسی چالشهای آغاز امامت امام کاظم علیه السلام

آغاز امامت امام کاظم (ع) همزمان با فراگیری چالش جانشینی در اذهان شیعیان امام صادق (ع) بود. مطالعه روایات معصومین نشان میدهد طراحی ویژه اهلبیت (ع) بهگونهای صورت گرفته که در زمان بروز چالش، اصول شناخت امام در اختیار مردم باشد. نص، علم و ودایع امامت ازجمله ابزارهای رفع حیرت است. باور عمومی جامعه بر خود معرفیِ امام، استوار است، درحالیکه تعالیم اهلبیت به همراه خواص اصحاب، تأثیرگذاران اصلی صحنه به شمار میروند. این مقاله جُستاری در آسیبشناسی این چالش است.
بررسی تاریخی زمینههای اعتقادی پیدایش واقفیه

توقف بر شخصی از اهلبیت (ع) بهعنوان آخرین امام و مهدی منتظر، مسأله بیسابقه و جدیدی نبوده است. گروهی از شیعیان که امام کاظم (ع) را مهدی و قائم منتظر میدانستند با نام واقفیه یا واقفه شناختهشدهاند. این گروه ضمن اینکه بخش وسیعی از توان و فرصت حضرت رضا (ع) را مصروف خود ساخته بودند، از جهات متعدد تهدیدی جدی برای تفکر اصیل شیعی بهحساب میآمدند. به همین مناسبت واکاوی ماهیت و شخصیتهای جریان مذکور، از زوایای مختلفی موردتوجه پژوهشگران و تحلیلگران مطالعات اسلامی قرار گرفته است. این پژوهشگران اغلب، انگیزهها و باورهای شخصی پایهگذاران واقفیه را عامل اصلی پیدایش این جریان برشمردهاند؛ اما نوشتار حاضر با روش سند پژوهی ضمن بررسی باورهای دینی و آموزههای اعتقادی جامعه شیعی آن روز، در پی اثبات این مدعاست که اندیشه واقفیه معاصر امام رضا (ع)، استمرار و نسخة تکاملیافتهای از انحراف نخستینی است که در حاشیه دو اصل شیعی «امامت» و «مهدویت» شکلگرفته و در مقاطع مختلف ظهوری اقتضایی داشته است.
گونهشناسی گفتارهای قرآنی امام موسی کاظم (ع)

نظر به پیوند ناگسستنی اهلبیت (ع) با قرآن و نقش ایشان برای دستیابی به فهم معارف قرآنی، شناخت گفتارهای قرآنی ائمه (ع) از اهمیت به سزایی برخوردار است. از امام موسی کاظم (ع) 275 روایت قرآنی به ما رسیده است. این پژوهش به گونه شناسی این روایات میپردازد. گفتارهای قرآنی امام کاظم (ع) قابلتقسیم به انواعی است: 1. روایات تفسیری 2. روایات تأویلی 3. روایات تطبیقی 4. روایات استشهادی 5. روایات مربوط به علوم قرآنی. بیشترین روایات قرانی امام (ع) با 112 عدد، روایات تفسیری است که به بیان معنای ظاهری آیات میپردازد. عصر امام کاظم (ع) همزمان با حضور مذاهب فقهی و کلامی متعدداست؛ ازاینرو، استشهاد به نص و مضامین آیات قرآن، بخش عظیمی از گفتارهای قرآنی امام با 81 مورد است. روایات تأویلی با 39 عدد به بیان معنای باطنی و روایات تطبیقی با 26 عدد به بیان مصادیق اختصاص دارد. کوچکترین بخش گفتارهای قرآنی امام، روایات علوم قرآنی است که هفده روایت است.