سخنرانی بمناسبت ولادت امام موسی کاظم علیه السلام

حجت الاسلام کاشانی روز یکشنبه 19 شهریور 96 مصادف با شب میلاد امام موسی کاظم علیه السلام در مجموعه بیت الرضا علیه السلام مسعودیه تهران به سخنرانی پیرامون آن حضرت پرداختند که مشروح جلسه تقدیم می شود.
بررسی رویکردهای سیاسی و معنوی امامت شیعه در زندگی امام کاظم علیه السلام

در این مقاله، پس از ارائه تحلیلی درباره پیوستگی تلاش پیگیر سیاسی امام کاظم علیه السلام ، با اهتمام به شئون معنوی امامت که احیاناً با امور فوق عادی بشری همراه است، انگاره تکامل تدریجی مذهب در دوره آن حضرت نقد شده است. بخش اوّل مقاله که ویژه تبیین فعالیتهای سیاسی امام هفتم علیه السلام است، این فعالیتها را با روش تحلیل تاریخی و به کمک یافته های رجالی و حدیثی یک سیاست تهاجمی و تلاش جدی برای انقلاب و قیام عمومی تحلیل میکند و بخش دوم، به اهتمام امام علیه السلام برای تبیین جایگاه معنوی امامت شیعه با تکیه بر منابعی که متهم به غلو نیستند، اختصاص یافته است. بخش پایانی این نوشتار نیز بههمپیوستگی این دو شأن را در نگاهی شیعی ترسیم میکند و به استناد آن، تکامل تدریجی و یا حرکت امامت از رهبری سیاسی به رهبری معنوی و فرابشری را نفی مینماید.
بررسی تاریخی نقش اجتماعی بانو حمیده مصفا؛ مادر امام کاظم علیه الیلام

مادران ائمه:، از جمله انسانهای تأثیرگذار در عصر ائمه: بهشمار میآیند و از آنجا که مصداق بارز “ارحام مطهره” هستند، جایگاه بسیار والایی دارند. در این میان، بررسی زندگانی بانو حُمَیده، مادر امام کاظم علیه السلام از آن روی که امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد وی سخنان مهم و ارزشمندی داشتهاند، و نیز از آن جهت که در سایة آشنایی با تاریخ زندگی او میتوان بخشهایی از تاریخ اسلام را با نگاهی نو مرور کرد ضرورت و اهمیت ویژهای دارد. نوشتار حاضر، افزون بر واکاوی روایات مربوط به بانو حمیده و آشنایی با ویژگیهای شخصی و شخصیتی و جایگاه این بانو در خاندان امامت، به بررسی نقش اجتماعی ایشان با توجه به گزارشهای موجود در دوران زندگی امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام پرداخته است. مهمترین این گزارشها مواردی است که حاکی از وکیل قرار دادن این بانو برای ادای حقوق مردم مدینه و ارجاع امام صادق علیه السلام به ایشان برای پاسخگویی به سؤال فقهی و نیز وصی قرار گرفتن وی از سوی امام صادق علیه السلام است.
واکاوی متون زهد و بررسی ارتباط مشایخ صوفیه با امام کاظم علیه السلام

هرچند زمینه شکلگیری طریقتهای عرفانی در جهان اسلام، از حدود سدههای چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهایی این طریقتها به سدة هفتم و پس از آن برمیگردد. بیشتر این طریقتها، سلسله خود را از طریق امامان شیعه و بهویژه امام رضاعلیه السلام تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به رسول خدا(ص) میرسانند. حال، این پرسش مطرح میشود که چه تصویری از امامان و بهویژه امام کاظم علیه السلام در زهد و عرفان اسلامی وجود داشته که به پذیرش ایشان به عنوان یکی از اقطاب سلسلههای عرفانی انجامیده است؟ در برخی از منابع، ادعا شده است که برخی از مشایخ متقدم صوفیه با امام کاظم علیه السلام ارتباط داشتهاند. مقاله حاضر، نخست کتابهای زهد را معرفی و آنگاه میزان صحت و سقم روایات حاکی از ارتباط مشایخ صوفیه با آن حضرت را بر رسیده و به این نتیجه رسیده است که اولاً در کتابهای زهد و عرفان فقط به اختصار از امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا امام صادق علیه السلام یاد شده است و از دیگر ائمه و به ویژه امام کاظم علیه السلام مطلقاً ذکری در میان نیست؛ ثانیاً هرچند دیدار یکی از مشایخ صوفیه، یعنی شقیق بلخی، با امام کاظم علیه السلام کموبیش قابل اثبات است، ولی همین دیدار هم در هیچیک از متون عرفانی ذکر نشده است و لذا در تاریخ عرفان و شکلگیری طریقتهای عرفانی تأثیری نداشته است. بنابراین، برای فهم چگونگی و چراییِ ورود اسامی ائمه: به سلسلههای عرفانی، مراجعه به متون زهد و تصوف کارگشا نیست و باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود.
امام کاظم علیه السلام و سازمان وکالت

سازمان وکالت، مجموعهاى متشکل از امامان معصوم: و عدهاى از پیروان نزدیک و وفادار آنان بود که با همکارى یکدیگر، تشکیلات هماهنگ و منسجمی را پدید آوردند تا با اتکاء بر آن پیشبرد اهداف دینی خود را محقق سازند. وظایف این سازمان به امور مالی منحصر نبود و وظایف سیاسی، دینی و ارشادی را نیز شامل میشد. این تشکیلات از نیمه دوم عصر امامت، یعنى از زمان امام صادق علیه السلام به بعد آغاز به کار نمود و رفتهرفته داراى نظم و گستردگی و هماهنگی بیشترى شد و تا پایان عصر غیبت صغرا استمرار داشت. در عصر امام کاظم علیه السلام ، این سازمان با مشکلاتی همچون دستگیرى و شکنجه حضرت و برخی از وکلا مواجه شد، ولی نواحی زیر پوشش وکلا و محدوده اقتدار آنان با تشدید فعالیتها گسترش مییافت. وکلاى آن حضرت در نقاطی مثل کوفه، بغداد، مدینه، مصر و برخی نقاط دیگر به فعالیت مشغول بودند. آن حضرت با وجود حبس و فشارهای موجود، توانستند تشکیلاتی را که پدرِ بزرگوارشان تأسیس کرده بودند، نهتنها حفظ کنند بلکه آن را گسترش دهند. در پژوهش حاضر، جایگاه و وضعیت این سازمان در عصر امام کاظم7و نیز نقش آن حضرت در حفظ و گسترش آن بررسی خواهد شد.
جریان غلو در عصر امام کاظم علیه السلام با تکیه بر عقاید غالیانه محمد بن بشیر

بررسی جریان فکری غلو در دوره امام کاظم7 موضوع اصلی این مقاله است. جریانی که نمایندگی اصلی آن در دست افراد واقفیمسلکی چون محمد بن بشیر کوفی بود. پژوهش حاضر که بیشتر با تکیه بر منابع فرقهشناختی و رجالی تدوین شده، درصدد شناسایی دقیق این فرد و جریان فکری او و نیز دیگر غلات این دوره، از جمله مُشَبّهه و نوع برخورد امام با آنهاست. بررسی این موضوع، نشان میدهد محمد بن بشیر با استفاده از ترفندهایی خاص، عدهای را جذب خویش ساخت و عقاید غالیانه و بسیار افراطی چون الوهیت امام و توقف در ایشان را مطرح کرد و همین امر، سبب برخورد آن حضرت با وی شد. امام کاظم7 برای مبارزه با اندیشههای غالیانه، علاوه بر اعلام برائت از محمد بن بشیر، لعن او، دروغگو خواندن وی، نفرین وی و نهایتاً حلال شمردن خون او از یک سو در برابر کسانی که تا آن زمان به جریان غلو پیوسته بودهاند دست به روشنگری زدند و از سوی دیگر نسبت به آیندگان هم هشدار دادند و افزون بر این با اندیشههای غالیانه مُشَبّهه نیز برخورد کردند.
راهبرد امام کاظم علیه السلام در برابر هژمونی حاکمان عباسی

محور اصلی این نوشتار، واکاوی راهبرد شیعیان به رهبری امام کاظم علیه السلام (148- 183ق) بر اساس چارچوب نظاممند و انسجام منطقی شهید صدر و روش ترکیبی(متن – زمینه) است. امام علیه السلام در سختترین اوضاع سیاسی، با اتخاذ راهبرد ستیز و از طریق ایجاد پایگاه علمی- فرهنگی، پایگاه ارتباطاتی -تشکیلاتی، پایگاه اقتصادی – معیشتی و پایگاه سیاستگذاری تشیع، در مقابل دستگاه خلافت عباسی، جامعة شیعیان را حفظ کردند و در این زمینه از عناصر سیاسی تقیه، نفوذ تاکتیکی، پیامهای ارتباطی، انسجام و سازماندهی، استقامت، صبر و آموزش و پرورش نیروهای کارآمد بهره بردند و در نتیجه به راهبُرد موفقیتآمیزی دست یافتند.
جُستاری در آسیب شناسی چالش های آغاز امامت امام کاظم علیه السلام

آغاز امامت امام کاظم علیه السلام همزمان با فراگیری چالش جانشینی در اذهان شیعیان امام صادق علیه السلام بود. مطالعه روایات معصومین نشان می دهد طراحی ویژه اهل بیت علیهم السلام به گونه ای صورت گرفته که در زمان بروز چالش، اصول شناخت امام در اختیار مردم باشد. نص، علم و ودائع امامت از جمله ابزارهای رفع حیرت است. باور عمومی جامعه بر خود معرفیِ امام، استوار است، در حالی که تعالیم اهل بیت به همراه خواص اصحاب، تأثیر گذاران اصلی صحنه به شمار می روند. این مقاله جُستاری در آسیب شناسی این چالش است.
غدیریه سرایی نوه قاتل امام

برگرفته از ج 4 ص 31 کتاب شریف الغدیر
فلسفه ی معراج رفتن پیامبر صلی الله علیه و آله

فلسفه معراج رفتن پیامبر اسلام(ص) چیست؟
قرآن در سیره و سخن امام کاظم علیه السلام (2)

بسیاری از پرسشگران، سوالات خود را به گونه ای تنظیم و طرح می کنند که مطلب ندانسته ای را در زندگی خود به علم مفید تبدیل کنند، اما برخی دیگر نه تنها به دنبال پاسخ نیستند، بلکه قصدشان ریختن آبروی طرف مقابل است؛ گرچه آبروی خودشان هم در معرض خطر باشد. در دوران زندگی معصومان، به ویژه در زندگی امام موسی بن جعفر علیه السلام نمونه های فراوانی می بینیم که گاهیی سوالات دشمنان به این منظور بوده است. اما تاریخ گواه است که آنان در برابر پاسخ های کوبنده و دندان شکن حضرت کاظم علیه السلام به شدت سرافکنده و خجل گشته اند.
خردمندان در قرآن از نگاه امام موسی کاظم (ع)

برسی اندیشه های تفسیری امامان معصوم(ع)و دریافت معارف ناب قرآنی از حکمت های ژرف آنها،زمینه ای است تا معارف قرآنی اهل بیت عصمت وطهارت در صدف کتابها و گنجینه کتابخانه ها نهفته نمایند و با آشکار شدن آنها اندیشه عطشناک از مخازن بی بدیل علوم و معارف قرآن بهره مند گردند وگل های معرفت در بوستان با طراوت معنویت و محضر پر فیض ارباب عصمت و طهارت شکوفا گردد و حلاوت شهید جان پرور آن نجیب رهپویان حیات طیبه قرآنی بر مذاق جان آنان بنشینید.
قرآن در سیره و سخن امام کاظم علیه السلام (1)

یکی از نشانه های عظمت اهل بیت علیهم السلام این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنها را عِدل کتاب خدا قرار داده است و از این که قرآن بیانگر همه چیز است، معلوم می شود معصومین که عدل قرآن هستند باید بیان کننده تمام نیازهای بشری باشند.
با امام كاظم علیه السلام در سايه قرآن

عالم بزرگوار شيخ مفيد(ره) مىنويسد: طبق ادله گذشته،آن حضرت دانشمندترين مردم زمانه بود و بيش از همه حافظ كتاب الهى وخوش صداترين آنان در قرائت قرآن بود. هنگام قرائت، آهسته و حزن آور مى خواند ومى گريست و شنوندگان هم گريه مى كردند، اهل مدينه او را «زين المجتهدين»مى ناميدند. (1)
در روايتى ديگر آمده است:(و كانت قراته حزنا) يعنى قرائت آنحضرت حزن آوربود. (2) به ابرهه مسيحى فرمود: «با كتاب خودت چقدر آشنايى؟ پاسخ داد: به متن و تاويل آن آگاهم، هشام مىگويد: حضرت كاظم(ع) شروع كرد به قرائتانجيل، آنگاه ابرهه گفت: «حضرت مسيح اينچنين مىخوانند و جز او هيچ كسى چنيننخوانده است و از پنجاه سال پيش تا كنون در جستجوى چنين شخصيتى بودم» و دراين هنگام، ابرهه به دست امام مسلمان شد. (3)