بررسی تاریخی زمینههای اعتقادی پیدایش واقفیه

توقف بر شخصی از اهلبیت (ع) بهعنوان آخرین امام و مهدی منتظر، مسأله بیسابقه و جدیدی نبوده است. گروهی از شیعیان که امام کاظم (ع) را مهدی و قائم منتظر میدانستند با نام واقفیه یا واقفه شناختهشدهاند. این گروه ضمن اینکه بخش وسیعی از توان و فرصت حضرت رضا (ع) را مصروف خود ساخته بودند، از جهات متعدد تهدیدی جدی برای تفکر اصیل شیعی بهحساب میآمدند. به همین مناسبت واکاوی ماهیت و شخصیتهای جریان مذکور، از زوایای مختلفی موردتوجه پژوهشگران و تحلیلگران مطالعات اسلامی قرار گرفته است. این پژوهشگران اغلب، انگیزهها و باورهای شخصی پایهگذاران واقفیه را عامل اصلی پیدایش این جریان برشمردهاند؛ اما نوشتار حاضر با روش سند پژوهی ضمن بررسی باورهای دینی و آموزههای اعتقادی جامعه شیعی آن روز، در پی اثبات این مدعاست که اندیشه واقفیه معاصر امام رضا (ع)، استمرار و نسخة تکاملیافتهای از انحراف نخستینی است که در حاشیه دو اصل شیعی «امامت» و «مهدویت» شکلگرفته و در مقاطع مختلف ظهوری اقتضایی داشته است.
گونهشناسی گفتارهای قرآنی امام موسی کاظم (ع)

نظر به پیوند ناگسستنی اهلبیت (ع) با قرآن و نقش ایشان برای دستیابی به فهم معارف قرآنی، شناخت گفتارهای قرآنی ائمه (ع) از اهمیت به سزایی برخوردار است. از امام موسی کاظم (ع) 275 روایت قرآنی به ما رسیده است. این پژوهش به گونه شناسی این روایات میپردازد. گفتارهای قرآنی امام کاظم (ع) قابلتقسیم به انواعی است: 1. روایات تفسیری 2. روایات تأویلی 3. روایات تطبیقی 4. روایات استشهادی 5. روایات مربوط به علوم قرآنی. بیشترین روایات قرانی امام (ع) با 112 عدد، روایات تفسیری است که به بیان معنای ظاهری آیات میپردازد. عصر امام کاظم (ع) همزمان با حضور مذاهب فقهی و کلامی متعدداست؛ ازاینرو، استشهاد به نص و مضامین آیات قرآن، بخش عظیمی از گفتارهای قرآنی امام با 81 مورد است. روایات تأویلی با 39 عدد به بیان معنای باطنی و روایات تطبیقی با 26 عدد به بیان مصادیق اختصاص دارد. کوچکترین بخش گفتارهای قرآنی امام، روایات علوم قرآنی است که هفده روایت است.
امامت در نگره قرآنی امام کاظم علیه السلام

در این مقاله، زوایایی از امامت، در نگاه امام موسی بن جعفر (ع) و با توجه به تفسیر آیاتی از قرآن کریم، تبیین میگردد و تفسیر قرآن کریم توسط ائمه اطهار (ع) سلاحی برنده در تبلیغ امامت معرفی میشود. برخی از مباحث این نوشتار، چنین است: تفسیر قرآن، سلاحی برنده در تبلیغ امامت، جایگاه امامت، امامت در عینیت جامعه، رحمت الهی بر مردم، امانت الهی، نعمت الهی، لزوم پیوند با امام، تحقق عینی رسالت در آینه ولایت، محوری استوار، مرجعیت دینی و علمی، مشعلهای جاوید، امام و مسائل اقتصادی و …
کتاب «فقه الامام موسی بن جعفر علیه السلام» در یک نگاه

این اثر یک دوزه فقه استدلالی شیعه را به ترتیب ابواب کتاب فقهی «شرایع الاسلام» مطرح کرده است؛ البته تفاوت مهم این کتاب استدلالی با دیگر کتب استدلالی فقه شیعه در این است که مؤلف فقط به مباحثی از فقه شیعه اشاره کرده است که حدیثی از امام موسی بن جعفر علیه السلام درباره آن به دست ما رسیده است.
نقدی بر مقاله «روشهای علم الحدیثی امام کاظم علیه السلام»

در شماره 7 و 8 فصلنامة حدیث اندیشه مقالهای به قلم یکی از دانشجویان با عنوان: «روشهای علم الحدیثی امام موسی بن جعفر (ع)» به چاپ رسیده است که مطالب مطرحشده در این مقاله، در بسیاری از موارد، جای نقد و تأمل دارد. آنچه در پی میآید نقدهایی است که به نظر راقم این سطور رسیده است. امید آنکه به لطف خدا مفید واقع شود. نویسندة محترم در باب اول مقاله احادیثی را موردبررسی قرار داده است که قواعد و گزارههای مشخصی دربارة علم حدیث از آنها به دست میآید البته، کاربرد بیش از 90 درصد این گزارهها در حوزة علم رجال است. اولین روایتی که نویسنده از قول امام کاظم (ع) نقل میکند چنین است: «قال رسولالله (ص): من حدث عنی بحدیث و هو یعلم أنه کذب، فهو أحد الکاذبین» روایت دومی را هم به نقل از سنن ابنماجه و به مضمون حدیث اول، ذکر نموده و از این دو روایت این قاعده را به دست آورده است: «راویانی که روایات معلل (دروغ) را با علم به بیماری و عدم صحت آنها نقل کنند تضعیف میشوند و روایات آنها غیرقابلاعتماد و ناصحیح است؛ مگر خلاف آن (عدم وجود علت) ثابت شود.»
روشهای علم الحدیثی امام موسی بن جعفر (ع)

به پیشنهاد استاد درس راویان ضعیف بر آن شدم تا قواعد علمالحدیثی را از دیدگاه امام موسی کاظم (ع) یافته و آنها را تا حد امکان، دستهبندی نمایم تا این قواعد در کنار سایر قواعد معتبر و معتمد، وسیلهی سنجش در این زمینه باشد. لازم به ذکر است که این کار، قبلاً توسط استاد روحانی در مورد قرآن، احادیث پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، امام حسین (ع)، امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) انجامشده بود؛ لذا باراهنماییهایی که صورت گرفت، درصدد یافتن احادیث و روایات امام کاظم (ع) درزمینهی مذکور برآمدم و پسازاین کار، قواعد و گزارههای علمالحدیثی قابلاستخراج از این احادیث را یکجا جمعآوری نمودم، ولیکن نتوانستم از بعضی احادیث، قاعدهای به دست آورم؛ بنابراین در پایان مقاله، این دسته از احادیث را در یکفصل قراردادم. همچنین متأسفانه نتوانستم آنطور که بایسته است به بررسی اسناد احادیث اقدام نمایم؛ لذا وجود این نقص را در کنار سایر نواقص احتمالی میپذیرم. ضمناً، از تمام تلاشها و صبوریهای بیشائبهی استاد گرامی، جناب آقای روحانی، سپاسگزارم.
واکاوی متون زهد و بررسی ارتباط مشایخ صوفیه با امام کاظم علیه السلام

هرچند زمینه شکلگیری طریقتهای عرفانی در جهان اسلام، از حدود سدههای چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهایی این طریقتها به سدة هفتم و پسازآن برمیگردد. بیشتر این طریقتها، سلسله خود را از طریق امامان شیعه و بهویژه امام رضا (ع) تا امیرالمؤمنین علی (ع) به رسول خدا (ص) میرسانند. حال، این پرسش مطرح میشود که چه تصویری از امامان و بهویژه امام کاظم (ع) در زهد و عرفان اسلامی وجود داشته که به پذیرش ایشان بهعنوان یکی از اقطاب سلسلههای عرفانی انجامیده است؟ در برخی از منابع، ادعا شده است که برخی از مشایخ متقدم صوفیه با امام کاظم (ع) ارتباط داشتهاند. مقاله حاضر، نخست کتابهای زهد را معرفی و آنگاه میزان صحتوسقم روایات حاکی از ارتباط مشایخ صوفیه با آن حضرت را بر رسیده و به این نتیجه رسیده است که اولاً در کتابهای زهد و عرفان فقط بهاختصار از امیرالمؤمنین علی (ع) تا امام صادق (ع) یاد شده است و از دیگر ائمه و بهویژه امام کاظم (ع) مطلقاً ذکری در میان نیست؛ ثانیاً هرچند دیدار یکی از مشایخ صوفیه، یعنی شقیق بلخی، با امام کاظم (ع) کموبیش قابلاثبات است، ولی همین دیدار هم در هیچیک از متون عرفانی ذکر نشده است و لذا در تاریخ عرفان و شکلگیری طریقتهای عرفانی تأثیری نداشته است؛ بنابراین، برای فهم چگونگی و چراییِ ورود اسامی ائمه (ع) به سلسلههای عرفانی، مراجعه به متون زهد و تصوف کارگشا نیست و باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود.
سیمای امام کاظم علیه السلام در منابع صوفیه

جریان تصوف، در ابتدا با زهدگرایی، توجه به آخرت و جدایی از زندگی دنیایی شکل گرفت و بهمرور و در اواخر قرن سوم هجری، افکار و عقاید خویش را بهصورت مدون عرضه نمود و بهعنوان جریانی اجتماعی وارد عرصه شد. این جریان در دوران حیات اجتماعی خود، در دورههایی به مذهب تشیع نزدیک گردید و نماد این نزدیکی، مطرحشدن ائمه بهعنوان اولیا و اقطاب صوفیان بود. این حرکت با استقبال دانشمندان شیعی مواجه شد؛ زیرا زمینه جذب آنان به مذهب تشیع از این دریچه فراهم میگشت و میتوانست مبنا و محور مهمی برای وحدت به شمار آید. در این عرصه، متصوفه به امامان شیعه و ازجمله امام کاظم (ع)، بهعنوان نماد زهدگرایی توجه کردند و سخنان آنان در کتب صوفیه بازتاب یافت. در این پژوهش، به این سؤال كه امام كاظم (ع) در چه زمانی وارد منابع صوفیه شد و تا پایان قرن نهم این حضور چه تطور و تغییراتی یافت؟ بررسی این حضور و تغییرات آن، در 62 منبع متصوفه در دوره زمانی یادشده پی گیری شد و یاد از آن حضرت در این منابع، سه دوره را پشت سر نهاد: دوره اول، نامی از امام در منابع نبود؛ دوره دوم از نیمه قرن هفتم به بعد از امام در برخی منابع در حد ذکر نام یاد میشود و دوره سوم که از قرن هشتم آغاز میگردد که حضور و حیات امام در این دوره بهصورت روشن و با عنوانهای مستقل مشاهده میشود. تحولات در حوزه نوشتار، همه از تحولات اجتماعی و مذهبی جامعه متأثر بود که بر دیگر عرصهها اثر میگذاشت. در پایان این نوشتار، برای نشان دادن جریانها و دیدگاههای صوفیان درباره امام کاظم (ع) به مقایسه تطبیقی دو کتاب صوفیانه قرن نهم، یعنی «شواهدالنبوه» اثر خواجه محمد پارسا (م 822 ق) سنی غیرمتعصب و دوستدار اهلبیت (ع) و از بزرگان طایفه نقشبندیه و کتاب «فصلالخطاب» عبدالرحمان جامی (م 898 ق) از سرشناسان نقشبندیه، پرداختهایم که هر دو کتاب زندگانی امام کاظم (ع) را گزارش کردهاند.
توضيحاتی درباره روايت ملاقات شقيق بلخي با امام کاظم (ع)

نویسنده در این مقاله، روایت ملاقات شقیق بلخی با امام کاظم علیه السلام را مورد واکاوی قرار داده است.
امام موسی کاظم علیه السلام و اخبار اهل تصوف

از نوع نگاه امام موسی کاظم علیه السلام به تصوف و برخورد های امام هفتم علیه السلام با ایشان و اهل تصوف با امام علیه السلام اخباری در تاریخ به دست آمده است که در این مقاله سعی بر آن شده تا اطلاعاتی در اختیار بگذارد.
بررسی سیره امام هفتم علیه السلام در منابع رجالی اهل سنت

نوشته حاضر تحقیقی در مورد زندگی امام کاظم علیه السلام در منابع معتبر اهل سنت است که چهار بخش را شامل میشود. بخش اول درباره سلسله نسب آن حضرت است که اهل سنت بهاتفاق آن را، به علی بن ابیطالب رساندهاند و تاریخ ولادت آن حضرت را نیز در سال 128 قمری در مدینه میدانند. همچنین اسم، لقب و کنیه آن حضرت را موسی، کاظم و ابوالحسن معرفی کردهاند و مدت امامت را هم 35 سال نوشتهاند. بخش دوم، درباره چگونگی سیره امام هفتم (ع) است که عبادات، اخلاق، ادب و احترام ایشان به پیامبر (ص)، برخورد مهرورزانه و کمک به مردم در منابع اهل سنت را شامل میشود. بخش سوم، در مورد معجزات امام کاظم علیه السلام است که منابع اهل سنت، بعضی از معجزات آن حضرت را ذکر کردهاند و بخش چهارم نیز در مورد مدت خلافت امام است که حدود 36 سال به طول انجامید و نیز درباره خلفای معاصر آن حضرت، ظلم دستم خلفا به امام هفتم و تاریخ شهادت آن بزرگوار بحث و بررسی خواهد شد.
بررسی انتقادی آثار خاورشناسان درباره امام کاظم (ع)

دیرزمانی است که خاورشناسان، مطالعات درباره اسلام را، با انگیزههای مختلفی انجام میدهند، اما پژوهش دانشگاهی و روشمند غربیان درباره شیعه، به کمتر از یک قرن میترسد. شیعهپژوهی غربیان، در دهههای اخیر رشد چشمگیری داشته، اما امامتپژوهی آنها چندان رونقی نداشته و به چند مقاله دائرهالمعارفی و برخی کتابها درباره تاریخ تشیع منحصر است که به مناسبت از ائمه شیعه (ع) بحث نمودهاند. بررسی و تبیین مقاله «امام کاظم (ع)» در دایرةالمعارف اسلام لیدن که اتان کلبرگ آن را تألیف کرده و همچنین بخش مربوط به امام کاظم (ع) از کتاب «مذهب شیعه» دونالدسون و کتاب «تشیع» هاینس هالم، محور اصلی مقاله حاضر را شکل میدهد. بررسی مطالب این سه شیعهپژوه غربی، تصویری نسبتاً جامع از دوران زندگی امام از تولد تا شهادت را نشان میدهد. مسأله جانشینی امام و پیدایش اختلاف میان شیعیان و شکلگیری فرقههای متعدد، مشکلات اجتماعی و سیاسی عصر امام، تقابل امام با خلفا و دستگیریهای متعدد امام، بررسی اقوال متعدد درباره شهادت امام و پیامدهای آن و بررسی علل پیدایش فرقه واقفیه بعد از شهادت امام، از نکات مثبت پژوهشهای غربیان درباره امام است. از سوی دیگر نحوه تعامل امام با فرقهها، مواضع امام دربارة قیامهای علویان در این دوره، مواضع سیاسی- اجتماعی امام بهویژه در تعامل با خلفا، چگونگی ارتباط شیعیان با امام بهویژه در عرصه علمی- فرهنگی ازجمله نکاتی است که خاورشناسان درباره زندگی امام کاظم (ع) به آن توجه نکردهاند.