اين غنچه ي بشكفته ز گل نازتر است

اين غنچهي بشكفته ز گل نازتر است در پردهي حُسن نيز غمّازتر است با آمدنش بسته نماندهست دري امشب به خدا دست خدا بازتر است شاعر: سید محمد رستگار
امشب كه بهار مغفرت آمده است

امشب كه بهار مغفرت آمده است رحمت به كنار مغفرت آمده است بيواسطه شد واسطهي خالق و خلق طفلي كه به كار مغفرت آمده است شاعر: سید محمد رستگار
جانان سر مهر است وفايش نگريد

جانان سر مهر است وفايش نگريد در آينه روي با صفايش نگريد امشب كه خدا عيان به وجه حسن است حق را به جمال مصطفايش نگريد شاعر: سید محمد رستگار
داده به حسن خدا جهان داري را

داده به حسن خدا جهانداري را هم رسم و رسوم ميهمانداري را چون ماه خدا به نيمه آمد، آمد تا ياد دهد به ما ميانداري را شاعر: سید محمد رستگار
ماه رمضان سفرهي احسان خدا است

ماه رمضان سفرهي احسان خدا است هركس نگري آمده مهمان خداست لطفي است كه از بهر پذيرايي خلق فرزند علي در وسط خوان خداست شاعر: سید محمد رستگار
اي دل به صفاي جان بكوش و جان باش

اي دل به صفاي جان بكوش و جان باش آيينه صفت به خدمت جانان باش در ماه ضيافت خداوند كريم بر سفرهي فرزند علي مهمان باش شاعر: سید محمد رستگار
عالم همه چون خُلد مخلّد باشد

عالم همه چون خُلد مخلّد باشد بر خلق نزول فيض سرمد باشد در بيت علي قدم نهاده پسري كز سينه به بالا چو محمّد باشد شاعر: سید محمد رستگار
زيبا گلي از خُلد مخلّد آمد

زيبا گلي از خُلد مخلّد آمد سرّي ز سرادقات سرمد آمد تبريك به زهرا و علي بايد گفت زيرا كه حسن سبط محمّد آمد شاعر: سید محمد رستگار
با ذكر لبش ايمن از آفات شويد

با ذكر لبش ايمن از آفات شويد در خلوت دل گرم ملاقات شويد با چشم خدايي رخ او را نگريد ورنه ز خيالات رُخش مات شويد شاعر: سید محمد رستگار
لعل لب اين طفل كه مهتاب شب است

لعل لب اين طفل كه مهتاب شب است تُنگ شكر است يا نمكدان لب است؟ هركس بجز از علي لبش را بوسد بگذشته ز شك يقين نمايد رطب است شاعر: سید محمد رستگار
امشب ز فلک ملک سرازير شده

امشب ز فلک ملک سرازير شده ديدار بوَد خيز ز جا دير شده بر درگه خانهي علي و زهرا پيداست که آسمان زمينگير شده شاعر: سید محمد رستگار
جبريل ز عرش مژده آرد امشب

جبريل ز عرش مژده آرد امشب رحمت ز خدا به خلق بارد امشب زهرا شده مادر و علي نيز پدر يعني که پيمبر نوه دارد امشب شاعر: سید محمد رستگار
بر روي حسن هر که نگاهي دارد

بر روي حسن هر که نگاهي دارد داند به خداي کعبه، راهي دارد زهرا چو روي دست علي ديدش گفت خورشيد بروي دست ماهي دارد شاعر: سید محمد رستگار
پيک آمد و حلقه ها به در زد امشب

پيک آمد و حلقهها به در زد امشب عشق آمد و دور بنده پر زد امشب گفتم ز کجا ماه مگر سرزده گفت ماه از افق مدينه سر زد امشب شاعر: سید محمد رستگار