غدیریه صابر همدانی

اسدالله صنيعيان متخلّص به «صابر»، فرزند محمّدهادي در سال 1282 ه . ش در شهر همدان متولّد شد.
تحصيلات ابتدايي را در همان جا به پايان رسانيد و در سنّ 17 سالگي شروع به شعر گفتن کرد. در سال 1303 ه . ش براي اوّلين بار به تهران آمد و پس از دو ماه توقّف به زيارت حضرت ثامن الائمّه علیهم السلام مشرّف شد و در اين سفرِ يک ماه و نيمه، در اکثر محافل ادبي مشهد حضور يافت. پس از آن به تهران بازگشت و در وزارت جنگ مشغول به کار شد.
او كه در انجمنهاي ادبي «ايران»، «حکيم نظامي» و «فرهنگ»، عضويت داشت، در شعر از سبک هندي پيروي ميكرد. وي اهل شبزندهداري بود و اغلب اشعار خود را در شبها ميسرود و تا آخر عمر، مجرّد زيست.
صابر در روز عيد فطر سال 1375 ه . ق (22 ارديبهشت 1335 ه . ش) دار فاني را به سوي ديار باقي ترك گفت، در امامزاده عبدالله چهره بر خاك شهر ري نهاد. اميد که سنگ قبر خوشخطّ فرسودهاش به سنگ مزاري ارزندهتر تبديل شود.
از طبع سرشار و مضمونياب او، «ديوان صابر همداني» به يادگار مانده كه به كوشش و مقدّمهي کيوان سميعي منتشر شده است. امروزه دیوان او به راحتی یافت نمی شود. باشد که شاهد تجدید چاپ دیوان وی به همراه یکی دو شعری که در دیوانش نیست باشیم.
شعر زیر قصیده ای است در باب غدیر که به ذکر مصائب قمر بنی هاشم علیه السّلام می انجامد و در دیوانش آمده است.
غدیریه سروش اصفهانی

يكي از ديوانهايي كه در سالهاي اخير در بازار نشر، به سبب کم یابی و نایابی، قيمتی گزاف پيدا كرده است، دو جلدي ديوان سروش اصفهاني است که اگر يافت شود، حدوداً قیمتش با بهای نيمسکّه برابری دارد.
بگذريم؛ ميرزا محمّدعليخان متخلّص به «سروش» و ملقّب به شمس الشّعرا، فرزند قنبرعلي سدهي اصفهاني است كه در حدود 1228 ه . ق در قريهي همايونشهر (سده يا خمينيشهر) متولّد شد.
از كودكي آثار نبوغ شاعري در وي نمايان بود و با وجود اين كه پدرش او را به مكتب نفرستاد و از خطّ و سواد بهرهاي نداشت، آيات موهبت الهي در وي پيدا بود و هنوز به سنّ بلوغ نرسيده، اشعار آبدار ميساخت.
حدود سال 1243 ه . ق از سده به شهر رفت و به راهنمايي برخي خيرخواهان به محضر سيّدمحمّدباقر بيدآبادي اصفهاني (متوفّي 1260 ه . ق) راه يافت و در اندكمدّتي پا به دايرهي شهرت گذاشت. در سال 1247 ه . ق به گلپايگان رفت ولي چندان مكث نكرد و راهي تهران شد.
او كه در سال 1270 ه . ق به لقب شمس الشّعرايي و در 1272 ه . ق به لقب خاني شناخته شده بود، در سال 1285 ه . ق در سنّ 57 سالگي درگذشت. جنازهاش را از تهران به قم منتقل كردند و در آن ديار به خاک سپردند.
«ديوان شمسالشّعرا سروش اصفهاني» در دو جلد با مقدّمهي جلالالدّين همايي و به تصحيح محمّدجعفر محجوب منتشر شده است. مثنوي روضة الاسرار، مثنوي ارديبهشت و شمس المناقب بخشهايي از عناوين آثار اوست.
يكي از اشعار غديريّهي او شعر ذيل است كه در ديوان وي در مجلّد اوّل در صفحهي 422 و 423 آمده است. چهار بيت پایانی در مدح پادشاه است كه در این مقال حذف شد.
غدیریه سرابی خراسانی

سیّد مصطفی سرابی خراسانی از فضلا و ادبا و واعظان مشهد بود. در ديوانش زير تمثال او عبارت «گويندهي مذهبي راديو» ديده ميشود.
سال تولّدش معلوم نیست ولی در تابستان 1350 شمسي بدرود حیات گفت و جنازهاش از تهران به مشهد مقدّس منتقل شد امّا ننوشتهاند كه در كجاي مشهد به خاك آرميد.
يكي از فرزندان او دکتر سیّد ضیاءالدّین سجّادی (مصحّح ديوان خاقاني) است و فرزند ديگرش رضا سجّادی اوّلین گوینده و دوبلور سازمان صدا و سیما بود.
دو كتاب «صد سال شعر خراسان» و «مشاهير مدفون در حرم رضوي» از او نام برده و نمونه شعر نقل كردهاند. «ديوان سرابي» كه كتاب مختصري است در سال 1332 در تهران توسّط شركت سهامي طبع كتاب در قطع رقعي و در 76 صفحه منتشر شد. اميد كه ديوانش با فصلبندي مناسب و بازنگري و مقدّمهاي خوب تجديد چاپ شود.
سومین شعر اين كتاب كمحجم همين قصیدهاي است كه ملاحظه ميكنيد. اين شعر البتّه با تغييرات كمي در واژگان و یک بیت اضافه که در دیوان نیست در کتاب «غدیر در شعر فارسی» كه به اهتمام مهدي آصفي جمعآوري شده موجود است. این نقل طبق دیوان سرابی است ولی آن بیت افزوده با * مشخّص شده است:
غدیریه میرزا ابوالحسن شیرازی «خرّم»

ميرزا ابوالحسن شيرازي متخلّص به خرّم كه صدرالشّعرا لقب داشته از شاعران عصر قاجار و همدوره با ناصرالدّين شاه است.
پيشتر دو چاپ از ديوان او كه گويا هر دو در بمبئي بوده انجام يافته ولي در سالهاي اخير يعني 1388 محسن حافظي، آن دو نسخه را با هم مقابله كرده و انتشارات صائب در تهران آن را منتشر ساخته است. قطع كتاب، وزيري و صفحاتش به 600 صفحه ميرسد.
فصلبندي موضوعي از مزاياي تصحيح اخير است. در اين كتاب، فصل اشعار عاشورايي مجزّاست. «خرّم» در حوزهي شعر عاشورايي، منظومهاي بلند نيز دارد كه از لحاظ وزن عروضي مطابق با شاهنامهي فردوسي است كه مرثيهي شهداي كربلا هم در لابهلاي اين منظومه ديده ميشود.
در اين فرصت به غديريّهاي از او مينگريم. قصيدهاي است كه تشبيب دارد و گريزش به موضوع غدير است.
غدیریه آذر خراسانی

غلامرضا آذر حقيقي فرزند محمّدولي متخلّص به «آذر» در سال 1280 ه . ش در قريهي كاهو از بلوك گلمكان در هشت فرسنگي مشهد متولّد شد.
«آذر» طبعي روان داشت و در ساختن نوحههاي سينهزني داراي مهارت بود؛ از اين رو در مدايح و مراثي آل عصمت علیهم السلام آثار بسياري دارد. مجموعه اشعار و نوحههايش در زمان حیات در 5 مجلّد و در قطع رقعی انتشار يافت و بارها تجديد چاپ شد.
تجمیع و تدوین اشعار او با عنوان «دیوان آذر خراسانی» به اهتمام سيّد محمّد رستگار و با حواشی و مقدّمهي جواد هاشمي «تربت» توسّط انتشارات آرام دل در دست اقدام است.
وي در روزهای آغازین فروردين 1360 ه . ش دار فاني را به سوي ديار باقي وداع گفت و بدنش در حرم حضرت ثامن الائمّه علیه السلام در صحن آزادي به خاک سپرده شد.
قصیده ی ذیل در وزن دوری «مستفعلن فعلولن» با موضوع غدیر از غدیریّههایی است که کم تر دیده و شنيده شده است؛ البتّه اگر شاعر در همهي ابيات، مثل بيت دوم، قافيهي دروني را رعايت ميكرد، شعر، موفّقتر جلوه ميكرد.
غدیریه آتش اصفهانی

میرزا حسن و به نقلي محمّدحسن مشهور به آتش اصفهانی از شاعران قرن 13 و 14هـ ق است.
سال تولّدش را 1284 يا 1386 قمری و زادگاهش را اصفهان نوشتهاند. شاعري را با تخلّص «بينوا» شروع كرد و در سالهاي 1320 تا 1330 به «آتش» تغییر داد. سرانجام در 21 ماه رجب 1349ق برابر با 1309ش لب از نوا بست و در گوشهای از تخت فولاد آشیان گزید. سراغ قبر او را در تكيهي فاضل سراب يا همان تكيهي «ملّامهدي جويبارهاي» بايد گرفت.
دیوانش دوبار در سال های 1321 و 1338 به تصحیح استاد جلالالدّين همايي چاپ شد ولي در گذر زمان، كمياب شد و قيمت بالا پيدا كرد تا اين كه در سال 1391 با تصحيح جواد هاشمي «تربت» منتشر شد. این اثر در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شده است. در اين تصحيح، مقدّمهی استاد همايي عيناً مشهود است. سجّاد رسولی نیز بعد از تصحیح فوق، با تصحيح دیگری، این دیوان را توسّط انتشارات اقبال منتشر ساخت.
قصيدهي ذيل كه از اشعار علوي اوست و كمتر ديده شده تقديم ميشود؛ اگر همهي شعر را نميخوانيد، فرصت خواندن اين دو بيت را از دست ندهید.
غدیریه ایرج میرزا

اقيانوسها در پيش ژرفاي اين بركه، حرفي براي گفتن ندارند؛ آري «غدير» اين چنين است. خوشا به حال هر كس كه خود را به اين سرچشمه متّصل كرد!
«ايرج ميرزا» را همگان ميشناسند؛ او از شاعران مطرح عصر مشروطه است. لقب جلالالممالک داشت. متولّد تبريز است و متوفّي تهران. در سال 1252 يا 1253 به دنيا آمد و در سال 1304 بدرود حيات گفت. قبر او در گورستان خصوصی ظهیرالدّوله واقع در خیابان دربند در تهران قرار دارد.
شعر ایرج، ساده و روان و به قول اهل ادب، سهل ممتنع است. او در قوالب گوناگون و با مضامین انتقادی و اجتماعی شعر دارد امّا شهرتش در میان مردم به هزل و طنز است.
به هر حال، خيليها نميدانند كه او اشعار مذهبي هم دارد. البتّه يكي دو مرثيهي عاشورايي او نزد اهالي شعر و سخن مشهور است ولي شايد آنان هم ندانند كه «ايرج» در يكي از قصايد خود ماجراي «غدير خم» را به تصوير كشيده است.
شعر ذیل، پيشدرآمدي براي جشن ازدواجي بوده كه در ايّام غدير رخ داده لذا طبيعي است كه مورد غفلت واقع شده باشد و كمتر به چشم آمده باشد. خصوصاً وقتي كه عنوان شعر در ديوان او چنين است: «در مديحه و تبريك عروسي». جالبتر اين كه ابيات مورد نظر، 12 بيت است كه ملاحظه ميكنيد؛
غدیریه ادیب برومند

عبدالعلی ادیب برومند، شاعر معاصر كه از فعّلان سياسي هم بوده، متولّد سال ۱۳۰۳ در گزبرخوار از توابع اصفهان است. او را لقب شاعر ملّی ایران دادهاند. ابتدا نهال تخلّص میکرده ولی بعدها آن را به ادیب تغییر داده است.
در ميان انبوه اشعارش با موضوعات انتقادي و اجتماعي، چندين شعر ولايي هم از او به چشم ميآيد كه در اين مقال و مجال، نگاهي گذرا به قصيدهي غديريّهي او خواهيم داشت.
اديب برومند در 23 اسفند 1395 در تهران درگذشت و پيكرش براي دفن به زادگاهش منتقل شد و در فرهنگسرایي كه به اسم «اديب برومند» ناميده شده بود به خاك سپرده شد.
از او آثار متعدّدي در حوزهي ادب فارسي منتشر شده كه برخي از آنها عبارتند از:
• حاصل هستی
• پیام آزادی
• دردآشنا
• سرود رهایی
• راز پرواز
• تصحیح دیوان غزلیات حافظ
• مجموعه اشعار ادیب برومند (2 ج)
در اين مقال، نگاهي داريم به قصيدهي غديريّهي او با 29 بيت با رديف گرفت که در جلد دوم دیوانش در صفحات 1421 تا 1423 آمده است. قبل از چاپ دیوان دو جلدی، این شعر در «راز پرواز» درج بود.
پیش از نقل شعر اشاره شود که یکی دو غدیریّهی ديگر در همین بحر و با همین قافیه و ردیف داريم كه طبيعتاً استقبال شاعران از يكديگر بوده است. «خوشدل تهراني» و «سرابي خراساني» از آن جملهاند.
غدیریه احمدی افغانی

صفرعلی احمدی افغانی از چهرههاي ارزنده و گمنام افغانستان و از شاعران شيعي معاصر است.
او هم شاعر است و هم مناقبخوان. مناقبخواني يك نوع مدّاحي و ذاكري در آستان حضرات آل الله (عليهم السّلام) است كه شعر به صورت دكلمه اجرا ميشود.
احمدي به بركت همين مناقبخواني محفوظات فراواني از شاعران فارسي زبان در ذهن و دل دارد و همين امر، سالهايي است كه توفيق سرودن شعر را نيز براي او به ارمغان داشته است. هنوز مجموعهاي از او چاپ نشده است.
ايشان دو نسخه از مجموعه اشعارشان را با خطّ خودشان نوشته و در اختيار اين جانب قرار دادهاند. در سفر اخيرشان نيز همان اشعار را به صورت حروفچيني شده از كابل آوردند كه اينك در دست مقابله و بازخواني است و اميد ميرود به زودي و ان شاءالله توسّط انتشارت محمل چاپ شود.
قصيدهي ذيل در موضوع غدير و با رديف «خرابات» در حدود هفتاد بيت، نمونهاي از اشعار ايشان است كه شاعر دو بار هم تجديد مطلع كرده است:
بررسی مفهوم امامت در خطابه غدير

تفسیر نادرست مفاهیم دینی كه ناشی از عواملی چون بدفهمی یا غرضورزی است، مشكلات وخطراتی جدی بر جامعه دینداران تحمیل میكند. برای جلوگیری از آسیب اعتقادی در اجتماع دینی، قبل از هر چیز نیازمند فهم صحیح مفاهیم دینی میباشیم. در این راستا ابتداییترین و صحیحترین اقدام، رجوع به منابع اصیل دین (كتاب و سنت) است.
در برخورد با مشكلِ انكار امامت یا تحریف معنای حقیقی آن نیز مراجعه به متون وحیانی، اولین و ضروریترین اقدام بهنظر میرسد. اینكه امام كیست؟ مقام و اوصاف اختصاصی امام چیست؟ ما در قبال وی چه وظیفهای داریم؟ و سؤالاتی از این قبیل، جز با تبیین دقیق آیات و روایات مربوط به این موضوع، پاسخ صحیح داده نمیشوند.
در مواردی مشاهده شده که با ارایه برداشتها و قرائتهای جدید و خودساخته از مفهوم امامت، قلب ماهیتی در چیستی این مقام بهوجود آمده؛ مثلاً تفسیر مقام امامت به یك مقام باطنی و محدود كردن آن به ارتباطات شخصی، تفسیری است كه نهتنها دلیل شرعی معتبری ندارد، بلكه ـ بهعكس ـ با بسیاری از نصوص و آموزههای متقن شیعی مغایرت دارد.
سيماى امام على (علیه السلام) در قصيده عينيّه شاعر اهل سنّت، عبدالباقى العمرى

امام علىبن ابىطالب 7 شخصيّتى است بىنظير كه شاعران بسيارى از مذاهب گوناگون، زبان به مدح ايشان گشودهاند. شاعران اهل سنّت نيز از اين امر مستثنا نبودهاند و شخصيّت والاى حضرت على 7 نه تنها شيعيان را به ستايش واداشته، بلكه دانشمندان و بزرگان غير شيعه نيز، آنگاه كه گوشههايى از عظمت آن حضرت را درك كردهاند، در برابر عظمت شخصيّت ايشان سر تعظيم فرود آوردهاند.
در اين مقاله، سعى شده تا با بررسى قصيده عينيّه شاعر اهل سنّت، عبدالباقى العمرى، دورنمايى از چهره تابناك امام على 7 را به نمايش بگذاريم و ديدگاه عمرى و ميزان معرفت وى را نسبت به امام اوّل مسلمانان با الهام از قرآن كريم و حديث شريف بكاويم.
نفاق از دیدگاه امیرالمؤمنین (علیه السّلام)

نفاق كه به معناى دو رويى و يكسان نبودن در عقيده و عمل است، يكى از مشكلات جوامع ديندارى بوده و هست. تا زمانى كه انسان فريفته جاه طلبى، هوى و هوس، جلب منفعت خويش است و خدا و دين را اصل نميداند، گرفتار مشكلاتى است كه اگر خودسازى نكند از آنها رها نمی شود.على بن ابى طالب(ع)، برادر و دست پرورده رسول خدا(ص) كه سخنان گهربار و آموزنده در مسايل اعتقادى، عملى و اخلاقى دارد، در لابلاى برخى سخنان و خطبه هايش صفات منافق و ريشه هاى نفاق را كه جامعه همزمان آن حضرت به شدت گرفتار آن بود، بيان فرموده است. در اين بررسى برآنيم تا خصوصيات منافق و ريشههاى نفاق را بهتر بشناسيم و با كلمات آن حضرت در معرفى نفاق بيشتر آشنا شويم.
ما نزل القرآن فی علی (علیه السلام)

محدّثان و مفسّران شيعى و سنّى، دهها كتاب و رساله مستقل در مورد آيات نازل شده در شأن امام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام نوشتهاند، كه بخشى از ميراث گرانقدر فرهنگ اسلامى در زمينه «اسباب النزول» را تشكيل ميدهد. يكى از اين آثار، رسالهاى است به نام «ما نزل من القرآن فى على» ] عليه السلام [، نوشته احمدبن محمد بن مظفر رازى، محدث و مفسّر و فقيه حنفى، كه در قرن ششم و هفتم هجرى قمرى ميزيسته است. اين رساله كوتاه، 156 آيه از قرآن را در بردارد كه در شأن امام على عليه السلام نازل شده است.اين رساله، بر اساس نسخه خطى آن، موجود در كتابخانه سليمانيه (در كشور تركيه) براى نخستين بار منتشر میشود.
تندروی در سیاست

برگرفته از کتاب وجاء دور المجوس ص 357