گریه ی فرشتگان 6

شیخ کلینی با سند خود از حریز نقل میکند: به امام صادق (ع) عرض کردم بقای شما اهل بیت چه کم و عمرهای شما هر کدام کوتاهتر از دیگری است، با آنکه این مردم به وجود شما نیاز دارند. فرمود: هر یک از ما نوشتهای داریم که همهی آنچه را که باید به آن در مدّت […]
گریه ی فرشتگان 5

ابن قولویه با سند خویش از فضیل بن یسار نقل میکند که امام صادق (ع) فرمود: چقدر جفاکارید ای فضیل که به زیارت حسین (ع) نمیروید؟ آیا نمیدانید که چهار هزار فرشته، آشفته و غبارآلود تا روز قیامت بر او میگریند؟ قال ابن قولویه: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ، عَنْ […]
گریهی فرشتگان 2

شیخ صدوق با سند خوش از ابان بن تغلب چنین نقل میکند: امام صادق ع فرمود: چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسین (ع) بجنگند، ولی به آنان اجازهی جنگیدن داده شند. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند. وقتی بود که حسین (ع) کشته شده بود. آنان نزد قبر آن حضرت، غبارآلود و […]
گریهی اهل بیت امام صادق علیه السلام

ابن قولویه با سند خویش از عبدالله بن غالب نقل میکند: خدمت امام صادق (ع) رسیدم و مرثیهی امام حسین (ع) را خواندم. چون به اینجا رسیدم که: «لَبَلِيَّةٌ تَسْقُوا حُسَيْناً بِمِسْقَاةِ الثَّرَى غَيْرُ التُّرَابِ» بانویی از پشت پرده شیون کرد که: وای پدرم! قال ابن قولویه: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، عَنْ […]
گریهی فاطمه دختر امام حسین علیه السلام

خوارزمی با سند خود از مفضل بن عمر جعفی نقل میکند: شنیدم امام صادق (ع) از پدر خود، از جدش امام سجّاد (ع) نقل میکرد: چون حسین (ع) شهید شد، کلاغی آمد و خود را به خون او آمیخت و پرواز کرد و در مدینه روی دیوار خانهی فاطمه دختر امام حسین (ع) (فاطمهی صغری) […]
گریهی همسر امام حسین علیه السلام

از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: چون امام حسین (ع) شهید شد، همسر او (از بنی کلب) برای او ماتم به پا کرد و گریست و زنان و خادمان هم گریه کردند تا آنکه اشکهایشان تمام شد. در این بین، یکی از کنیزان را دیدند که میگرید و اشک فراوان دارد. از او […]
گریهی امام صادق علیه السلام بر امام حسین علیه السلام 2

شیخ کلینی با سند خویش از داوود رقی نقل میکند: در حضور امام صادق (ع) بودم. آب طلبید. چون نوشید دیدم که چشمانش پر از اشک شد، فرمود: ای داوود! لعنت خدا بر قاتل حسین (ع)! هیچ بندهای نیست که آب بنوشد و حسین (ع) و اهل بیت او را یاد کند و بر قاتل […]
گریهی امام محمّد باقر علیه السلام 1

خزار قمی با سند خویش از کمیت نقل میکند: خدمت سرورم امام محمّد باقر (ع) رسیدم و عرض کردم: ای پسر پیامبر! من دربارهی شما اشعاری گفتهام. اجازه میدهید بخوانم؟ فرمود: این ایام، ایام البیض است. گفتم: دربارهی شماست. فرمود: بخوان. شروع به خواندن کردم: روزگار مرا خنداند و گریاند. روزگار از این تحولات بسیار […]
گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 5

سیّد بن طاووس از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: زین العابدین (ع) چهل سال بر پدرش گریه کرد، روز را روزه میگرفت و شب را عبادت میکرد. هنگام افطار، چون غلامش آب و غذایش را میآورد و جلو حضرت میگذاشت، میگفت: مولای من، میل کن! میفرمود: پسر پیامبر گرسنه و تشنه شهید شد. […]
گریهی امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 4

ابو نعیم با سند خویش از امام صادق (ع) روایت میکند: از امام سجّاد (ع) دلیل گریهی بسیارش را پرسیدند، فرمود: ملامتم نکنید. یعقوب یکی از فرزندانش را گم کرد و آنقدر گریست که نابینا شد، با آنکه یقین به مرگ او نداشت، ولی من در یک جنگ، شهادت چهارده نفر از خاندانم را دیدم. […]
گریهی حضرت فاطمه علیه السلام

ابن قولویه با سند خویش از ابیبصیر چنین نقل میکند: نزد امام صادق (ع) بودم و با آن حضرت صحبت میکردم. پسرش وارد شد. حضرت مرحبا گفت و او را به آغوش کشید و بوسید و فرمود: خدا خوار سازد هر که شما را تحقیر کند و انتقام بگیرد از هر که خون شما را […]
پاداش گریه بر امام حسین علیه السلام و شعر سرودن دربارهی ایشان 5

ابن قولویه با سند خود از ابی عمارهی شاعر نقل میکند: امام صادق (ع) به من فرمود: ای ابا عماره! دربارهی امام حسین (ع) برایم شعر بخوان. خواندم و گریست. باز هم خواندم و گریست. به خدا هر چه میخواندم میگریست تا آنجا که صدای گریه را از خانه شنیدم. به من فرمود: ای ابا […]
پاداش گریه بر امام حسین علیه السلام و شعر سرودن دربارهی ایشان 4

ابن قولویه با سند خویش از ابیهارون مکفوف روایت میکند: امام صادق (ع) فرمود: ای ابا هارون، دربارهی حسین (ع) شعر بخوان. خواندم و گریست و فرمود: همانگونه که در جمع خودتان میخوانید (یعنی با سوز و گداز). شروع کردم به خواندن این شعر: بر جسد حسین بگذر و به استخوانهای پاک او بگو… حضرت […]
پاداش گریه بر امام حسین علیه السلام و شعر سرودن دربارهی ایشان 3

کشّی با سند خود از زید بن شحام نقل میکند: ما گروهی از کوفیان نزد امام صادق (ع) بودیم. جعفر بن عفان بر آن حضرت وارد شد. امام او را احترام کرد و نزدیک خود نشاند و گفت: ای جعفر! گفت: بله، فدایت شوم! فرمود: تو دربارهی حسین (ع) خوب شعر میگویی. گفتم: آری فدایت […]