عزاداری در روایات

آیا در مورد برپایی مراسم عزاداری برای اهل بیت (علیهم السّلام) روایتی وجود دارد؟

پژوهشي درباره فرجام و محل دفن سر مطهر امام حسين علیه السلام و سرهاي ديگر شهدا

پژوهش حاضر به بررسي فرجام سر مطهر امام حسين (ع) و سرهاي ديگر شهدا و محل دفن آن‌ها، در دو بخش پرداخته است: بخش نخست، به فرجام سر امام (ع) و ديدگاه‌هاي مربوط به محل دفن آن مي‌پردازد و پس از بررسي و بازکاوي اقوال متعدد دراین‌باره، قول الحاق سر به بدن مطهر را بر اقوال ديگر ترجيح مي‌دهد. در بخش دوم به نقد و بررسي گزارش‌هاي مربوط به فرجام سرهاي ديگر شهدا پرداخته شده است. بررسي‌ها، اين باور را تقويت مي‌كند كه فرجام و محل دفن سرهاي ديگر شهدا نامعلوم است.

حکمت عزاداری

فلسفه و حکمت عزاداری بر امام حسین (علیه السّلام) چیست؟

نقد و ارزيابي کتاب «الفتوح» با رويکرد به حادثه کربلا

با کنکاش در منابع تراجم‌نگاری و کتاب‌شناسی‌ قرن‌های سوم و چهارم ‌هجری، درمی‌‌یابیم که کتاب «الفتوح» و نویسنده آن در جایگاه مناسبی قرار ندارند و پیرو آن، زندگی‌نامه ابن اعثم کوفی؛ مشخصات واقعی، مذهب، آثار و سایر ابعاد زندگی وی، به‌طور دقیق شناسایی نشده ‌است. بر پایة بایستگی معرفی و شناخت هرچه بیشتر کتاب «الفتوح» و جستجو در شرح‌حال نویسنده آن، پژوهش حاضر شکل گرفته است. هرچند کتاب «الفتوح» به خاطر برخی از گزارش‌های ناسازگار با مذاق مذهب تسنن، به محاق رانده شده است، باوجوداین، مذهب واقعی نویسنده را می‌توان از آن به ‌دست آورد که شدیداً پایبند مکتب خلفا بوده‌ است. بااینکه ابن اعثم، منابع و مصادر گزارش‌هایش را آن‌گونه‌که باید، به دست نمی‌دهد، کتاب «الفتوح» با توجه به تخصص نویسنده، تخصصی بودن کتاب و تناسب هندسی گزارش‌های تاریخی آن، اطمینان عرفی را برای خوانندگانش به ارمغان می‌آورد.

خلط روایات تاریخی: ‌افسانه ارینب

ضمن بحث و ارائه نظر درباره شخصيت حسين بن علي (ع) و قيام و شهادت ايشان، گاه به داستان زني ارينب نام اشاره می‌شود که يزيد عاشق او شد و معاويه شوهرش را فريفت تا او را طلاق دهد و به همسري يزيد درآيد، اما هنگامی‌که فرستاده معاويه براي خواستگاري او می‌رفت، امام (ع) خواست تا پيشنهاد ازدواج وي را نيز مطرح سازد، ارينب ازدواج با امام را ترجيح داد، اما امام (ع) او را به همسر سابقش برگرداند و گفت که غرض وي از اين ازدواج بازگرداندن او به همسرش بوده است و بدین‌سان عشق يزيد و نقشه معاويه ناکام ماند. اهميت اين داستان در آن است که در بعضي از منابع اين رويداد برساخته را از زمینه‌ها و دلايل تقابل حسين بن علي (ع) با يزيد شمرده‌اند. در اين مقاله روايات مختلف مربوط به اين داستان بررسي و حقيقت ماجرا آشکار می‌گردد.

تحقیقی درباره اربعین حسینی

مسئله اربعين سیدالشهدا (ع) و این‌که آيا خاندان آن حضرت پس از رهايى از اسارت يزيد قصد عزيمت به كربلا را داشته و نيز آيا توانسته‌اند در آن روز به زيارت آن مضجع شريف نائل آيند و مرقد مطهرش را زيارت كنند، ازجمله مسائلى است كه از ديرباز صاحب‌نظران درباره آن اختلاف‌نظر داشته و هريك با استشهاد به ادله تاريخى براى اثبات يا نفى آن تلاش کرده‌اند. در اين مقاله با توجه به متون تاريخى معتبر احتمالات ممكن را تبيين كرده و ضمن بيان نظر مدافعان اين واقعه، ديدگاه خود را مبنى بر نبود دليل كافى و قابل‌اعتماد بر مسئله اربعين سيدالشهدا (ع) تبيين خواهيم نمود. هم‌چنین امكان رسيدن كاروان اسرا را نيز به كربلا در اربعين اول تقریباً ناممكن دانسته و در پايان، دليل الحاق سر مطهر امام حسين (ع) را به جسم شريفش مورد خدشه قرار داده و وجود حديث شريفى كه زيارت اربعين را از علائم مؤمنان می‌شمارد براى استحباب و فضيلت آن زيارت كافى دانسته‌ایم.

عاشورا و انقلاب اسلامی

به چه دلیل ادّعا می‌کنید که انقلاب اسلامی ایران متأثّر از قیام امام حسین (علیه السّلام) و فرهنگ عاشورا است؟ نقش آن در پیدایش، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی چیست؟

موضع سياسي امام حسين علیه السلام در دوران معاويه

همزمانى 10 سال از امامت امام حسين (ع) با حكومت معاويه و عدم قيام آن حضرت در اين برهه، از مقاطع حساس حركت حضرت است كه تحليل و بررسى آن به شناخت بهتر نهضت عاشورا و هدف از آن كمك خواهد كرد. اين پرسش همواره مطرح بوده است كه با توجه به عدم مشروعيت حكومت معاويه، برخورد امام حسين (ع) با معاويه چه توجيهى دارد و تفاوت اين دوره با زمان يزيد در چيست؟ نويسنده در تحليل موضع سياسى امام حسين (ع) در مقابل معاويه بر اين عقيده است كه به خاطر فضايى كه با تزويرهاى فرزند ابوسفيان در جامعه حاكم بود قيام عليه او نه ممكن بود و نه به مصلحت. اما سیدالشهدا موضع منفى خود در مقابل معاويه را در حركتى ريشه‌‌اى از طريق بيان حقانيت اهل‌بیت (ع)، تبيين فلسفه و اهداف حكومت اسلامى و مسئوليت خواص سامان بخشيد.

مواضع امام حسين (ع) در مقابل معاويه

در این تحقیق برآنیم که ببینیم آیا اباعبدالله علیه السلام در ده سالی که امامتشان مصادف با حکرانی معاویه بود، برای هدایت مردم حرکتی از خود نشان داد یا نه؟ آیا از اسلام در مقابل توطئه های بنی امیه محافظت کرد؟ و در برابر اقدامات انحراف آمیز معاویه مثل بسیاری از صحابه بزرگ آن روز، شیوه اعتراض چگونه بود؟ آیا مواضع او در مقابل معاویه، همان استمرار شیوه صلح آمیز امام حسن علیه السلام بود یا مواضع متفاوتی داشت؟ قبل از ورود به بحث، باید متذکر شوم که ذکر مبارزات آن حضرت با معاویه، بر اساس اهمیت بعضی از موضع گیری هاست، نه طبق نظم تاریخی.

منطق حسيني، رويارو با خشونت و خودکامگي اموي

واژه خشونت در ادبيات سياسى مهروموم‌های اخير نگاه‌های مختلفى را به‌سوی خود معطوف داشته است. اين مفهوم در سه عرصه قابل‌پیگیری و تعريف است: 1. خشونت در عرصه اخلاق فردى؛ در اين عرصه افرادى كه داراى رأفت، عطوفت، عفو و گذشت نيستند و مستبد و خودرأی مى‌باشند، خشن ناميده می‌شوند و اما كسانى كه براى اعتقادات خود ارزش قائل‌اند هستند و در اجراى احكام خدا قاطعيت دارند و در برابر متجاوزان به حدود الهى و براندازان نظام الهى قد علم مى‌كنند و باقدرت آنان را سركوب مى‌سازند و از گناه‌كاران مصرّ متنفرند و براى اظهار نفرت از آنان در صورت لزوم چهره درهم مى‌كنند و… ناميدن اينان به افراد خشن صحيح نيست. 2. خشونت در عرصه سياست و حكمرانى؛ در اين عرصه به افرادى كه فقط با توسل به‌زور، سركوب و تحميل و بدون منطق، دعوت و جذب، براى تصاحب حاكميت اقدام مى‌كنند و در تداوم حاكميت نيز، به همين شيوه‌ها متوسل مى‌شوند، خشن گفته مى‌شود و اين شيوه خشونت‌آميز است؛ اما چنانچه با منطق و دعوت و جذب اقدام شد و موانعى سر راه تبليغ قرار گرفت، توسل به قهر براى رفع آن، خشونت نيست، همچنان كه اگر حاكميت محقّق، مورد تهديد افراد خشن قرار گرفت، سركوب آن قهر و خشونت نيست يا اگر خشونت هم نام بگيرد، جايز و بلكه لازم است. 3. خشونت در عرصه قانون‌گذارى؛ يعنى قانون‌گذار در جعل قانون رعايت تناسب جرم و مجازات را نكرده باشد و بدون وجود جهات تنبيهى و عبرت‌آموزى براى جرم كوچكى مجازات بسيار سختى قرار داده باشد. چنين خشونتى نيز در هيچ‌كدام از احكام و حدود اسلام نيست زيرا در اين احكام و حدود تناسب جرم و كيفر و جنبه‌هاى بازدارندگى و عبرت‌آموزى كاملاً لحاظ شده و آنگاه جعل مجازات شده است. نهضت الهى سيدالشهدا (ع) كه با قاطعيت تمام در مقابله با ظلم و خودكامگى دستگاه بنى‌اميه و ايستادگى آن حضرت بر مواضع به‌حق خويش تا سر حدّ شهادت و اسارت، جاودانه تاريخ شده است، به خاطر برخورد سراسر خشن و ظالمانه بنى‌اميه و جبهه باطل و جان‌فشانى و مقاومت جبهه حق نوعاً در اين فضا و از اين منظر نگريسته شده است كه كاملاً نيز درست است؛ اما در كنار اين نگاه و همراه با آن، مى‌توان يك بعد ديگر نهضت حسينى را نيز موردتوجه و اهتمام قرار داد. مقاله‌اى كه پيش روى داريد با همين نگاه از یک‌سو به خشونت در عرصه اخلاق فردى و عرصه سياست و حكمرانى توجه داشته و اخلاق و سياست خشن و خودكامه امويان را تبيين كرده است و از سوى ديگر اقدام امام حسين (ع) را اقدامى در جهت احياى اخلاق و سياست رحيمانه و ليّنانه پيامبر (ص) و در تقابل با اخلاق و سياست خشن و خودكامه امويان ارزيابى كرده است. نويسنده محترم پس از اين بحث كه خشونت ستیزی يكى از صفات انسان‌هاى كامل و آزاده و از بارزترين بخش‌هاى رسالتِ پيامبر خاتم (ص) مى‌باشد و نبى اسلام با اين ويژگى به اصلاح جامعه قبيله‌ای جاهلى عصر خويش پرداخت، اوج رجعتِ به جاهليت، در نيمه نخست قرن اول اسلامى را در بیعت خواهی يزيد بن معاويه با توسل به خشونت و زور و تزوير مى‌شمارد و تأكيد مى‌كند، كه همين امر حسین بن علی (ع) را به‌عنوان وارث و احياگرِ سنّت پيامبر، به مبارزه با زور مدارى و ديكتاتورى و ارتجاع حزب امرى واداشت. ايشان سپس از مبارزه با استبداد و خودكامگى، رواج فرهنگ گفتمان، احياى فرهنگ محبت و مهربانى؛ به‌عنوان روش‌هاى مبارزه سيدالشهدا (ع) با انحراف باند اموى نام برده و به بحث درباره آن‌ها می‌پردازد.