پژوهشی در جایگاه کلامی بزنطی و منزلت وی نزد امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام

بررسی حیات فرهنگی و اجتماعی اصحاب امامان شیعه:، نظر تاریخ‌پژوهان دهه‌های اخیر را به خود جلب کرده است. اغلب پژوهش‌های جدید، احمد بن محمد بن عمرو بن ابی‌نصر بزنطی (م221هـ‌.ق) را به عنوان یکی از اصحاب امام رضا(ع) مورد توجه قرار داده‌اند اما به همراهی او با امام جواد(ع) و نیز جایگاه کلامی او به صورت بایسته نپرداخته‌اند. این نوشتار پس از مروری بر زندگی‌نامه بزنطی، آرای کلامی او را موضوع بررسی خود قرار داده است و پس از ارائه تحلیلی درباره جایگاه او در بین جریان‌های کلامی آن روزگار، روایات کلامی او را با تکیه بر محتوا و قالب بیان آن، گزارش کرده است؛ در ادامه، میزان و چگونگی ارتباط او با این دو امام را با استناد به شواهد تاریخی، مقایسه کرده و با اثبات این مدعا که پاره‌ای از روایات بزنظی از امام رضا(ع)، در حقیقت منقول از امام جواد(ع) است، به این نتیجه رسیده است که وی، با وجود فاصله جغرافیایی که با اصحاب امام رضا(ع) داشت، توانست در عهد امام جواد(ع) هم جایگاه ویژه خود را در بین آنان حفظ کند.

نقد و بررسی تاریخ ولادت و شهادت امام جواد‏ علیه السلام

تاریخ ولادت و شهادت امام جواد(ع) از جمله موضوعاتی است که گزارش‌های تاریخی چندگانه‌ای از آن، در منابع تاریخی آمده است. رسیدن به نتیجه‌ای روشن در این گونه موارد، علاوه بر افزودن آگاهی‌های قابل اعتماد درباره معصومان(ع)، به شناخت بهتر زمان صدور برخی روایات و رویدادها مدد می‌رساند. این مقاله برای تعیین زمان دقیق تولد و شهادت امام جواد(ع)، با بررسی گزارش‌های موجود در منابع شیعه و اهل سنت درباره سال و ماه تولد امام(ع)، گزارش‌های تولد آن حضرت در غیر سال 195 قمری و نیز گزارش تولد ایشان در دهم ماه رجب را نامعتبر و گزارش تولد آن حضرت در پانزدهم ماه رمضان سال 195 قمری را مستند و برتر از دیگر گزارش‌ها شمرده است. این نوشتار، گزارش‌های دال بر شهادت امام جواد(ع) در غیر سال 220 قمری را نیز دارای اعتبار ندانسته و گزارش شهادت آن حضرت در آخر ماه ذی‌قعده سال 220 قمری را برتر از دیگر گزارش‌ها نهاده است.

نقدی بر رويکرد انتقادی فخررازی و ابن تيميه به جايگاه علمی امام جواد و عسکريين علیهم السلام با تأكيد بر ميراث مكتوب اهل سنت

بر خلاف آنچه که بسیاری، تصور می کنند، رویکرد یکسان و فراگیری در میان عالمان اهل سنت، به جایگاه علمی و حتی رجالی امامان معصوم علیهم السلام وجود ندارد، اگرچه رویکرد غالب در میان آنان، تصویر فوق را تأیید می نماید. در این میان جایگاه علمی امام جواد، امام هادي وامام عسكري علیهم السلام است که نخست از سوی فخر رازی در قرن ششم، مورد انتقاد قرار گرفت و ابن تیمیه حرانی آن را در قرن هشتم، پیگیری نمود. آثار محدودی همچون عبقات الأنوار، اشاره ای به این رویکرد انتقادی نموده اند، اما به هر دلیل پرداخت درخوری بدان نداشته اند. نوشتار پیش رور به بررسی این رویکرد انتقادی پرداخته و در شفاف سازی عناصر استدلالی آن کوشیده و استدلال آن را با فراغت از میراث مکتوب امامیه، حتی برپایه میراث مکتوب اهل سنت، فاقد اتقان و اعتبار علمی یافته و نشان داده است.

امام جواد علیه السلام و مناظره با یحیی بن اکثم پیرامون فضائل خلفا

پس از آن که مأمون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسی که مأمون و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آن حضور داشتند، یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که (در مدارک اهل سنت) نقل شده است: که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام می رساند و می گوید: من از ابوبکر راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟. نظر شما درباره این حدیث چیست؟( علامه امینی در کتاب الغدیر ج 5ص 321 می نویسد: این حدیث دروغ و از احادیث مجعول محمد بن باب شاذ است.)

امامت امام جواد علیه السلام

براي من يه شبهه پيش اومده اونم اينه چطور ميشه يه جوان 8 ساله امام محمد تقي عليه السلام انسان کامل عصر خودش باشه يعني واقعا انسان کامل ديگه هم نبوده در ثاني آيا واقعا ايشون در همين 8 سال هم از محضر امام رضا عليه السلام استفاده کردند؟ مگر نه اينکه بعد از شهادت ايشون از طريق معجزه به خراسان ميان؟ آيا مطرح کردن اين قبيل احتجاجات در برابر افرادي که مسلمان نيستند براي تشرف به مذهب شيعه قانع کننده است؟ مگر نه اينکه بروز شايستگي يکي از عوامل اعطاي مقام از سوي خداوند است. چطور ميشه که امام جواد(ع) صاحب اين مقام به اون بزرگي ميشه در 8 سالگي مثلا مي خونيم که داوود جالوت رو کشت، خدا نبوت به اون داد و يا موارد ديگه هر چند مواردي مانند حضرت عيسي(ع) وجود دارند که نشان ميده خدا به هر که مي خواهد از فضل خود مي بخشد وليکن اين شبهه رو بوجود مياره که خداي نکرده ممکنه حقيقت اون طوري که ما تصور مي کنيم نباشه در مورد امام هادي(ع) هم شنيدم که مدعي امامت داشتند در ميان برادرشان و بعد امام صادق(ع) هم که فرزند ديگر ايشون رو يک فرقه که به 7 اعتقاد داشتن قبول دارن و خود امام صادق(ع) ميگن که اگه عموم زيد زنده بود خدا حق امامت رو به اون واگذار مي کر.د جمع آثار اين توضيحات بالا به علاوه موارد ديگر که از حوصله اين کادر خارج است، شبهاتي متشابه رو در ذهن من ايجاد ميکنه، لطفا راهنمايي کنيد؟