امامت از ديدگاه انديشمندان اماميه در مدرسۀ کوفه

اندیشۀ امامت و ویژگیهای امام به عنوان اصلیترین وجه تمایز مکتب امامیه نسبت به سایر مکاتب اسلامی، از مهمترین مسائلی است کهاندیشمندان نخستین امامیه بر محور آن به بحث و گفتگو نشسته و دربارۀ آن نظریهپردازی کردهاند. اندیشمندان و محدثان شیعه در کوفه دربارۀ تعریف امامت، انگارههای مشترکی داشته و بر این باورند که امامت مقامی بسیار والا و حتی بسی بالاتر از مقام نبوت و رسالت است. آنان مهمترین مؤلفۀ مقام امامت را وجوب پیروی و اطاعت مستقل از امام میدانستند که با تفویض دین، رابطهای مستقیم دارد. از اینرو لازم است که خداوند این حق اطاعت را برای امام جعل و نصب کند. البته بزرگان اصحاب امامیه در کوفه در پارهای از خصوصیات امامت نظیر گسترۀ منابع علم امام به ویژه علم الهامی، گسترۀ ولایت و نوع نگاه به مسأله عصمت، با یکدیگر اختلافاتی داشتهاند. بیشتر این اختلافات به نگرش اندیشمندان و روش کلامی آنان بستگی داشت. در این بین جریان کلامی هشام بن حکم به دلیل مستدل کردن مسائل امامت به استدلالات عقلی در نهایت دیدگاهی خاص ارائه کرد که نسبت به باور جریان اکثریت و محدثان امامیه، در غالب موارد دیدگاهی حداقلی محسوب میشود.
مستشرقان يهودى و تفاسير اوّليّه اماميّه

اين مقاله به نقد و بررسى اشكالات يك نويسنده يهودى بر باورهاى شيعه اماميّه درخصوص عصمت پيامبر و عدد ائمّه : اختصاص دارد. به گمان وى، متون اوّليّه شيعه اماميّه در گذر زمان مورد پالايش قرار گرفته و امروزه در معتقدات شيعه اماميّه، اثرى از آن مشاهده نمىشود. او در كتابى كه درباره تفاسير اوّليّه اماميّه نوشته، با استناد به دو روايتِ برگرفته از تفاسير قمى و عياشى ـ كه به ترتيب در مورد معراج پيامبر 9 و معناى تأويلى «سبع سنابل» سخن گفتهاند و او آنها را دو روايت غيرعادى مىنامد ـ نسبت به عصمت پيامبر9 و نيز عدد ائمّه : شبهه كرده است. در روايت اوّل ذيل آيه 94 سوره يونس، از وحى الاهى به پيامبر 9 در شب معراج در مورد مقامات اميرالمومنين 7 و خطور عظمت آن مقام در نفس پيامبر 9 سخن به
ميان آمده كه به گمان آن نويسنده بر حسادت پيامبر به امام على 7، شكّ در اين وحى و در نتيجه عدم عصمت ايشان دلالت دارد. در روايت دوم هم كه هفت تن از فرزندان امام حسين 7 بعنوان مصاديق سنبله ذكر شده است، نويسنده ياد شده مدّعى است كه اين روايت برخلاف آنچه شيعه امروز به آن معتقد است، از حصر تعداد ائمّه به هفت نفر و قائم بودن هفتمين آنها حكايت دارد.