معنا و فلسفه ختم نبوّت

يكى از مسائلى كه امروزه در جامعه ما مطرح است، مسئله ختم نبوّت به‌وسيله پيامبر اسلام 9 است. يكى از نظريّات مطرح شده در موضوع فلسفه ختم نبوّت، اين است كه بشر ديگر نيازى به راهنمايان الهى ندارد.
در اين مقاله دو نقد بر اين نظريّه وارد شده و سپس معناى اصطلاحى نبوّت و امامت بررسى شده و از دو جهت، مورد توجّه قرار داده شده‌اند :
اوّل اينكه «حقيقت و ماهيّت نبوّت و امامت چيست و چه تفاوتهايى با هم دارند؟»
دوم اينكه «چه تفاوتهايى در آثار نبوّت و امامت وجود دارد؟»
سپس با در نظر گرفتن هريك از اين دو نظر، فلسفه و معناى ختم نبوّت بيان شده است.

هفت نكته درباره نبوّت و امامت

نگارنده از چند ديدگاه در باب نبوّت و امامت سخن مى‌گويد : نارسايى بشر در كسب فيض الهى؛ مستقلّات عقليّه مبناى قبول دين؛ تفاوت درجات انسانها؛ برهان امكان اشرف؛ عبوديّت كامل و عبد كامل. پيوند ميان عقل و نقل در اين گفتار، قابل توجّه است.اين گفتار، برگرفته از درس گفتارهاى شيخ محمود حلبى خراسانى در سال 1383 قمرى است.