فرايند آگاهی شيعيان از علم غیب امامان

این که محیط اجتماعی، حقایق معارف دینی را به تدریج درک می کند، امری روشن است؛ به تعبیر دیگر تلقی جامعه از دین، امری تاریخی است. این روند را در موضوعات مختلف می توان پی گیری کرد. نوشتة حاضر نشان می دهد که اطلاع از غیب در جامعة جاهلی، به ملائک یا جن منحصر بوده است؛ از این رو نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در آغاز دعوت با این پرسش مواجه می شدند که چرا مَلَک نیستند و یا متهم به جادوگری و کهانت می شدند؛ تا این که در اثر کثرت آیات و معجزات، نبوت ایشان پذیرفته شد و در نتیجه، آگاهی از غیب ـ در نظر جامعه ـ به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم منحصر شد. این زمینة تاریخی موجب شد امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در اخبارات غیبی خود، به ویژه در ایام خلافتشان، با اتهام های دعوی نبوت، علم غیب و کهانت مواجه شوند. این مشکل، در طول دوران امامت برقرار بود؛ اما در میان شیعه، تحقق بسیاری از پیش بینی های امیرالمؤمنین علیه السلام زمینه را آماده کرد تا شیعیان با مقولة امکان آگاهی از غیب ـ بدون کهانت و نبوت ـ آشنا شوند . ائمه علیهم السلام این موضوع را به تدریج به شیعیان آموزش دادند.[1]

وراثت اصطفائی مقامات الهی

یکی از دلایل عمدة حجیت اهل بیت علیهم السلام و ولایت آنان بر دین و امت، ارث بردن ایشان از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است؛ به طوری که اصل وراثتِ مقامات و مناصب الهی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، این ولایت را برای اهل بیت علیهم السلام اثبات می  کند.
در آیة شریفة «النَّبِيُّ أوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أنْفُسِهِمْ وَ أزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا اْلأرْحامِ بَعْضُهُمْ أوْلى بِبَعْضٍ في كِتابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُهاجِرينَ إلاّ أنْ تَفْعَلُوا إلى أوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفًا كانَ ذلكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُورًا»،[1] خداوند متعال ضمن اشاره به ولایت عامة پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بر امت، این نکته را بیان می دارد که اولوا الارحام از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در دستیابی به این مقام و منصب (ولایت بر امت) نسبت به مؤمنین ـ خواه از مهاجرین و خواه از انصار ـ اولویت دارند.[2]
نکته  ای که باید به آن توجه نمود این است که اهل بیت علیهم السلام ـ غیر از مقام نبوت و رسالت ـ وارث همة مقامات الهی، غیبی، اعطایی و لدنی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هستند و این مسئله، منافاتی با وراثت اموال که از مفهوم لفظ وراثت برداشت می  شود ندارد.
در مصادیق آن چه که انبیا به ارث می  گذارند بین اهل سنت و امامیه اختلاف زیادی وجود دارد؛ چنان که برخی آن را فقط در علم و نبوت خلاصه کرده  اند و برخی نیز میراث پیامبران را همانند میراث سایر مردم ـ یعنی هر آن چه که از مورّث به وارث منتقل می  شود اعم از اموال و حقوق قابل انتقال ـ پنداشته  اند. اما قول صحیح آن است که ارث را شامل تمامی موارد فوق بدانیم؛ طوری که هم مقامات معنوی را دربرگیرد ـ مثل علم و نبوت ـ هم شئون مالی را و هیچ دلیلی که ارث را مخصوص یکی از این دو دسته بدانیم وجود ندارد.
در این نوشتار، ابتدا اقوال فریقین را در این باب ذکر می کنیم و سپس با استفاده از آیات قرآن، نظریة امامیه را در مسألة وراثت انبیا به اثبات می  رسانیم.

بررسی تطبیقی مفهوم امامت با تأکید بر دیدگاه دو ز

مفهوم امامت بر پایه قرآن و روایات، مقام وجوب اطاعت و دارا شدن حق امر و نهی است. برخی عالمان و مفسران شیعه با تأکید بر بعد تشریعی امامت، معنای آن را افتراض طاعت دانسته­اند و در مقابل شماری از اندیشمندان بعد تکوینی امامت را برجسته کرده و معنای آن را نوعی تصرف تکوینی در قلوب بندگان خدا و هدایت و ایصال آنان به مطلوب شمرده­اند. نگارنده با بررسی تطبیقی مفهوم امامت با تأکید بر دیدگاه دو اندیشمند معاصر ـ یعنی آیةالله جعفر سبحانی به عنوان نماینده دیدگاه نخست و علامه‌ سیدمحمدحسین طباطبایی به عنوان نماینده دیدگاه دوم ـ چنین نتیجه گرفته است که دیدگاه آیةالله سبحانی با ظواهرـ و بلکه با نصوص ـ قرآن و روایات سازگارتر است.

تعلیقاتی بر خطبه امامت امام رضا علیه السلام نقل از کتاب لوامع الانوار شرح عیون اخبار الرضا علیه السلام

این گفتار، شرحی است کوتاه بر خطبة امام رضا علیه السلام در وصف مقام امامت، که از کتاب چاپ نشدة لوامع الانوار فی شرح عیون اخبار الرضا علیه السلام نوشته سید نعمت الله جزایری نقل شده است.

تقابل عالمان زيدى كوفه در نيمه اوّل قرن دوم با باور به امامت الاهى اهل‌بيت

ردر نيمه اوّل قرن دوم، جريان علمى و معرفتى زيدى در كوفه فعّال و تأثيرگذار شد. برخى شخصيّات مهم اين جريان در درس صادقين شركت مى‌كردند، ولى نسبت به امامت ايشان ترديدهايى ابراز مى‌نمودند و علم ايشان را كسبى مى‌دانستند. آنان امامت را نيز براى اهل سيف شايسته مى‌دانستند. متقابلاً اهل‌بيت نيز تلاش مى‌كردند كه موضع خود را نسبت به اين گروه براى شيعيان كوفه تبيين و با مراعات جنبه‌هاى تقيّه از آسيبهاى علمى ايشان بر شيعيان جلوگيرى كنند.

بررسى رأى ابن‌سينا در موضوع امامت

ابن‌سينا فيلسوف مسلمان در مشرق زمين بود؛ چنان‌كه ابن‌رشد فيلسوف مسلمان در غرب به حساب مى‌آمد و ‏هر كدام شاگردان و پيروانى داشتند كه بر مسلك آنان تعصّب مى‌ورزيدند. هم پور سينا و هم ابن‌رشد ‏كوشيده‌اند ميان فلسفه يونان و عقايد دينى كه اسلام آورده، توفيق دهند و عملا بين دين و فلسفه سازش ‏برقرار سازند.‏
يكى از موضوعات مهم و قابل نقد در آراى ابن‌سينا، موضوع امامت و خلافت است. پسر سينا در فصل پنجم ‏از كتاب الهيّات شفاء در رابطه با مسئله خلافت و امامت از بعد كلامى و تاريخى مطالبى آورده است كه ‏بحث‌انگيزند.‏
او مى‌نويسد: ‏

نبوّت از ديدگاه ميرزا مهدى اصفهانى

پاسخ آية‌الله ميرزا مهدى اصفهانى به اين پرسش كه «شناخت پيامبر چگونه و از چه راهى محقّق مى‌شود»، در اين گفتار بررسى شده است. محوريّت عبوديّت و تذكّر به نور عقل و اثاره عقول بشر، سبب مى‌شود كه شناخت پيامبر، فطرى باشد. در اين ميان، نقش معجزه و كاركرد آن نيز بررسى شده است.

فضای صدور فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه

حجت الاسلام کاشانی روز سه شنبه مورخ 29 فروردین 96 در جلسه پاتوق پژوهش کانون خورشید به «فضای صدور فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
شایان ذکر است، پس از جلسه پرسش و پاسخ و نقد و بررسی مباحث صورت گرفت.