غدیریه احمدی افغانی

صفرعلی احمدی افغانی از چهرههاي ارزنده و گمنام افغانستان و از شاعران شيعي معاصر است.
او هم شاعر است و هم مناقبخوان. مناقبخواني يك نوع مدّاحي و ذاكري در آستان حضرات آل الله (عليهم السّلام) است كه شعر به صورت دكلمه اجرا ميشود.
احمدي به بركت همين مناقبخواني محفوظات فراواني از شاعران فارسي زبان در ذهن و دل دارد و همين امر، سالهايي است كه توفيق سرودن شعر را نيز براي او به ارمغان داشته است. هنوز مجموعهاي از او چاپ نشده است.
ايشان دو نسخه از مجموعه اشعارشان را با خطّ خودشان نوشته و در اختيار اين جانب قرار دادهاند. در سفر اخيرشان نيز همان اشعار را به صورت حروفچيني شده از كابل آوردند كه اينك در دست مقابله و بازخواني است و اميد ميرود به زودي و ان شاءالله توسّط انتشارت محمل چاپ شود.
قصيدهي ذيل در موضوع غدير و با رديف «خرابات» در حدود هفتاد بيت، نمونهاي از اشعار ايشان است كه شاعر دو بار هم تجديد مطلع كرده است:
زمینه های تاریخی نگارش «الاحکام السلطانیه» از سوی ابن فرّاء

حسین بن فرّاء معروف به ابویعلی، از اساتید مکتب حنبلی در بغداد در اواخر خلافت القادر و القائم بود. پدر ابن فرّاء حنفی مذهب بود، اما بعد از مرگ پدرش تحت هدایت فقه حنبلی تربیت یافت و به این مذهب گروید. در زمان ابن فرّاء، آل بویه بر بغداد تسلط داشت و حتی القادر تنها با کوشش بهاءالدوله بویهی به خلافت رسید. در این دوره موقعیت و جایگاه خلافت به سبب تسلط آل بویه بر بغداد متزلزل شده بود، اما در زمان القادر و القائم اندکی بهبود یافت. شاید به همین علت القادر تصمیم گرفت تا با دعوت از برجستگان مذاهب فقهی اهل سنت، آنان را به تدوین فقه تشویق کند. از طرفی نهاد خلافت در رویارویی با نهاد سلطنت ضعیف شد. در چنین شرایطی ابن فرّاء کتابی در باره حکومت و تقویت خلافت نوشت. او در این کتاب سعی کرد نظریاتی در باره خلافت، وزارت و امامت ارائه کند و رابطه نهادهای وزارت و امارت را با خلافت خاطر نشان سازد تا شاید از این طریق بتواند نهاد خلافت را تقویت کند.
آیا امامت با خلافت تفاوت دارد؟

برخی عنوان کردهاند که امامت با خلافت فرق دارد و لذا اهل سنت با نص رسول الله مخالفت نكردند؛ بلكه به اقتضاي زمان ابوبكر را براي خلافت برگزيدند ولي امامت معنوي را متعلق به علي علیهالسلام میدانستند. این شبهه بی پایهایست که محققین پاسخ آن را ذکر کردهاند. برای دریافت پاسخ متن ذیل را مطالعه نمایید.
غیبت صغری و نخستین بحران های امامیه

وفات امام حسن عسکری علیه السلام در هشتم ربیعالاول سال 260ﻫ ، جامعة امامیه را با وضعیت دشواری که در تاریخ شیعه به غیبت صغری مشهور است، روبرو کرد. نوشتار حاضر به بررسی تاریخی این دوره، خاصه فعالیتهای دو سفیر نخست و برخی از دشواریهای مهم امامیه، با تکیه بر اسناد باقی مانده از این دوران پرداخته است. در ادامه، آراء کلامی دو متکلم برجستة این دوره؛ یعنی ابن قبه و ابوسهل نوبختی، مورد بحث قرار گرفته است.
امام على اصغر زین العابدین علیه السلام

نوشتار حاضر، ترجمه فصلى از کتاب «مذهب شیعه» است که با وجود قدمت و مشتمل بودن بر مطالب نادرست، نقطه آغاز مطالعات مستند امامیه در غرب (براى انگلیسى زبانان) تلقى گردیده و هنوز هم مرجع بسیارى از محققان غربى علاقهمند به مباحث شیعى است. مؤلف در این گفتار، به بحث کیسانیه یا پیروان محمد بن حنفیه، وقایع عاشورا و مسائل پس از آن، جانشینى امام زین العابدینعلیه السلام پس از پدر گرامىشان و قیامهایى، چون قیام توابین، مختار و ابن زبیر پرداخته است. وى آنگاه به امامت حضرت سجّادعلیه السلام توجه کرده و سپس برخى از مسائل خصوصى زندگانى امام را ذکر کرده است.
مترجم در پى نوشتهاى خود – به اندازه توان – بسیارى از دیدگاههاى نادرست دونالدسن را اصلاح کرده است.
ملاحظاتی چند در نظریه ی اهل سنت در باب خلافت

گیب، در مقاله حاضر، که هدف از آن بازخوانی نظریه اهل سنت در باب خلافت است، بر مبنای چهار نکته اساسی به بحث میپردازد:
1. در وهله نخست به مخالفت با نظر کسانی می پردازد که معتقدند ماوردی به تدوین نظریه ی نهایی اهل سنت در باب خلافت پرداخته است؛
2. به نظریه ی اشعریان در باب خلافت و سرنوشت این نظریه در پی تحولات مترتب بر آن می پردازد؛
3. جنبه های مختلف نظریه ی خلافت و نسبت آن با امامت را در امپراطوری عثمانی مورد بازبینی قرار می دهد؛
4. در آخر به بیان این نکته می پردازد که در جوامع اهل سنت، نظریه ی مقبول و عامی در خصوص خلافت وجود نداشته است.
آيا حضرت علي علیهالسلام نيز مشروعيت حكومت خويش را ناشي از بيعت مردم مي دانست؟

برخی با توجه به کلام امیرالمؤمنین در نهج البلاغه عنوان میکنند که خود حضرت نیز مشروعیت حکومت خویش را ناشی از رأی مردم به ایشان میدانستند. اما باید دانست که این کلام به هیچ عنوان صحت ندارد و ولایت ایشان ولایتی الهی است. ما نیز پیشنهاد میکنیم که برای دریافت اطلاعات بیشتر به پاسخ این شبهه رجوع کنید.
نصّ جلی بر امامت اميرالمؤمنين علیهالسلام در شب معراج

یکی از مهمترین مباحث امامت، گفتگو پیرامون راههای تعیین امام است. در این میان، بهترین راه تعیین امام، نصّ بوده که موردپذیرش اندیشمندان مذاهب اسلامی است. نصّ از جهت وضوح دلالت به دو قسم «نصّ جلی» و «نصّ خفی» تقسیم میشود. نصّ جلی بدون واسطه، امامت را اثبات خواهد کرد؛ و از همین رو دارای اهمیت ویژهای است.
در این پژوهش نصّ جلی بر امامت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در شب معراج، از منابع اهل سنّت موردبررسی قرار خواهد گرفت و صحّت سند آن با توجه به مبانی ایشان در علوم حدیث اثبات خواهد شد. از آنجاکه این نصّ، از نصوص جلیه است، با اثبات صحّت سند و بدون ضمیمه شدن مقدمهای دیگر، امامت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام ثابت خواهد شد.
توسل به امام صادق علیه السلام

برگرفته از کتاب «ارشاد السالک»
نشانه يابی انديشه امامت در مناظرات شيعيان امامی عصر حضورِ ائمه اطهار علیهم السلام

برخی از روشنفکران مسلمان و خاورشناسان بر این باورند که بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه وآله و شکل گیری سقیفه، شیعیان برای دفاع از مشروعیت حکومت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، اگرچه سخن به اعتراض گشوده اند، اما هیچ ملاک و مبنایی برای اثبات مشروعیت حکومت امام خویش نداشته اند. اما شیعیان بر این باورند که اندیشۀ امامت در همان عصر رسول الله صلی الله علیه وآله طرح شده و موردتوجه شیعیان بوده و در قالب مناظرات از آن دفاع کرده اند. این پژوهش با بررسی تاریخی، در جهت نقد نظریۀ خاورشناسان، زمینه ها و محتوای مناظرات شیعیان با مخالفان دربارۀ امامت را بررسی و نشانه یابی کرده و روشن ساخته است که با انحراف سیاسی و فکری در تعیین جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، بیشترین محور مناظرات شیعیان، دفاع از حق خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، طرح صفات و ویژگی های خلیفه و امام جامعه بوده و نتیجۀ آن، گرایش تعداد زیادی از مخالفان به مذهب تشیّع بود.
گزارشی از یک مطالعۀ تطبیقی در دیار غرب دربارۀ امامت

پایاننامهای درباره امامت به دستم رسید به زبان انگلیسی[1]، با این مشخصات:
Doctorine of Imamate in Twelwer Shi’ism: Traditional, Theological, Philosophical and Mystical Perspectives. By: Hamid Mavani, Institute of Islamic Studies, McGill University, Montreal, 2005.
(نظریه امامت در تشیّع دوازده امامی: دیدگاههای سنتی، الهیاتی، فلسفی و عرفانی، نوشته: حمید موانی. مؤسسه مطالعات اسلامی، دانشگاه مک گیل، مونترآل کانادا، 2005)
در این یادداشت میکوشم بدون ردّ یا تأیید تمام یا بخشهایی از رساله، درونمایۀ آن را بشناسانم. بدیهی است که این یادداشت جایگاه نقد و بررسی دقیق مطالب نیست و فقط برای مروری اجمالی در نظر گرفته شده است.
سیمای امامت در پایان نامه های حوزوی و دانشگاهی

موضوع امامت از مهمترین مباحث کلام اسلامی و از اصول مذهب است و اولین مسئلهای به شمار میرود که باعث چالش میان مسلمین شده و همواره موردتوجه متفکران و صاحبنظران اسلامی بوده است. در اهمیت بحث امامت همین بس كه در طول تاریخ اسلام در همه اعصار همواره میان دانشمندان اسلامی مورد بحث و بررسی قرارگرفته و كتابهای متعددی درباره آن به رشته تحریر درآمده است.
ديدگاههای غضائری و ابن غضائری درباره مقامات امامان علیهم السلام با نگاهی انتقادی به قرائت غير الهی از امامت

امامت[1]و كمالات و فضایل امامان علیهم السلام از مهمترین مباحث اعتقادی و دارای حساسیتهای فراوانی در طول تاریخ تشیع بوده است. آشنایی با دیدگاههای علما و مُحدّثان متقدم شیعی در تحلیل تاریخی عقاید شیعیان، بسیار حائز اهمیت است. غضائری و پسر او از علمای بزرگ رجالی بوده و با تصنیفات شیعیان عصر خود، آشنا بودهاند. بهاینترتیب دیدگاههای ایشان درباره مقامات امامان علیهم السلام و حدود غلوّ، حائز اهمیت است. اهمیت دیدگاه این دو با توجه به باور برخی از معاصران ما که معتقدند بیشتر قدما _ به ویژه ابن غضائری _ قرائتی غیر الهی از منصب امامت داشتند، دوچندان میگردد. در این مقاله با استفاده از شواهد تاریخی، احادیث روایتشده از سوی غضائری و متن كتاب الضعفاء منسوب به ابن غضائری، نشان داده شده است كه غضائری پدر و پسر از معتقدان به امامت منصوص از ناحیه خداوند بوده و امامان علیهم السلام را واجد كمالاتی چون عصمت، علم وهبی، آگاهی بر مغیبات و تواناییهای خارق عادت میدانستهاند. داوری درباره حدود كمالاتی چون آگاهی بر مغیبات و نظایر آن با توجه به بر جای نماندن آثار مستقل ایشان، بهدقت میسر نیست؛ اما اصل این كمالات مورد تأیید ایشان بوده و آن را غلوّ محسوب نمیكردهاند.
مدل تأثير عناصر تاريخی بر تبيين اصل امامت

بیتردید ارائه و تبیین آموزههای عمیق شیعه که ریشه در کتاب و سنت دارند، نیازمند بستری مناسب است که تحقق آن در ارتباط مستقیم با همسویی یا عدم همسویی عناصر اثرگذار تاریخی یا همان اجزاء سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.
تأملی در این عناصر، بر تأثیر آن ها در روند ارائه اجمالی _ تفصیلیِ دستگاه معرفتی شیعه و تبیین آن در دورههای مختلف حضور امامان _ بدون پیدایش تغییر در مبانی آن _ مهر تأیید مینهد.
نوشته پیش رو تلاش دارد تا نظریه فوق را بهصورت تطبیقی در مورد آموزه امامت بر اساس روایات اهلبیت ارائه نماید که در آن ضمن پاسخ به چرایی برخی پدیدههای تاریخی _ معرفتی، چگونگی روند مذکور را پیش از دوران غیبت، آن چنانکه منظومه معرفتی اهلبیت در نهان دارد، نشان دهد.