بازخوانی مراحل حیات شهری پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)

مدینهالنبی جامع ارکان مادی و معنوی یک شهر اسلامی است. شهری که فرایند سیر و تحول قریه به مدینه را در قالب حیات شهری پیامبر (ص) تجربه کرده و نمایان ساخته است. هرچند طرح شهری مدینهالنبی در راه اجرای کامل پس از رحلت آن حضرت متوقف ماند. لکن با کمک علم تاریخ قابل بازسازی و تجسم‌بخشی است. حیات شهری پیامبر اسلام (ص) پنج مرحله مجزا را طی کرد: مکه او را راند و حیات شهری مکی او را سلباً سامان داد. یثرب او را خواند و شرایطی که اجابتِ او را به دنبال داشت، حیات شهری دارالهجره را شکل داد. طیبه ـ مدینهالرسول ـ مدینهالنبی، سه مرحله دیگر از حیات شهری پیامبر (ص) است. این مقاله سعی در تبیین ویژگی‌های هریک از مراحل مذکور و فرایند تحول آن را دارد تا روشن گردد حیات شهری پیامبر (ص) برای وصول به تحقق تمدن اسلامی چه مراحلی را طی کرده و در عرصه‌های پنج‌گانه فوق، طرح‌واره جهان‌شهرِ آرمانی اسلام را چگونه کامل کرده است که حاصل آن نه صدها شهر تأسیسی و توسعه‌ای طی چهار قرن پس از رحلت آن حضرت، بلکه طرح واره‌ای بود که در بستر تاریخ در انتظار اجرای کامل باقی ماند.

دانش «نسب‌شناسی» با تکیه بر نقش شیعیان امامی

دانش «نسب‌شناسی» از شاخه‌های علم تاریخ و شعبه‌ای از تاریخ‌نگاری عرب جاهلی است که پیوند ناگسستنی با آن دارد. این میراث جاهلی در دوره اسلامی به دلایلی چون، تدوین دیوان، گسترش فتوحات و استقرار قبایل بسیاری از عرب در مناطق مفتوحه و گسترش رقابت‌ها و تعصبات و دامن‌زدن برخی خلفا بدانها، رشد سریع یافته و نسب‌دانان و منابع نسبی مهمی پدید آمد. سهم شیعیان امامی و سادات علوی‌تبار در باروری این دانش، ازاین‌رو که آن با موضوع امامت و اهل‌بیت ارتباط تنگاتنگی دارد، نمود بیشتری داشته است. آنان تلاش بسیاری در دانش نسب‌شناسی داشته و از همان آغاز آثار ارزشمندی در این عرصه آفریده و سهم سترگی در رشد و بقای آن داشته‌اند. در این مقاله ضمن مروری اجمالی بر کلیات دانش نسب‌شناسی، نقش و سهم شیعیان امامی در حوزه انساب نگاری مورد بررسی قرار گرفته است.

مؤلفه‌های تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مقتل‌نگاری عراقیان از تاریخ‌نگاری ایرانی

تاریخ‌نگاری مقتل، یکی از شعب مهم و اصلی مکتب کوفه است که به‌تبع شناخت مؤلفه‌های آن، از یک‌سو امکان راهیابی به اجزای این شیوه فراهم و از سوی دیگر، به بخشی از علل و عوامل نگارش مقتل پی می‌بریم. مؤلفه‌هایی چون داستان‌های ایام‌العرب، ادبیات رایج در مکتب ایران با مشابهت‌های آن با شیوه نگارش مکتب عراق با توسعه ترجمه آثار ایرانی به عربی و حضور پررنگ عنصر احساس و حماسه را می‌توان از موارد اصلی، و تأثیر شیوه اخباری‌گری در جزم به ظاهر برخی روایات مقتلی را می‌توان از مؤلفه‌های فرعی که تأثیر اندکی در این مقوله دارد به‌شمار آورد. مقاله حاضر درپی پاسخ به مسئله چگونگی این تأثیرات است.