احساس حقارت

مشكل مهم من احساس حقارت بيش از اندازه و نداشتن اعتماد به نفس است. چگونه مىتوانم از اين حالت نجات يابم. شايد بهتر باشد از زندگى روزانهام مثالهايى بزنم و مواردى را كه فكر مىكنم در اين احساس ريشه دارد، برشمارم:1 – در كلاس هيچ وقت اجازه سؤال كردن به خود نمىدهم ؛ چون فكر مىكنم سؤالم خيلى احمقانه و پيش پا افتاده و از نظر استاد و دانشجويان، بسيار ساده و بىاهمّيّت است.2 – هيچ وقت دوست ندارم به ميهمانى بروم ؛ زيرا حس مىكنم ديگران طور ديگرى به من نگاه مىكنند و مرا بىكفايت مىدانند.3 – هرگاه در رسيدن به يكى از خواستهها و اهدافم – هر چند بسيار جزيى و كم اهميّت باشد – شكست بخورم، خويشتن را خوار مىشمارم و به شدت سرزنش مىكنم.