اولین شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام

برگرفته از کتاب «الاستیعاب» ج 3 ص 1090
شناسایی منافق

برگرفته از کتاب «فضائل الصحابه» جزء 2 ص 579
علی علیه السلام کوتاه نمی آید!

برگرفته شده از ج 8 ص 358 کتاب شریف الغدیر
امامت امیرالمؤمنین علیه السلام

برگرفته شده از ج 10 ص 48 کتاب شریف الغدیر
علی علیه السلام و خلفا در فتح دژهای خیبر 1

خيبر، منطقه اي است وسيع و حاصلخيز در ۳۲ فرسنگي شمال مدينه منوره و در عصر رسول خدا صلّی الله علیه و آله اين ناحيه در اختيار يهوديان قرار داشت. يهوديان خيبر با پناه دادن به يهوديان فتنه جوي مدينه و همكاري و همدستي با ساير دشمنان اسلام، خطري براي مسلمانان بودند. بدين جهت، پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله متوجه يهوديان ساكن خيبر گرديد. قابل ذكر است خيبر هفت قلعه داشت كه يهوديان براي حفاظت و كنترل خارج دژها، در كنار هر دژي، برج مراقبت ساخته و با گماشتن نگهباناني در آن، جريان خارج دژ را به داخل گزارش ميكردند. پيامبر صلّی الله علیه و آله براي نشان دادن مقام و موقعيت حضرت علي علیه السّلام نزد خداوند متعال و اثبات جانشيني حضرت بعد از خودش و رد غاصبان خلافت، ابوبكر و عمر را به قصد باز كردن قلعهها فرستاد اما هر دوي آنها بدون فتح بازگشتند.
در این نوشتار در ابتدا به روایات اهل سنّت در مورد به میدان رفتن ابوبکر و عمر اشاره می کنیم و سپس نکاتی در نقد این سخنان بیان می کنیم.
صاحبان فدک

فدک، دهکدهای در منطقه حجاز عربستان با مزارع و نخلستانهای وسیع در نزدیکی خیبر بوده است. طبق منابع تاریخی، مدتی پس از تصرف قلعههای خیبر به دست مسلمانان، نیمی از مزارع و باغات دهکده فدک بنابر یک مصالحه از سوی مالکان یهودی آن، به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله واگذار شد. چون فدک بدون جنگ فتح شده بود، به حکم قرآن، مختص پیامبر گردید. درآمد حاصل از فدک، به دستور پیامبر صلّی الله علیه و آله به مستمندان بنی هاشم و دیگر نیازمندان میرسید. بنابر منابع، پیامبر صلّی الله علیه و آله آن را، به دختر خود فاطمه سلام الله علیها بخشید. پس از درگذشت پیامبر صلّی الله علیه و آله، ابوبکر، فدک را به زور غصب کرد.
در این نوشتار به روایت فتح فدک از دیدگاه اهل سنّت و حدود و صاحب فدک می پردازیم.
ديدارهای شخصيتها با امام حسين علیه السلام و ديدگاههای آنها

سایر اقدامات امام حسین (ع) در مدت اقامت درمکه ،دیدار با تعدادی از شخصیت ها و بزرگان حاضر در آن شهر بود که نظر همه آنها در باره رفتن امام به سوی عراق منفی بود جز ابن زبیر که در فکر خلافت بود ووجود امام (ع)درمکه مانع توجه مردم به وی می شد، ابن عباس پسر عموی حضرت پیوسته ایشان را از رفتن نهی می کرد زیرا از فریب و مکر کوفیان بر جان اومی ترسید وازوی می خواست به جای عراق به یمن برود که سرزمین پهناوری است و شیعیان زیادی دارد اما امام حسین (ع) نپذیرفت دیدار بعدی ایشان با محمد حنفیه بود که به مکه آمده بود که حضرت در آن دیدارخبر از شهادت خود و اسارت اهل بیتش داد شخصیت بعدی عبد الرحمن بود که به حضرت فرمود به شهری می روی که کارگزاران یزید در آن هستند و چون بیت المال در دستشان هست و مردم هم بنده درهم و دینارند علیرغم اعلام یاری با شما پیکار خواهند کرد ،البته افراد دیگری هم خدمت حضرت رسیدند تا مانع رفتن ایشان به کوفه بشوند .
پیشگوییهای پیامبر (صلی الله تعالی علیه و آله و سلم) درباره تسلط بنی امیه

با توجه به ماهیت دین ستیزانه بنی امیه و سابقه دشمنی ها و کارشکنی های آنان در برابر دعوت پیامبر (ص) و نیز نفاق خطرناک آنان که تصمیم گرفته بودند از درون به اسلام ضربه بزنند و بویژه در دستگاه رهبری اسلام نفوذ کنند این مسئله هرگز از نظر پیامبر اسلام (ص) پنهان نبوده و در هر مناسبتی به مسلمانان در این باره هشدار می دادند. در مآخذ تاریخی و حدیثی کهن و نیزدر تفاسیر شیعه و اهل سنت ،اخبار فراوانی مبنی بر زمامداری بنی امیه بر جامعه اسلامی و انحراف مسلمانان از مسیر اسلام حقیقی و ناب محمدی در آینده نزدیک وجود داشته است .
تواتر حدیث غدیر 1

لید: خبر متواتر در اصطلاح اهل حدیث، روایتی است که سلسله راویان آن تا به معصوم در هر طبقه به تعدادی زیاد و کثیر باشند که امکان توافق عمدی آنها بر نسبت دادن دروغ به معصوم به طور عادی محال باشد و خبر آنها موجب علم و یقین به مضمون حدیث گردد. حدیث قدیر از جمله احادیثی است که به علت فروانی در نقل آن در کتب شیعه و اهل سنّت، در نزد هردو گروه به تواتر رسیده است. حتی خواهیم دید این خبر را کسانی هم نقل کرده اند که علاقه ای به علی علیه السلام نشان نداده اند.
در این نوشتار و نوشتار بعدی به اثبات این موضوع می پردازیم.
خطبه امام حسین علیه السلام هنگام رویارویی با آنان

شیخ مفید گوید: امام اسب خود را خواست. سوار شد و با صدای بلند فریاد زد (در حالی که بیشترشان میشنیدند): ای اهل عراق، ای مردم! سخنم را بشنوید و شتاب نکنید تا موعظهای شایسته کنم و عذر آمدنم را بگویم. اگر انصاف به خرج دادید، بدین وسیله کامیابترید، وگرنه «تصمیم خود را بگیرید و […]