آیا همراهی ابوسفیان با علی علیه‌السلام و اعلام آمادگی انصار برای بیعت با ایشان و نیز عدم توانایی منافقین، می تواند دلیل خوبی بر استبعاد تعیین خلافت از سوی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد؟

در آيه 67 سوره مائده، خداوند متعال پیامبر را از خدعه مردم مصون می دارد. حال سؤال اینجاست که منظور خداوند از مردم چه کساني بوده است که پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله نبايد از آنها مي ترسيد؟
در این زمینه، برخی از مخالفین شیعه بیان می کنند: «اگر سبب نزول این آیه را غدیر بدانیم، باید دانست که بني هاشم و حتي ابوسفيان، پس از رحلت پيامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله، حضرت علي را مد نظر داشته اند، انصار هم که در ابتدا سعد بن عباده را مطرح و حتي بعد از حضور مهاجرين به علي عليه‌السلام نيز اشاره داشته اند. بقيه قبايل هم که از غدير خم، به سوی کاشانه خویش رفته و پراکنده شدند. منافقين نیز قدرت، کثرت و حضور چندانی نداشته اند. آنها نهایت کاری که در تبوک کردند، تمسخر و حرف های بیهوده نسبت به حضرت علی علیه‌السلام بود. بنابرين با این پیش فرض، نهايتاً به همان دو نفری برخواهیم خورد که شیعه آنها را علم می کند؛ یعنی عمر و ابوبکر، که این دو نفر هم چه طور بدون پشتوانه توانستند دست به چنین اقدامی بزنند»؟!! به حول و قوه الهي سعي داریم که در این وجیزه به این شبهات، پاسخ درخوری بدهیم.

علت تنها ماندن حضرت مسلم علیه السلام در کوفه

می‌گویند که در بازار کوفه فارسی حرف می‌زدند برای همین بود! عرب‌ها کار نمی‌‌کردند. چرا کار نمی‌کردند؟ چون بی‌حساب پول می‌آمد. نمی‌فهمیدند پول چه چیزی را گرفتند. این کار را خلیفه کرده بود برای این‌که بین عرب و عجم فاصله‌ی طبقاتی ایجاد کند. همیشه این دو گروه در سر هم بزنند. بین خود عرب‌ها هم […]

نقدي بر كتاب «التبرك المشروع و التبرك الممنوع»

تبرک نه تنها در دین اسلام بلکه در ادیان دیگر نیز سابقه دارد. روایات فراوانی درباره تبرک مسلمانان به پیامبر و آثار و غذای ایشان وجود دارد. تبرک به آب وضوی پیامبر در زمان فتح مکه تأثیر روانی فراوانی بر ابوسفیان گذاشت. پس از پیامبر نیز این تبرک به آثار آن حضرت در میان مسلمانان ادامه داشت. در این میان برخی از جریانات خاص حدیث‌گرا بر این عمل خرده گرفته و ادعا کرده‌اند که تنها تبرک‌هایی که در زمان پیامبر در میان مسلمانان معهود بوده است، توجیه شرعی دارد و می‌بایست به همان‌ها بسنده کرد و پس از رحلت پیامبر تبرک به آثار ایشان ممنوع است و در حد شرک به خداوند است. به نظر می‌رسد این دیدگاه دارای اشکالات و کاستی‌های گوناگون است که در این نوشتار بدان پرداخته خواهد شد.

موانع قیام امام حسین علیه السلام بر ضد معاویه (بخش دوم)

و اما سایر اقدامات و روش های معاویه برای تضعیف مخالفان 4-احیا و ترویج فرهنگ و تعصبات جاهلی  :از طریق دوستی با روسای قبایل و تشویق شاعران به سرودن شعر در باره تفاخر قبیلگی ،خودستایی و هجوقبایل رقیب ، تحریک کینه های دوران جاهلیت ورنگ و صبغه دینی دادن به آن با اقداماتی نظیر جعل احادیث از زبان پیامبر (ص) در باره برتری و شرافت خود.5- فشار اقتصادی و شکنجه و آزار مخالفان: ،تحمیل فقروگرسنگی بر متعرضان به ویژه شیعیان و دوستداران خاندان علی (ع)،حاکم کردن جو اختناق و وحشت بر مسلمانان ، قتل عام مردم ، حذف کردن نام دوستداران خاندان علی(ع)  از دیوان و قطع کردن مقرری سالیان و عطایای آنها که این فشار و اختناق در ده سال امامت امام حسین (ع) به شدت افزایش یافت6- تظاهر به دین داری : بنابر گواهی تاریخ ،معاویه شخصی ملحد ،کاملا بی اعتقاد و بی دین بود و نه اعتقاد به اصول اعتقادات و نه پایبندی به احکام و فروعات دین داشت. ارتکاب اعمال زشت و شنیعی از قبیل شراب خواری، رباخواری ،پوشیدن لباس های حریر و زربافت، به خدمت گرفتن مستشاران مسیحی ،ترویج سب و لعن بر امیر المومنین (ع) ،مسموم کردن امام مجتبی (ع) و بسیاری از بدعت های دیگر از دیگر حربه های معاویه برای تثبیت و استقرار حاکمیت خویش بود 7- تقویت روحیه عافیت طلبی و سازش در جامعه اسلامی : معاویه با اجرای تمام ابزارهای قدرت و ترفندهای موذیانه ، ایجاد روحیه سازش و راحت طلبی ، کشاندن جامعه به سکوت و تسلیم و در نتیجه خفه کردن هرنوع حرکت و قیام مردمی در نطفه بدون واکنش در خور توجه از سوی جامعه اسلامی سبب شده بود تا جامعه اسلامی تن به هر سازش خفت باری بدهند  8- تحمیل معاهده صلح بر امام حسن (ع) : بر اساس این معاهده ، امام حسین (ع) نیز مانند برادرش متعهد بود به رعایت آن پایبند باشد گرچه بنا بر گواهی تاریخ ،خود معاویه نه تنها به هیچ یک از مواد پیمان نامه عمل نکرد بلکه برای نقض هر یک از مواد آن از هیچ کوششی فرو گذار نکرد اما اگر امام حسین (ع) قیام می کرد معاویه با ابزار تبلیغاتی و قدرتی که در اختیار داشت می توانست افکار عمومی را بر ضد آ ن حضرت بشوراند که بر علیه مفاد صلح عمل کرده است ،لذا حضرت قبل از هر اقدام مسلحانه ای باید جامعه را برای قیام و انقلاب آماده می کرد که مبارزات سیاسی حضرت از یک سو و نقض پیمان و جنایات معاویه  از سوی دیگر، کمک کرد تا بیداری و جنبش در میان شیعیان شکل بگیرد .

ریشه‌های اجتماعی قیام امام حسین علیه السلام

یکی دیگر از حوزه هایی که می توان ریشه های تاریخی عاشورا را در آن جست و جو کرد حوزه اجتماعی است ، نخست باید به لغزش خواص امت پیامبر(ص) در صدر اسلام اشاره کردکه به دلیل امتیازاتی چون سبقت در پذیرش اسلام ،هجرت قبل از فتح مکه ،شرکت در جنگ های صدر اسلام ،قرابت با پیامبر خدا(ص) ،کتابت وحی، درک محضر آن حضرت و یا اشتهار به زهد و عبادت در جامعه اسلامی نفوذ یافته بودند ،اما پس از رحلت پیامبر (ص) سلوک دینی خود را فراموش کرده وبه تسامح دینی و رخوت و سستی دروفاداری به آرمان های اسلام مبتلا شده و دچار دنیا گرایی  گشتند که از جلوه های مختلف آن می توان به  ریاست طلبی ، جاه طلبی و ریاست خواهی به عنوان عوامل مهم اعراض از حق اشاره کرد که یکی از انگیزه های مخالفان برای رویارویی با امیر مومنان (ع) در زمان خلافتش بود ، مال پرستی هم دو عامل اصلی داشت و زمینه ساز شکل گیری نوعی اشرافی گیری در میان خواص شد ، خودپرستی و تکبر هم یکی دیگر از عوامل لغزش وجلوه دیگری از دنیا گرایی خواص بود  یعنی خود و متعلقات خود را حق دیدن و بر محور حُبّ و بغض عمل کردن که روحیه برتری طلبی جاهلانه ثمره بسیار تلخی داشت که شجره خبیثه اشرافیت وثروت های باد آورده به بار آورده بود و درد اصلی امت پیامبر دلدادگی به دنیا بود وبه موازات رشد دنیا گرایی غیرت و حساسیت دینی خواص نیز از بین رفت و عنصر امر به معروف و نهی از منکر به فراموشی سپرده شدو همین روحیه نیزبه توده مردم منتقل شد و این بی مبالاتی نسبت به هتک اسلام و نابودی ارزش ها، غم بار ترین پیامد انحراف خواص بود.

نقش حکومت‌ بنی امیه در ریشه یابی سیاسی قیام امام حسین علیه السلام

در این مورد باید دو نکته را متذکر شد :نخست سابقه دشمنی بنی امیه با اسلام است که همواره بر مبنای عصبیت قبیلگی و از سر حسادت ،مواضع سختی را بر ضد پیامبر (ص) اتخاذ می کردند و برای مهار دعوت اسلامی از هر راهکاری که می توانستند بهره می جستند . نکته دوم نکوهش بنی امیه در روایات است که رسول خدا (ص) از آینده بنی امیه بر امت اسلامی به شدت نگران بود و بارها در این خصوص به مردم هشدار داده و امویان را فاجرترین طایفه قریش و شرورترین و دشمن ترین قبایل عرب نسبت به بنی هاشم معرفی کرد ه بود .حکومت بنی امیه با بر مسند خلافت نشستن معاویه و ترفندهای سیاسی و فرصت طلبی های دور از اخلاق وی که از مخوف ترین فتنه ها بودباعث گردید تا دوباره دوره حکومت تعصب جاهلی و توحش به جای حکومت اسلام آغاز شود.