دیدگاه وهابیت درباره توسل به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

برگرفته از کتاب «وفاء الوفاء» جزء 4 ص 193 و کتاب «کشف الشبهات» ص 50
بررسی و نقد دیدگاه سلفیان در خصوص مجاز

از مهم ترین مبانی سلفیه، اعتقاد به فقدان مجاز در لغت و در قرآن است. آنها برای اثبات مدعای خود به ادله ای استناد می کنند و معتقدند تمامی الفاک، چه در قرآن و چه در لغت، همه حمل بر معنای ظاهری خود می شود و سلف امت نیز همین کار را انجام می دادند و ما سراغ نداریم که سلف حتی از لفظ «مجاز» در گفتار و نوشتار خود استفاده کرده باشند. اما با بررسی آیات قرآن و ادله عقلی و لغوی به دست می آید که اعتقاد به نفی مجاز در لغت و قرآن اعتقاد باطلی است. زیرا ادلهٔ اثبات مجاز به گونه ای است که حتی سلفیه نیز نمی توانند منکر آن شوند. به همین دلیل، ایشان برای توجیه نظریه خود راه حل هایی را به کار بسته اند. ابن تیمیه قائل به «مشترک معنوی» شده محمدامین شنقیطی قائل به «اسلوب» در زیان عربی شده ودیگران نیز قائل به «توسعه در لغت عرب» شده اند. البته این راه حل ها در عمل با اعتقاد به وجود مجاز در قرآن در لغت عرب یکی است. به همین دلیل، محققان معاصر سلفیه به این نتیجه رسیده اند که دعوای بین منکران مجاز و قائلان به مجاز، نزاعی لفظی بیش نیست.
ردی بر کتاب «متی یشرق نورک ایها المنتظر»

ایم مقاله نقدی است مستند بر کتاب متی یشرق نورک ایها المنتظر، اثر عثمان خمیس، که حاوی شبهاتی چند درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. وی در کتاب خود کوشیده است اعتقاد به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را که اصلی مشترک بین دو مکتب اهل سنت و شیعه محسوب می شود نقطه اختلاف تلقی کند. لذا واقعیاتی را که در منابع اهل سنت وجود دارد نادیده می گیرد و آنها را به روایات شیعه نسبت می دهد. ما به برخی از نمونه های آن در این مقاله اشاره می کنیم. همچنین، می کوشیم با ذکر نمونه ها نگاهی به برخی شیوه های ناصواب عثمان خمیس در کتابش داشته باشیم، از جمله: تحریف حقایق، مطرح کردن مفاد اخبار ضعیف به عنوان معتقد شیعه، سرپوش گذاشتن بر اشکالات روایات اهل سنت.
بررسی و نقد منهج قفاری در کتاب اصول مذهب الشیعه

از آثاری که در سال های اخیر بر ضد شیعه به نگارش درآمده و تبلیغات زیادی برای آن شده کتاب «اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة»، نوشته دکتر ناصر عبدالله بن علی قفاری است. او در این کتاب اصول عقاید شیعه را بررسی می کند و طبق آنچه خود مدّعی است عقاید شیعه را با رجوع به کتب شیعه بررسی و نقد می کند. در این نوشته به روش های نادرستی که در رد عقاید شیعه استفاده شده، می پردازیم و نقدی کلی بر روش کتاب او خواهیم داشت. از جمله این نقدها می توان به تحریف و تقطیع و افتراء، استفاده از احادیث ضعیف، و اعتماد به منابع مخالفان شیعه اشاره کرد.
راهبرد تکفیری و ضد وحدت عربستان سعودی در عرصه آموزش و رسانه

برای حضور مؤثر در جهان اسلام، لازم است در کنار مطالعات بنیادین، پژوهش هایی به رصد خاستگاه ها، فعالیت ها، دسته بندی ها و سیر تحول موافقان تکفیر مسلمانان، خصوصاً شیعیان، اختصاص یابد. رصد منظم آن می تواند هشدارهایی به موقع به مسئولان نظام و علاقه مندان به وحدت اسلامی بدهد. به روزبودن حوزه اطلاعات و عملیات، نشانه مهمی از توانمندی کشور در عرصه روابط بین الملل است. بر این اساس، با بررسی موردی راهبرد عربستان سعودی در حوزه آموزش )از حدود 3364 م.( و در حوزه رسانه های جدید اینترنتی )دهه 244م.( مشخص می شود که بالغ بر دوسوم مهم ترین فعالان ضد شیعه در جهان اسلام یا ملیت سعودی دارند یا آنکه بی واسطه یا باواسطه، عقاید خود را از شیوخ سلفی سعودی گرفته اند. این بسامد را نمی توان اتفاق دانست، بلکه برنامه ای هدفمند برای ایجاد تغییرات دلخواه عربستان در جهان اسلام است که در سیاست های آموزشی آن کشور و در ضمن رصد جابه جایی بی سابقه جمعیتی استاد دانشجو در عربستان سعودی مشهود است.
نقد دیدگاه وهابیت درباره عبادت، با نظر به آیه «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً…»

یکی از اقسام توحید، توحید عبادی است. به این معنا که هیچ کس جز خداوند متعال سزاوار عبادت نیست. وهابیت با توجه نکردن به مقومات لازم در معنا و حقیقت عبادت، معنای لغوی عبادت را به عنوان معنای اصطلاحی عبادت مطرح کرده اند و در نهایت ملاک عبادت را تذلل توأم با حب می دانند. مدلول آیه شریفه «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً…» آن است که حضرت یعقوب علیه السلام و برادران حضرت یوسف علیه السلام بر حضرت یوسف علیه السلام سجده کردند. با توجه به ظهور آیه و نقد توجیهاتی که درباره آن شده (مانند اینکه سجده حضرت یعقوب علیه السلام سجده معهوده نبوده، یا سجده معهوده بوده ولی عبادی نبوده، یا اینکه سجده بر غیر خداوند در شرایع گذشته جایز بوده است) اثبات می شود که سجده حضرت یعقوب علیه السلام و برادران حضرت یوسف علیه السلام دارای معیار عبادت از نظر وهابیت است. پس، طبق تعریف وهابیت از عبادت، باید حضرت یعقوب علیه السلام دچار شرک در عبادت شده باشد. از آنجا که وقوع در محذور مشرک بودن حضرت یعقوب علیه السلام نتیجه ملاکی است که وهابیت برای عبادت بیان کرده اند به برهان خلف اثبات می شود که معیار و ملاک وهابیت در عبادت نادرست است.
بررسی و نقد دلیل وهابیت بر انقطاع عمل بعد از موت

موت در نگاه وهابیت به عنوان پایان عمل ذکر شده است. لذا درخواست هرگونه عمل، اعم از دعاکردن یا اجابت حوائج از میت منتفی دانسته شده، حتی اگر میت، برترین مخلوقات عالم، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم باشد. آنان برای مستندکردن مدعای خود ادله ای آورده اند که از جمله پرتکرارترین آنها، روایت نبوی مبنی بر انقطاع عمل بعد از موت است. اما این تفسیر از روایت، که بیانگر قطع هر گونه عمل بعد از موت است با ادله پذیرفته شده نزد وهابیت، از قبیل روایات صلاة انبیا در قبور، روایات رد سلام و صلاة، و روایات عرض اعمال نقض می شود. حل روایت به این است که آنچه بعد از موت از انسان قطع می شود اجر بر عمل است نه اینکه بعد از موت هیچ عملی از شخص صادر نمی شود؛ چراکه میت بعد از موت نیز حی است و حی به اقتضای حیات، قطعاً عمل نیز خواهد داشت، اما بر این اعمال اجری نخواهد بود.
خاستگاه ها، ایدئولوژی و ساختار «حزب التحریر»

«حزب التحریر» را «تقی الدین النبهانی» محقق اسلامی فلسطینی الاصل، در سال 1953 پایه گذاشت. پایه گذار حزب التحریر در ابتدا، حرفی از ضرورت تأسیس حکومت اسلامی به میان نیاورد، ولی بعدها این حزب به عنوان یک حزب بین المللی در آمد. نظریه سیاسی حزب التحریر بر پایه دو اصل قرار داشت: اول، نیاز به احکام و قوانین اسلامی موسوم به شریعت که شئون زندگی انسان (سیاست، اقتصاد، علوم و اخلاق) را در بر می گیرد. دوم، نیاز به حکومت اسلامی واقعی، زیرا یک جامعه عادل تنها در قالب چنین نظام سیاسی ای قابل دستیابی است. اسلام سیاسی متضمن ترکیب منحصر به فرد دین و سیاست است و میان دین و دولت جدایی وجود ندارد. حزب التحریر خود را نه یک سازمان مذهبی، بلکه یک حزب سیاسی می شناسد که ایدئولوژی اش بر پایه اسلام قرار دارد. حزب التحریر مانند اکثر گروه های مذهبی، مدعی رسالتی خدادادی برای دعوت مردم به اسلام و احیای سلطنت خداوند بر روی زمین است که نام آن را «خلافت» می گذارد. و با استفاده از قرآن و حدیث، از حقانیت ایدئولوژی خود دفاع می کند.
حزب التحریر، یک سازمان جنبش اجتماعی

در این مقاله به بررسی عوامل ظهور حزب التحریر ( حزبی تحت رهبری فلسطینی ها) در آسیای مرکزی پرداخته شده است و از دیدگاه نظریات مختلف در مورد جنبشهای اجتماعی علل آن را بررسی کرده است. نظریه کارکرد گرایی ساختاری به ما می گوید که این گروه به دلیل گرفتاری های اقتصادی و اجتماعی دوران گذار ( پس از شوروی) سر بر آورده است. نظریه بسیج منابع می گوید دست رس پذیری منابع انسانی، سازمانی، مالی، مشروعیتی، هویتی و نهادی می تواند ظهور حزب التحریر را در جمهوری های آسیای مرکزی توضیح دهد. مدعای نظریه فرایند سیاسی این است که ظهور حزب التحریر به فرصت های سیاسی ربط دارد؛ فرصت هایی که با افزایش سرکوب ها توسط دولت و نبود کانال های سیاسی جانشین ایجاد می شوند. بر اساس نظریه چارچوب سازی، این حزب توانست چارچوب های موفقی را به کار گیرد که با فرهنگ محلی و واقعیات سیاسی و اقتصادی موجود هم خوانی دارند. – اما طبق نظر مؤلف، فروپاشی و تجزیه اتحاد شوروی یک خلأ ایدئولوژیک را در بخش هایی از آسیای مرکزی به وجود آورده که حزب التحریر برای جبران این خلأ بوجود آمد.
حزب التحریر و خشونت سیاسی

حزب التحریر یکی از احزابی است که به دنبال احیای خلافت، گاهی متوسل به خشونت میشود. این گروه قبلا به صورت مسالمت آمیز با مسائل رفتار میکرد اما به مرور زمان،طبق نظر برخی اندیشمندان به خشونت گراییده است. در این مقاله، مؤلف با استفاده از نظریات جامعه شناختی مختلف، نظیر: نظریه بسیج منابع، فرآیند سیاسی و.. این مسأله را بررسی کرده است که حزب التحریر چه مقدار به خشونت گراییده و در آینده احتمال دارد این خشونت ازدیاد پیدا کند. در این مقاله بیشتر بر فعالیتهای حزب التحریر در ازبکستان تاکید شده است.
حزب التحریر در آسیای مرکزی

حزب التحریر احتمالا در اوایل دهه 1990 تا اواسط آن در آسیای مرکزی فعال شد. به نظر می رسد که مبلغان اردنی، تحت پوشش تبلیغ اسلام، نخستین هسته ها را در ازبکستان تشکیل دادند. با این حال، این امکان نیز وجود دارد که ادبیات حزب التحریر در دهه 1980 به آسیای مرکزی، که آن زمان بخشی از شوروی بود، رسیده باشد. تحت هدایت «یوسف شیخ عبد القدیم زلوم»، جانشین نبهانی، حزب التحریر فعالیت های خود را در آسیای مرکزی پس از شوروی افزایش داد. واکنش دولت های منطقه به ظهور این حزب، اقدامات سرکوب گرانه علیه اعضای آن بود. با این حال، مقامات تاجیک، ازبک، قزاق و قرقیز نتوانسته اند فعالیت های این گروه را در کشورهای خود خنثی کنند. از آن جا که حزب التحریر به صورت مخفی عمل می کند، اعضایش در آسیای مرکزی شناخته شده نیستند. برآوردهای کلی صورت گرفته درباره تعداد اعضایش از دو هزار نفر تا صد هزار نفر بوده است. در این مقاله به بررسی جایگاه حزب التحریر در کشور های منطقه آسیای مرکزی به خصوص ازبکستان، تاجیکستان و قزاقستان پرداخته می شود.
حزب التحریر ازبکستان

خبر فعاليت اين حزب در ازبكستان اولينبار در اواسط دهه 1990 منتشر شد. به نظر ميرسد خاستگاه اين حزب در ازبكستان بوده و بعدها به تاجيكستان و قرقيزستان سرايت كرده است. انديشههاي اين جنبش برگرفته از آراي اخوانالمسلمين است، شيخ محمد تقي الدين النهباني، مؤسس حزب التحرير، درسال 1909 در روستاي اجزم در استان حيفا متولد شد. چگونگی تاسیس و ساختار فکری و فعالیتهای این حزب در ادامه مورد بررسی قرار گرفته است.
جنبش های اسلامی وملی گرایی

قرن شانزدهم میلادی شاهد تحولات بزرگی در جهان اسلام بود، امپراطوری عثمانی در اوج قدرت ودرخشندگی تمام قرار داشت، ، در ایران صفویه، قدرت امپراطوری با ظرافت های هنری ترکیب شده بود. در هند مغولان از ترکیب قدرت وثروت و زیبایی های درخشان بزرگترین شبه قاره را بعد از مدتهای دراز به وجود آورده بودند.اما از این قرن به بعد جریان صورتی معکوس یافت و به تدریج جهان اسلام در موضع ضعف وناتوانی، در حالت تدافعی قرار گرفت، وغرب برخاسته از رنسانس و سرمایه داری با برتری همه جانبه برشرق ومسلمین تهاجم گسترده و خانمان برانداز خود را آغاز نمود.در این ایام مسلمانان با دو مساله اساسی مواجه بودند، انحطاط وعقب ماندگی داخلی از یکسو وهجوم گسترده وهمه جانبه استعمار غربی از طرف دیگر، از یکسو گرفتار فقر و فلاکت، ظلم واستبداد وجهل و جمود بودند و از طرف دیگر با هجوم تمدن جدید غربی با دو چهره دانش، تفکر جدید، صنعت، تکنولوژی وچهره سیاسی استعماری وغارتگرانه مواجه شده بودند. درواکنش به این مسائل بود که به طور کلی دو جریان رقیب شکل گرفت جریان نخست در راستای روز آمد کردن اسلام سبب پیدایش جنبش های اسلامی گردید و جریان دوم به سمت ارزش های غربی چون ناسیونالیسم حرکت کرد. در مقاله حاضر به این موضوعات پرداخته می شود.
جنبش های اسلامی و مسئله مشروعیت

هر هیئت حاکمه ای برای حکومت در میان مردم نیاز به نوعی مشروعیت و مقبولیت در بین مردم خود دارد. در مقاله حاضر نویسنده بر آن است که در ذیل عنوان ابعاد مشروعیت جنبش های اسلامی مسائلی همچون شاخصه های هویت ساز، عوامل برتری یک گروه و جنبش بر دیگر گروه ها که همین عوامل مقدمه ای است برای ادعای مشروعیت، را مورد بررسی قرار دهد. همچنین ابعاد مشروعیت در جوامع سیاسی و یا دین محور، طریقه کسب مشروعیت در جوامع مستبد و فرد محور و بررسی آسیب های آن و مسایلی از این دست را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.