اهل بیت علیه السلام در شام 18

 ابن اعثم گوید: سر را آورده جلوی یزید گذاشتند، در تشتی زرین. یزید به آن نگریست و تفاخر می‌کرد. آن‌گاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: این بود که بر من فخر می‌فروخت و می‌گفت پدرم بهتر از پدر یزید است و مادرم بهتر از مادرش و جدّم بهتر از جد اوست و خودم […]

عیادت ابن زیاد از شریک بن اعور

 ابن اعثم گوید: شریک بن عبدالله اعور در خانه‌ی هانی مریض شد. عبیدالله تصمیم گرفت به عیادت او رود. شریک به مسلم گفت: من به فدایت! این تبهکار به عیادتم می‌آید. من او را سرگرم صحبت می‌کنم، تو از اندرون بیرون آی و او را به قتل برسان. اگر زنده ماندم، کار یاری تو را […]

سخن امام با برادرش محمّد حنفیه 2

ابن اعثم افزوده است که امام (ع) فرمود: من تصمیم گرفته‌ام به مکّه بروم و آماده شده‌ام. هم من، هم برادران و برادرزادگان و پیروانم، کار و نظر آنان، همان برنامه و نظر من است. و امّا تو ای برادر! طوری نیست که در مدینه بمانی و خبررسان من از آنان باشی و هیچ یک […]

بار دوم، کنار قبر پیامبر

ابن اعثم نوشته است: سحرگاه امام حسین به خانه‌اش برگشت. شب دوم باز هم به زیارت پیامبر رفت. دو رکعت نماز خواند. پس از نماز چنین می‌گفت: خداوندا! این قبر پیامبرت محمّد است. من هم پسر دختر محمّدم. کاری پیش آمده است که می‌دانی. خدایا! من معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم. ای […]

امام حسین علیه السلام در کنار قبر پیامبر 1

 ابن اعثم گوید: شبی حسین از خانه‌اش بیرون شد و در کنار قبر جدّش آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا! من حسین بن فاطمه‌ام؛ فرزند تو و پسر فرزند تو و نواده‌ی تو و آن وزنه‌ای که در امّت خویش بر جای گذاشتی. ای پیامبر خدا! بر آنان گواه باش که مرا […]

نامه‌ی یزید درباره‌ی کشتن امام حسین علیه السلام

ابن اعثم گوید: ولید به یزید نامه نوشت و از وضع مردم مدینه و پسر زبیر و فرمان زندان به او خبر داد و افزود که حسین بن علی نه اطاعت می‌کند نه بیعت. نامه‌ی او که به یزید رسید، به شدّت غضبناک شد (و هر گاه خیلی خشمگین می‌شد، چشمانش می‌گردید و لوچ می‌شد) و […]

برخورد امام با مروان

 ابن اعثم گوید: صبح فردا حسین از خانه‌اش درآمد تا خبرها را بشنود. در راه به مروان حکم برخورد. مروان به او گفت: ای ابا عبدالله! من خیرخواه تو هستم، از من اطاعت کن تا به نجات و نیکی برسی. حسین فرمود: چه می‌گویی تا بشنوم؟ مروان گفت: می‌گویم که دستور می‌دهم با یزید بیعت […]

وصیت معاویه به فرزندش درباره ی امام حسین علیه السلام 2

 ابن اعثم افزوده است: و امّا حسین بن علی، اوه! اوه! ای یزید! درباره‌ی او چه بگویمت؟ مبادا متعرّض تو شود. برای او ریسمانی بلند بکش و بگذار هر جای زمین که می‌خواهد بچرخد و آزارش مده، ولی تهدیدش کن. مبادا با او درافتی و شمشیر و نیزه به میان آید! به او عطا کن، […]

پیشگویی فرشتگان از شهادت امام حسین علیه السلام 16

 ابن اعثم کوفی با سند خویش از طریق‌های متعدّد از امام صادق (ع) و آن حضرت از پدران خویش همین حدیث را با اندکی کم و زیاد، نقل کرده است. گفته است: اوّلین خبر در این مورد از امّ الفضل، همسر عبّاس بن عبد المطلب نقل شده که گفته است: خوابی دیدم که بسیار هراسان […]