عزت از ديدگاه قرآن

در اين مقاله خواسته شده كه سيماي عزت مؤمنين با الخص حضرت حسين (ع) را كه جزء اولياء و اصيا و واسطة فيض حضرت باريتعالي هستند را د ركلام نوراني حضرت حق جستجو نمائيم و به مدد حضرت حق از اين صفت خداوند تبارك و تعالي ياري گرفتهام و با توجه به آياتي كه در قرآن كريم اين موضوع مطرح شده اين مقال را آغاز كردم و هر گونه مطلب و برداشتو فهم تفسيري را به عهدة خواننده محترم گذاردهام نشاء الله كه اين مطلب مرضي رضاي سيد الشهدا (ع) قرار گيرد و ما مشمول شفاعت بي كران خود كند.
تجلي قرآن در نهضت عاشورا

عاشورا نه فقط يك واقعه تاريخي است كه در هزار و اندي سال پيش اتفاق افتاد بلكه جرياني اثربخش و نقش آفرين در طول تاريخ بشريت است كه مي تواند به زندگي انسان تحرك و پويايي ببخشد و چشم اندازهاي نويني را در سياست و حكومت ارائه دهد. اگر قرآن وظيفه هدايت انسان را دارد و مظاهر حق و باطل را نمايان مي سازد، پس جريان عاشورا درواقع تفسير عملي قرآن است، چراكه عاشورا نقطه تلاقي حق و باطل است.
هدف اين مقاله تبيين جلوه هاي قرآن كريم در جريان عاشورا است كه هم نمونه عملي موفق معارف سياسي قرآن شناخته شود؛ و هم ابعاد قرآني سياست عاشورا تبيين گردد، تا برنامه سعادتمندانه زندگي را براساس آموزه ها، پيام ها و درس هاي سياسي قرآن و عاشورا پي ريزي نماييم. ساختار اين مقاله در ده محور تبيين گشته است كه با هم آن را ازنظر مي گذرانيم.
عنصر پيام و تبليغ در نهضت حسيني

نهضت حسيني به عنوان يك پديده اجتماعي داراي ابعاد و جنبه هاي مختلفي است. به يك معنا چندماهيتي است؛ زيرا علل و عوامل مختلفي در پديداري آن نقش ايفا مي كند. علل اجتماعي نهضت حسيني را مي توان با شناخت علل فاعلي و علل غايي به دست آورد. البته لازم است كه علل مادي يعني اجزاء و عناصر تشكيل دهنده آن و همچنين علل صوري آن يعني وضع و شكل و خصوصيتي كه در مجموع پيدا كرده است، دانسته شود. با اين همه براي شناخت هر پديده اجتماعي چون نهضت حسيني ضروري است، ابتدا علل وموجباتي كه آن را پديد آورده اند شناخته شوند. بي شناخت آن و هم چنين علل غايي و اهداف اجتماعي، نمي توان تحليل درستي از ماهيت آن بدست آورد. بنابراين بايد بدانيم كه نهضت حسيني چه هدفي داشته و عناصر و محتواي آن چيست و چه عمليات و كارهايي انجام شده و درنهايت به چه شكلي درآمده است؟ اين ها موجب مي شود تا تصور درستي از نهضت حسيني به دست آوريم.
در نوشتار زير به يكي از ابعاد نهضت حسيني پرداخته شده و تلاش گرديده عنصر تبليغي نهضت و پيام آن شناسايي و بر پايه منابع معتبر تحليل و تبيين گردد و روش هاي پيام رساني آن بازخواني شود.
عرفان مخلصانه و جهاد مصلحانه در سلوك حسينى (1)

عرفان مخلصانه امام حسينعليه السلام داراى دو بعد علمى و عملى است. بعد علمى بر پايه معرفت شهودى استوار است و در بعد عملى به جهاد مصلحانه مىانجامد.در سلوك حسينى تا رسيدن به عرفان علمى، به ترتيب سه روش معرفتى حسى – عقلى، عقلى محض و شهودى (حضورى) در كار مىآيد؛ و در جنبه عملى، پس از جهاد مصلحانه درونى و رسيدن به مقام مخلصين، نوبت به جهاد مصلحانه بيرونى و تهذيب جامعه و تاريخ مىرسد.
عرفان مخلصانه كه از خودشناسى و خودسازى آغاز مىشود، با برخوردارى از شاخصههاى چندى به جهاد و جامعهسازى مىپردازد. اين شاخصهها كه رابطهاى ديناميك با هم دارند و بر تعميق و تقويت يكديگر اثر مىگذارند، عبارتند از: زهد، شوق ديدار حق، خشيت، طاعت و عزت. اين روابط در تحليل روانشناختى آنها آشكار مىشود.
عرفان مخلصانه و جهاد مصلحانه در سلوك حسينى (2)

معرفت شهودى مراحل و منازلى دارد؛ مراتب آغازين، تاب و توشه جهاد مصلحانه در درون را فراهم مىآورد و نهايت آنكه «اشراف نورانى من انسانى بر جهان هستى است»، در جهاد مصلحانه بيرونى كارامد است، در منازل نهايى عارف به مقام مخلَص رسيده و در مقام عمل غرض غير الهى براى او نمىماند؛ زيرا در آينه آگاهى و در قلب عرشى مخلَصين اثرى از غير نيست تا غرض اعمال قرار گيرد؛ هرچه مىبينند نور خداست و هرچه مىخواهند روى اوست.
از عرفان عرفات تا عرفان حماسى

انسان كامل، مظهر اسماء و صفات حق تعالى است و در عين حال كه داراى روح انعطاف پذير و لطيف است، روح حماسه، دفاع و مقاومت در برابر طغيان طغيانگران در او موج مى زند. در يك ظرف و در يك عصر و در يك حال، هم چهره حماسه دارد و هم روح عرفان. از اين روست كه اين دو روح هماهنگ در واقعه عاشورا كاملا متجلّى گرديده اند. آميختن حماسه به عرفان ضرورتى است كه بدون آن، ماهيّت قيام عاشورا و چهره پرفروغ حضرت سيدالشهدا(عليه السلام)دچار تحريف مى گردد.
اساساً حماسه آن حضرت را بايد در عرفان او جستوجو نمود. واقعه كربلا گرچه صورت آن حماسى است، اما روح آن عرفانى است كه رهبر آن قيام خونين، پلى استوار ميان آن دو بنا نهاده است. و اين، تنها شأن و مقام آن خلق برترى است كه براساس حكم جبلّى، منوّر به نور حق گشته و پرتوهاى الهى بر او تابان گرديده و باب هايى از عالم غيب به رويش گشوده گرديده و مفاتيح حقيقت در دست اوست. و اين گونه است شأن انسان والا، يعنى مقام انسان كامل كمّل كه به درجه شامخ ولايت تكوينى مى رسد و خليفة اللّه مى گردد. و چه زيباست اين همه درخشش عرشى در سايبانى فرشى!
عاشورا، بسترهای الهی

از آن جايي كه امام حسين (ع) و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) تجسم عيني قرآن و تمثل آيات وحياني هستند يافتن مصاديق ايات در عاشورا دور از انتظار نيست.
با امام حسين علیه السلام در سايه قرآن

يامبر اكرم(ص) فرمود: «من دو چيز گرانمايه در ميان شما به يادگار مينهم: كتاب خدا و خاندانم. اين دو هرگز از يكديگر جدا نميشوند تا آنكه در قيامت كنار حوض كوثر بر من وارد آيند.»1
اين حديث به حديث ثقلين معروف شد و تمام فرقههاي مسلمين آن را در كتب معتبر خويش نقل كردند؛ اما به فرموده خميني كبير «خودخواهان و طاغوتيان قرآن كريم را وسيلهاي ساختند براي تداوم بخشيدن به حكومتهاي غاصب و ضد قرآني خويش و مفسران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق آن را، كه سراسر قرآن را از پيامبر اكرم(ص) دريافت كرده بودند، با بهانههاي گونهگون عقب زدند و با توطئه كثيف خود، در حقيقت قرآن را از صحنه خارج كردند.»2
ممكن است بپرسيد: آيا فهم قرآن تنها در توان معصومان (عليهم السلام) است و ديگر مردم حق ندارند، بدون مراجعه به روايات اهل بيت، از قرآن بهره گيرند؟
در پاسخ بايد گفت: ما مانند اخباريها نيستيم كه فهم قرآن را يكسره مخصوص اهل بيت (عليهم السلام) بدانيم؛ بخشي از آيات محكمات و بينات ناميده ميشود و هر كس، به شرطي كه با زبان عربي و شأن نزولها و يك سلسله مباحث لازم ديگر به طور صحيح آشنايي كافي داشته باشد ميتواند از آن بهره گيرد؛ اما ميدانيم كه آيات قرآن دو دستهاند: محكمات و متشابهات3. براي فهم آيات متشابه جز تمسك به راسخان در علم اهل بيت (عليهم السلام) راهي نيست.
طبق تصريح شيعه و سني، قرآن كريم در موارد متعددي به مقام و موقعيت اهل بيت (عليهم السلام) و عصمت و طهارت و ولايت آنها اشاره كرده است. در اين فرصت، آن دسته از روايات سالار شهيدان حضرت ابي عبداللّه الحسين(ع) در باره برخي از آيات قرآن كريم، كه در خصوص اهل بيت عصمت (عليهم السلام) وارد شده، مورد توجه قرار ميدهيم و جانهاي خود را با كلمات نوراني آن فاتح اقليم وجود جلايي ديگر ميبخشيم.
چه گويم در مقام آن دلارام زبان من زبون و خامهام خام
بايد توجه داشت كه در برخي از روايات، آن حضرت تنها راوي حديث است كه از پيامبر اكرم(ص) يا اميرمؤمنان(ع) نقل ميكند؛ ولي ما تنها به رواياتي اشاره ميكنيم كه در آن امام(ع) خود سخني فرموده يا پرده از حقيقتي برداشته است. البته اين سخن با نقل مواردي كه آن حضرت از رسول اكرم يا اميرمؤمنان مطلبي پرسيده و سپس پرسش و پاسخ را باز گفته است، منافات ندارد؛ زيرا به هر حال خود حضرت در متن جريان حضور داشته است.
به هر ترتيب امام حسين(ع) در اين دسته از روايات به تبيين بطني از بطون قرآن پرداخته، از تأويل، تفسير يا شأن نزول آيات پرده برميدارد و گاه براي بيان حقيقتي به آيه استدلال ميكند.
درآمدی بر سيره قرآنی امام حسين علیه السلام

اهلبيت و بويژه امام حسين(ع) فرزندان پيامبر و شاگرد مكتب قرآناند پس چگونه گفتار و مواعظشان متكى به قرآن نباشد حركت و قيام حسينى از همان آغاز بر مبناى قرآن همراه بود. نه تنها ريشههاى اين حماسه را مىتوان با قرآن بدست آورد بلكه امام(ع) خود با استناد به آيات قرآن حركت خود را الهام گرفته از آن مىدانست كه نمونههايى از آن را ذكر مىكنيم.
شاره:
امام حسين(ع) گوهر تابناك و چراغ درخشانى است كه هماره بر تارك تاريخ درخشيده و خواهد درخشيد. طالبان هدايت و انسانهاى خسته از ظلم و تبعيض و ذلت و ستيزه، نامردمى و ناجوانمردى را به حق رهنمون ساخته و بيدار نموده است. عنصر جاودانهاى كه به يقين رمز ماندگاريش را در الهى بودنش بايد جُست. سيرهى ارجمندش را در قرآن بايد نگريست تا به حقيقتش يا شمهاى از حقيقتش دست يافت. امام حسين(ع) نه تنها شاگرد مكتب قرآن كه عِدْل و شريك قرآن است از اينروست كه در فرازى از زيارتنامهى شريفش مىخوانيم: «السَّلامُ عَلَيكَ يا شريكَ القُران؛(1) سلام بر تو اى شريك قرآن» و در حديث «ثقلين» نيز همدوشى امام به عنوان قرآن ناطق و قرآن به عنوان امام صامت گرديده است.
رسولُ اللَّه(ص) فرمودند: «انى تاركٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كتابَ اللَّه و عترَتى اهلَ بَيْتى فَأِنَّهُمَا لَنْ يَفتَرِقا حتَّى يَردِا عَلَىّ الحوض»(2) حال كه ائمه(ع) بطور عام و امام حسين(ع) به طور خاص چنين نسبت و خويشاوندى محكمى با قرآن دارند بايد تفسير قرآن را در آنان جُست كه در «وجود آنها كرامتها و فضيلتهاى قرآن و گنجهاى الهى نهفته است.» «فيِهْم كوائِمُ القرآن و هُمْ كُنوُز الرَّحمان»(3) در اين نوشتار بر آنيم كه فرازهايى از آيات نورانى قرآن را در سيرهى علمى و عملى آن امام همام جستجو كنيم و آيات اين كتاب صامت را با نور وجود اين پرتو درخشنده به نطق آوريم.
اگر چه ما را هرگز ياراى آن نيست كه عمق شخصيت آن درياى علم و معرفت و اخلاق و معنويت را بپيمايد ولى از باب عرض ارادات به پيشگاه آن شفيع روز محشر چند جملهاى را به تحرير در مىآوريم.
وجوه تضعیف و تصحیح اسناد زیارت عاشورا

دو منبع اصلى زيارت عاشورا عبارتاند از: كاملالزيارات ابن قولويه و مصباح المتهجد شيخ طوسى. نوشته حاضر به بررسى اسناد اين زيارت در اين دو منبع میپردازد و وجوه تضعيف و تصحيح آنها را آشكار میکند و به اين نتيجه میرسد كه سند سوم شيخ طوسى در مصباح المتهجد (روايت صفوان) اصح طرق روايت اين زيارت است و طرق ديگر هرچند خالى از ضعف نيستند، ولى میتوانند اين طريق را تأييد و تقويت كنند.
نقد و تحليل رويکردهاي حج امام حسين علیه السلام

براي برخي از تاريخ نويسان و سيره نويسان مسلم است كه امام حسين (ع) حج خود را به عمره مفرده تبديل كرده و مكه را بهسوی عراق ترک كردند و اين نظريه بهعنوان نظریهای مشهور ميان آنان متداول شده است. در اين جستار، براي بررسي اين مسأله، به روايات وارده در جوامع روايي پرداخته شده است؛ از تتبع در نقلهای تاريخي و از استناد به روايات صحيح اين نتيجه حاصل میآید كه امام حسين (ع) با عمره مفرده وارد مكه شده و با عمره مفرده ماه ذیالحجه از مكه خارج گردیدهاند. آن حضرت، از ميقات شجره يا میقاتهای ديگر، محرم به احرام عمره تمتع نشده بود تا براي خروج از احرام، نيت حج يا عمره تمتع خود را از باب حكم مصدود، به عمره مفرده مبدل ساخته باشند.
حائر الحسین علیه السلام

متوکل، دهمین خلیفه عباسی، پس از استقرار حکومتش با تخریب بارگاه ملکوتی امام حسین (ع) موجبات تنفر مسلمانان را فراهم کرد و تا پایان عمر نیز بر مخالفت با اهلبیت پیامبر (ص) اصرار ورزید، مقاله حاضر تلاش دارد ضمن بحث لغوی و اصطلاحی در خصوص حائر الحسین (ع) زمینههای تاریخی و اجتماعی آن، دلایل و انگیزههای تخریب و عاملان آن را بررسی کرده و واکنشهای مخالفتآمیز مردم و قداست مقام حائر را در سایه رهنمودهای امام هادی (ع) روشن نماید. بدیهی است در این زمینه احادیث منقول از آن حضرت در شأن حائر نیز موردبررسی قرار خواهد گرفت.
بررسی تاریخی روزه عاشورا در صدر اسلام

استحباب و سنت بودن روزه عاشورا، همواره موردتوجه اهل سنت بوده است و بر آن تأکید میشود. از طرفی این روز در نزد شیعیان اهمیت ویژهای دارد و روزه آن را نهتنها سنت و مستحب نمیدانند بلکه آن را بدعت و مکروه میشمارند. بررسیهای تاریخی و روایی چنین مینمایند که روزه عاشورای صدر اسلام نه در ماه محرم، بلکه در روز دهم ماه تشری بوده است که روزه یهود با نام «کیپور» و «عاسور» در آن واقع میشود. علت اشتباه این روز با دهم محرم، تشابه در تلفظ است که عرب هر دو روز را «عاشورا» میخواند و از طرفی روزه آن روز نیز با وجوب روزه رمضان نسخ شده است. احیای این حکم منسوخ، نهتنها سنت نیست بلکه بدعتی است که از سوی افراد همسو با سیاستهای اموی ترویج گردیده است. بر این اساس، تبیین علمی این امر میتواند در کاهش تنشهای فرقهای و مذهبی مؤثر باشد. این نوشتار بر آن است تا پس از اشاره به آرای فقهی و روایتهای این واقعه در منابع فریقین، با رویکردی تاریخی آن به این پرسش پاسخ دهد که ریشه روزه عاشورای صدر اسلام از کجاست و در عصر نبوی چه حکمی داشته است؟
نقش عاشورا و عزاداری های عصر ائمه علیه السلام در سقوط امويان و پيروزی عباسيان

واقعه خونين و غمناك عاشورا هرچند از ديد امويان نقطه عطفى در تاريخ خلافت اموى به شمار مىرفت، اما درواقع اين قضيه بستر سقوط آنان را فراهم ساخت؛ زيرا باوجودآنکه در آغاز تعداد اندكى از مسلمانان به يارى حسین بن على (ع) در كربلا حضور يافتند، ولى با شهادت آن حضرت روحيه انقلابى مردم زنده گرديد و قيامهاى پياپى بر ضد خلفاى اموى و سپس عباسى صورت گرفت. اين نوشتار درصدد است با تحقيق كتابخانهاى مبتنى بر روايات و يافتههاى تاريخى، به مهمترين عوامل سقوط امويان و پيروزى عباسيان اشاره نموده و نقش عاشوراى حسينى و عزادارى عصر ائمه (ع) را در اين ميان بررسى نمايد. با توجه به اهميت قيام حسينى در تاريخ اسلام و شيعه، حركتهاى انقلابى و شهادتطلبانه دوستان اهلبيت كه درنهایت به سقوط امويان و پيروزى عباسيان تمام شد، تنها با الهامپذيرى از قيام عاشورا قابلتحلیل است. در اين ميان، اهتمام امامان شيعه بر ترويج اهداف عاشورا از طريق عزادارى و زيارت نقش مهمى داشته است، هرچند اين سخن به معناى كمرنگ نمودن ساير عوامل تأثيرگذار در اين مسئله نيست.