شعر عاشورایی؛عبدالعلی نگارنده (3)

عبدالعلی نگارنده كه ابتدا «سرباز» و بعد «نگارنده» تخلّص ميكرد از شاعران معاصر است.
او در سال 1278 هـ ش در اصفهان متولّد شد. با گذشت 30 سال و 2 ماه از خدمت در ارتش، در اوّل ارديبهشت 1336 هـ ش با درجهي سرگردي بازنشسته بود.
دهه هایی از عمرش را در مشهد گذراند ولی سرانجام در يكي از روزهاي پاييزي سال 1347 شمسي مطابق با 1388 قمري از دار فاني، راهي ديار باقي شد و در ابن بابويه در بخش مسجد ماشاءالله به خاك آرميد.
بعد از گذشت چهل و اندی سال از درگذشت او، دیوان کامل اشعارش با عنوان «مجموعه آثار عبدالعلی نگارنده» به همّت جواد هاشمی «تربت» و مقدّمهي محمّدرضا حكيمي توسّط انتشارات آرام دل در سال 1392 چاپ شد و در تهران با حضور شاعران ولایی رونمایی شد. در این جلسه، غیر از شعرای تهران، خانوادهی سرگرد نگارنده و نيز دوستان اين شاعر از مشهد و نیز برخی اهالي شعر و سخن از قم و کاشان حضور داشتند. چاپ دوم اثر فوق با صفحه آرایی مجدّد و تبدیل قطع از وزیری به رقعی در دست چاپ است که حاوی عکس های جلسه ی رونمایی نیز می باشد.
یکی از غزل های عاشورایی سرگرد نگارنده؛ غزل زیر است که ادبیّات فارسی در این وزن و ردیف و قافیه اشعار زیادی به خود دیده است و معروف ترینش غزل کلیم همدانی (کاشانی) است که اهالی سخن بر آن واقفند:
شعر عاشورایی؛عبدالعلی نگارنده (2)

عبدالعلی نگارنده كه ابتدا «سرباز» و بعد «نگارنده» تخلّص ميكرد از شاعران معاصر است.
او در سال 1278 هـ ش در اصفهان متولّد شد. با گذشت 30 سال و 2 ماه از خدمت در ارتش، در اوّل ارديبهشت 1336 هـ ش با درجهي سرگردي بازنشسته بود.
دهه هایی از عمرش را در مشهد گذراند ولی سرانجام در يكي از روزهاي پاييزي سال 1347 شمسي مطابق با 1388 قمري از دار فاني، راهي ديار باقي شد و در ابن بابويه در بخش مسجد ماشاءالله به خاك آرميد.
بعد از گذشت چهل و اندی سال از درگذشت او، دیوان کامل اشعارش با عنوان «مجموعه آثار عبدالعلی نگارنده» به همّت جواد هاشمی «تربت» و مقدّمهي محمّدرضا حكيمي توسّط انتشارات آرام دل در سال 1392 چاپ شد و در تهران با حضور شاعران ولایی رونمایی شد. در این جلسه، غیر از شعرای تهران، خانوادهی سرگرد نگارنده و نيز دوستان اين شاعر از مشهد و نیز برخی اهالي شعر و سخن از قم و کاشان حضور داشتند. چاپ دوم اثر فوق با صفحه آرایی مجدّد و تبدیل قطع از وزیری به رقعی در دست چاپ است که حاوی عکس های جلسه ی رونمایی نیز می باشد.
مرحوم نگارنده در شعر زیر با دیدن هلال محرّم به توصیف این ماه حزن انگیز پرداخته و در پایان گریز به مصیبت دروازه ی کوفه زده که خواهید خواند. قالب شعر، چهارپاره است و بدیهی است که بگوییم شعر چهارپاره ی مذهبی در آن سال ها بسیار نادر بوده است؛ خدایش بیامرزاد!:
شعر عاشورایی؛عبدالعلی نگارنده (1)

عبدالعلی نگارنده كه ابتدا «سرباز» و بعد «نگارنده» تخلّص ميكرد از شاعران معاصر است.
او در سال 1278 هـ ش در اصفهان متولّد شد. با گذشت 30 سال و 2 ماه از خدمت در ارتش، در اوّل ارديبهشت 1336 هـ ش با درجهي سرگردي بازنشسته بود.
دهه هایی از عمرش را در مشهد گذراند ولی سرانجام در يكي از روزهاي پاييزي سال 1347 شمسي مطابق با 1388 قمري از دار فاني، راهي ديار باقي شد و در ابن بابويه در بخش مسجد ماشاءالله به خاك آرميد.
بعد از گذشت چهل و اندی سال از درگذشت او، دیوان کامل اشعارش با عنوان «مجموعه آثار عبدالعلی نگارنده» به همّت جواد هاشمی «تربت» و مقدّمهي محمّدرضا حكيمي توسّط انتشارات آرام دل در سال 1392 چاپ شد و در تهران با حضور شاعران ولایی رونمایی شد. در این جلسه، غیر از شعرای تهران، خانوادهی سرگرد نگارنده و نيز دوستان اين شاعر از مشهد و نیز برخی اهالي شعر و سخن از قم و کاشان حضور داشتند. چاپ دوم اثر فوق با صفحه آرایی مجدّد و تبدیل قطع از وزیری به رقعی در دست چاپ است که حاوی عکس های جلسه ی رونمایی نیز می باشد.
مرحوم نگارنده در شعر زیر که می توان غزلی طولانی یا قصیده واره اش خواند به شرح حال و ذکر خیر مختصری از برخی اصحاب امام حسین علیه السّلام پرداخته است که خواهید خواند؛ امّا اگر مجال خواندن همه ی شعر را هم ندارید، لااقل فرصت خوانش این بیت را از دست ندهید:
عهد الست را همه لبّيك گفته اند
تنها حسين بود كه با سر جواب داد
شعر عاشورایی؛عبدالعلی نگارنده ـ عشقی کاشانی

سخن از دو شاعر معاصر آیینی است که هر دو نه اهل مشهد ولی ساکن مشهد بودند: عبدالعلی نگارنده و عشقی کاشانی. اینک زندگینامه ی کوتاهی از هر یک:
1 – عبدالعلي نگارنده:
او گاه «سرباز» و اغلب «نگارنده» تخلّص میکرد. فرزند ابراهيم شيرازي و متولّد سال 1278 ه . ش در اصفهان است. دهه های آخر عمر را در مشهد گذراند. «مجموعه آثار عبدالعلی نگارنده»، مشتمل بر «ديوان اشعار»، «آيين من»، «الفباي شعر» و «ده پرسش» به تصحیح جواد هاشمی «تربت»، توسّط انتشارات آرام دل در سال 1391 ه . ش انتشار یافت. «نگارنده» در سال 1347 ه . ش در تهران درگذشت و در قبرستان ابن بابویه (بخش مسجد ماشاءالله) در حوالي قبر مرحوم مرشد چلویی دفن شد. قطعه ي چهارده بيتي ذیل از مشهورترين اشعار «نگارنده» است كه شناسنامه ي ادبي او محسوب ميشود و در كتب فراواني با تعداد ابيات مختلف آمده است.
2 – عشقي کاشانی:
عليجان عشقپور متخلّص به «عشقي»، فرزند قاسم در سال 1265 ه . ش در شهر کاشان تولّد يافت. در سنين تعلّم در کاشان از محضر ميرزا حسن ناصري کسب فيض کرد و در تهران گاهگاهي به حضور ملک الشّعراي صبوري و ملک الشّعراي بهار ميرسيد و بعد ساکن مشهد مقدّس شد. در بعضي از محافل ادبي شهر مشهد از جمله «انجمن ادبي فردوسي» شرکت ميکرد و با کثرت سن، نشاط و شور جواني از غزلهايش احساس ميشد. در مشهد ابتدا در فلکهي دروازه قوچان (توحید) به شغل شعربافی و بعد علّافی مشغول بود. پس از آن، همان مغازه را به شغل ابزارفروشی تغییر داد که تا امروز به دست نوهی وی با همان شغل اداره میشود. از وي اشعار بسیاری به جا مانده که منتشر نشده است. دیوانش با خطّ خود شاعر که حاوی مدايح و مناقب چهارده معصوم علیهم السلام است، توسّط نوهي او (غلامحسین عشقپور) به کتابخانهي ملّی در تهران اهدا شده است. او در سال 1347 ه . ش (بهمن ماه) بدرود حیات گفت و در قبرستان قدیمی خواجه ربیع دفن شد که اکنون به دبیرستان دخترانه تبدیل شده است. شاعري با نام «عشقي»، قطعهاي از زبان خولي ملعون در جواب همسرش سروده كه از قرائن، معلوم و قابل حدس است که سراينده اش عشقي كاشاني است؛ چرا كه اين تخلّص چندان فراوان نيست كه بين شاعران متعدّدي مردّد شويم و نيز همين شخص از دوستان سرگرد «نگارنده» بوده و در انجمن ادبي او رفت و آمد داشته. با اين همه بسيار محتمل است كه شاعر قطعه ي ذيل همين فرد باشد.
اینک به ترتیب قطعه ی نگارنده و عشقی:
شعر عاشورایی؛ مَحرم خراسانی

محمّدکاظم قاسمزاده نیشابوری كه با داستاني شنيدني به تخلّص «محرم» (به فتح میم) مفتخر آمد، در سال 1308 ه . ش در مشهد متولّد شد.
او كه در پی تخلّص بود، در رؤیا به خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مشرّف میشود. ایشان به محمّدكاظم، قريب به اين مضمون میفرمایند: «تو که مَحرم ما هستی، تخلّص شعری خود را هم مَحرم قرار بده».
از معاشرین و دوستان وي در حوزهي شعر و ادب، میتوان از غلامرضا آذر، ژولیده نيشابوري، محمّدعلي اخلاقي «تابع»، حمید سبزواری و قاسم استادي «ثابت» نام برد.
مؤسّس چندین هیأت در مشهد بود. خود از ابتدا در مجمع الذّاکرین به نام حضرت رقیّه سلام الله علیها انجام وظیفه میکرد. بسیاری از مدّاحان امروز مشهد، رشد كردههاي اين مجمع هستند. بعدها این جلسه از مجمع به هیأت غمزدگان حضرت رقیّه سلام الله علیها تغییر نام یافت و هنوز هم، شبهای پنجشنبه دائر است.
او در تاریخ 29 اسفند 1361 راهی دیار آخرت شد و در حرم رضوی علیه السلام (صحن آزادی) به خاک تیره رخ نهاد؛ گفتنی است تاریخ منقوش و منقور بر سنگ مزار یعنی 2/1/1362 مربوط به دفن است.
هنوز مجموعه ی مجزّایی از این شاعر گمنام معاصر منتشر نشده ولی تجمیع و تدوین اشعار او با عنوان «دیوان محرم خراسانی» به اهتمام سيّد محمّد رستگار و با حواشی و مقدّمهي جواد هاشمي «تربت» به پایان رسیده و قرار است که توسّط انتشارات آرام دل چاپ شود. غزل زیر از او و از کتاب مذکور است:
شعر عاشورایی؛ صائب تبریزی (2)

نگاهی به صائب تبریزی و مضامین ولایی در شعر او:
میرزا محمّدعلی «صائب تبریزی» از سرشناسان عرصهی غزل و از سخنپردازان ایران در سبک ادبی طرز تازه (هندی یا اصفهانی) است. صائب به استناد گفتهی استاد محمّد قهرمان «در حدود سال 1000 هجری در تبریز زاده شد»[1].
او را در یک جمله میتوان «تبریزی المولد و اصفهانی الموطن و المدفن» معرّفی کرد. تاریخ صحیح درگذشت او را باید یکی از دو سال 1086 یا 1087 دانست؛ با تحقیق مبسوطی که در این باب داشتهام و در کتاب «مجموعه اشعار ولایی و آیینی صائب تبریزی» مندرج و در مراحل انتشار است، سال 1087 پذیرفتهتر خواهد بود[2].
در این مجال مقال، بنای پرداختن به زوایای زندگی این بزرگشاعر شیعی قرن یازدهم را نداریم و فقط اشاره میکنیم که از جمله شاعرانی است که لقب «ملک الشّعرایی» داشته است. بعدها او را با لقب شایستهی «خلّاق المضامین» هم خواندهاند.
بحمدالله تعالی و بدون هیچ تردیدی، «صائب» از نعمت عظیم ولایت و محبّت حضرات معصومین: و مذهب حقّهی تشیّع برخوردار است. او نه تنها خود، اهل دیانت و معتقدات دین اسلام است بلکه در باب اعتقادات و باورهای ناب دینی، نظر خود را چنین صریح و روشن بیان میکند:
شایستهی خدا و رسول است اعتقاد
ضایع مکن به اهل جهان، اعتقاد را[3]
در باب ائمّهی طاهرین: روشن و صریح، اعلام محبّت و ابراز معرفت دارد و در مسیر عبودیّت، تمسّک و توسّل به ایشان میکند. نور ولایت چه در قصایدی که در مدح و مصیبتشان سروده و چه در غزلیّاتش که گذرا اشاره دارد، منعکس است؛ مانند این بیت دلپسند:
به کردار بد و افعال زشت من مبین، «صائب»!
همینم بس که از مدحتگران آل یاسینم[4]
شناخت مختصری از این قصیدهی عاشورایی:
از جناب صائب تبریزی ـ تا به امروز ـ دو قصیده در مدح و مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام به دست ما رسيده است. یکی از این دو قصیده در شش جلدی استاد قهرمان نیست که مطلع آن چنین است و پیش از این توفیق مقاله و مقال راجع به آن داشتهام:
چون آسمان کند کمر کینه، استوار
کشتیّ نوح بشْکند از موجهی بِحار
قصیدهي دوم همين است كه در اين گفتار بدان ميپردازيم.
عشق و ارادت صائب به سرزمين كربلاي معلّي در مقطع غزلي با رديف «تنها» نيز به شايستگي نمايان است:
من و دو چشم تر و خاک کربلا، «صائب»!
ز عافيتْطلبان، سيرِ اصفهان، تنها[5]
میدانیم که دیوان اشعار این شاعر کثیرالشّعر با تصحیحهای گوناگون و در سالهای مختلف در یک جلد، دو جلد یا سه جلد به بازار نشر راه یافته است ولی کاملترین دیوان صائب تبریزی تا به امروز همان است که در شش مجلّد و به همّت صائبشناس ماهر و قهرمان سخن معاصر، استاد محمّد قهرمان منتشر شده است.[6]
همان طور که در سطور پیشین اشاره شد، نگارندهي اين سطور، تألیفی با نام «مجموعه اشعار ولایی و آیینی صائب تبریزی» دارد كه در آستانهی انتشار است.
متن قصیده:
پیش از متن قصیده به چند نکته اشاره میكنم:
1// سند شعر عبارت است از: دیوان صائب تبریزی، ج 6، ص 3588 ـ 3590 (57 بيت) و ص 3639 (يک بيت) يعني در اين جا با 58 بيت مواجهيم (پاورقي آخرين بيت ملاحظه شود).
2// ضمناً اين قصيده در هيچ يک از چاپهاي خيّام نيست.
3// در حوزهي شعر عاشورايي، اشعار متعدّدي در اين بحر و بر اين قافيه و رديف يافت ميشود که از آن جمله به سلمان ساوجي، محتشم کاشاني، تأثير تبريزي، نديم مشهدي، شرفالدّين رامي «شرف» و فضولي بغدادي بايست اشاره کرد (در جلد دوم کتاب امام حسين7 و عاشورا در شعر فارسي، در کنار قصيدهي «صائب»، متن اين چند شعر با ذکر مآخذشان نيز آمده است). به هر حال، ظاهراً «صائب» هم به استقبال ايشان داد سخن داده است که اينک از ميان اين چند مورد، فرصتِ اشاره به مطلع محتشم کاشاني را مغتنم ميشمريم:
اين زمين پُربلا را نام، دشت کربلاست
اي دل بيدرد! آه آسمانسوزت کجاست؟
کلّيّات محتشم کاشاني، ج 1، ص 111؛ امام حسين7 و عاشورا در شعر فارسي، ج 2، ص 591.
اینک متن قصیده:
شعر عاشورایی؛ صائب تبریزی (1)

میرزا محمّدعلی «صائب تبریزی»، شاعر شهیر شیعی، از نامآوران عرصهی سخن و از برترین غزلپردازان ایران است. در این مجال مقال، بنای پرداختن به زوایای زندگی این شاعر قرن یازدهم را نداریم و فقط اشاره میکنیم که از جمله شاعرانی است که لقب «ملک الشّعرایی» داشته است.
دیوان اشعار این شاعر کثیرالشّعر با تصحیحهای گوناگون و در سالهای مختلف در یک جلد، دو جلد یا سه جلد به بازار نشر راه یافته است ولی کاملترین دیوان صائب تبریزی تا به امروز همان است که در شش مجلّد و به همّت صائب شناس ماهر و قهرمان سخن معاصر، استاد محمّد قهرمان منتشر شده است[1].
محمّد قهرمان در مقدّمهی خویش در جلد اوّل، 22 نسخه از «صائب» را برای تصحیح خویش برمیشمرد که آخرینش چاپ خیّام به تصحیح استاد امیری فیروزکوهی به سال 1333 است. در اینجا باید به نکتهی مهمّی پیرامون انتشار تصحیح استاد امیری فیروزکوهی اشاره کنم. بر تارک این اثر، «کلّیّات صائب تبریزی» نقش بسته و ذیل عنوانش عبارت «از روی نسخهی خطّی که خود شاعر تصحیح نموده است» میدرخشد. انتشارات خیّام در سالهای 1333، 1336 و 1373 این اثر را راهی بازار نشر کرد؛ امّا مطلب مغفول مانده در اینجاست که در چاپ دوم یعنی 1336 قصایدی وجود دارد که در چاپ اوّل و حتّی سوم هم نیست. افزودن این قصاید، توسّط محمّدعلی ترقّی[2] و از نسخهای متعلّق به حسین نخجوانی انجام گرفته است. ایشان متنی یک صفحهای با عنوان «مقدّمهی ناشر» مینگارد و پس از مقدمّهی مبسوط مصحّح میآورد و چنین اذعان میدارد:
اکنون که چاپ دوم «کلّیّات صائب تبریزی» را به دوستداران ادب و شعر تقدیم میکنیم، لازم است خوانندگان عزیز را از مزیّتی که این چاپ نسبت به چاپ قبلی دارد، آگاه نماییم.
در سال قبل که برای پارهای از امور شخصی به تبریز رفته بودم به ملاقات جناب آقای حاج حسین آقای نخجوانی که از مشوّقین و دوستداران ادب و یکی از شخصیّتهای برجستهی این کشور میباشند، رفتم و چون صحبت «صائب» و انتشار کلّیّات آن به میان آمد، ایشان متذکّر گردیدند که در کتابخانهی شخصی خود نسخهای از قصاید «صائب» را دارند که در هیچ جا دیده نشده و خود ایشان پیشنهاد نمودند که در صورتی که اقدام به چاپ دوم «کلّیّات صائب» شود، این قصاید هم در آخر کتاب ضمیمه گردد و بالاخره بعد از شش ماه، تصمیم به چاپ دوم گرفته شد و ما به وسیلهی نامه، کتاب مزبور را از ایشان خواستیم و ایشان بدون مضایقه و با کمال سرعت، نسخهی نفیس خود را که تاریخ تحریر آن به طور تقریب همزمان خود «صائب» بوده است، در دسترس ما گذاردند و ما با استفاده از این کتاب توانستیم قصاید کتاب را کامل نماییم.
در اینجا از بذل محبّت ایشان سپاسگذاری نموده، موفّقیّت ایشان را در امور فرهنگی خواستاریم.
«محمّدعلی ترقّی»
نظر به متن فوق متذکّر میشوم که: اوّلاً متأسّفانه فاقد اطّلاعات جزیی و دقیق از آن نسخهی خطّی مزبور میباشد. ثانیاً معلوم نمیکند که افزودهها با نظارت مصحّح یعنی جناب امیری فیروزکوهی انجام شده یا نه. ثالثاً این سؤال به قوّت خود باقی میماند که چرا چاپ سوم از همین نشر، فاقد این افزودهها است؟
بد نیست بیفزایم که تعداد قصاید در چاپ مذکور، 39 و در دورهی شش جلدی (با احتساب قصاید ناقص)، 47 است ولی در هر دو، قصایدی یا ابیاتی از قصیدهای هست که در دیگری نیست. توضیحات جزییتر پیرامون این مبحث را در تألیفی که با نام «مجموعه اشعار ولایی و آیینی صائب تبریزی» در آستانهی انتشار است، آوردهام.
به هر حال، به سادگی میتوان دریافت که استاد قهرمان قریب به یقین و متأسّفانه چاپ 1336 را ملاحظه نکرده و طبیعتاً مانند اکثر محقّقین، گمان نمیکردند که این چاپ، تفاوت فاحشی با چاپ قبلش داشته باشد. پس طبیعی است که قصاید افزوده شدهای که به چاپ دوم خیام یعنی سال 1336 راه یافتهاند در تصحیح شش جلدی دیده نمیشوند.
از جناب صائب تبریزی ـ تا به امروز ـ دو قصیده در مدح و مصیبت مولی الکونین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام در دسترس است؛ یکی از آن دو در مجموعهی شش جلدی آمده است و 57 بیت دارد (ج 6، ص 3588 ـ 3590) و دیگری در مجموعهی شش جلدی نیامده و همین قصیدهای است که انگیزهی نگارش این مقاله را به عهده گرفت و اینک توسّلاً و تبرّکاً به معرّفی اجمالی آن میپردازد و متن کامل آن را در اختیار علاقمندان قرار میدهد. امّا پیش از نقل قصیده، فرصت اشاره بر چند نکته را بایست مغتنم شمرد:
1 – سند شعر عبارت است از «کلّیّات صائب تبریزی» به تصحیح استاد امیری فیروزکوهی (چاپ خیّام، 1336)، ص 811 ـ 814.
2 – تعداد درست ابیات این قصیده 87 بیت میباشد. البتّه در شمارش با 88 بیت مواجه هستیم که یک بیت ـ به اشتباه و به تکرار ـ در دو جا آمده که پس از حذف در پاورقیها متذکّر شدهام.
3 – آشنایان شعر و کتاب بهخوبی مستحضرند که ابیاتی از این قصیده (هجده ـ نوزده بیت) را استاد «علی انسانی» به نقل از محقّق و شاعر همروزگارمان، استاد «حسین آهی»، در دو کتاب «چراغ صاعقه» (قبل از انتشار شش جلدی قهرمان) و «یک عمر» (بعد از انتشار شش جلدی قهرمان) آوردهاند که در تطابق واژگان از این دو اثر هم بهره بردهام.
4 – محتمل است «صائب» این قصیده را به استقبال از جناب «محتشم» که قریب صد سال پیش از او میزیسته سروده باشد؛ چرا که با بند هفتم از ترکیببند فاخر عاشورایی او هموزن و همقافیه است[3]. به شواهد و قرائن زیر و عبارات یکسانشان بنگرید:
شعر عاشورایی؛ فرخنده ساوجی (3)

«فرخنده ساوجی» که گویا نام کوچکش با تخلّص وی یکی بوده، از بانوان سخن پرداز قرن 13 و 14 هـ ق است.
ایشان در حدود سال 1299 هـ ش (مطابق با 1339 هـ ق) در همان روستای عبدالله آباد در شهر ساوه چشم به گیتی گشوده است.
سال درگذشت او نیز مانند سال تولّدش در اکثر تذکره ها نیامده و در حالی که 1311 هـ ش درست است. یعنی حدود 80 سال عمر کرد.
پیکرش را در شهر مقدّس قم، در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، مسجد بالاسر در جنب مقبره ی پدر و همسرش به خاك سپرده اند.
دیوان فرخنده ساوجی، شامل سروده هایی که از او در دست بوده یک بار در سال 1307 هـ ش منتشر شده و اخیراً به کوشش خسرو امیرحسینی در سال 1394 منتشر شده است. تصحیحی هم این جانب (جواد هاشمی «تربت») آماده ی چاپ دارم تا نمیدانم تا در چه زماني منتشر شود.
گویا با گذشت بیش از 80 سال از چاپ پیشین، هنوز از باقی اشعار او اطّلاعی در دست نیست و بسیار محتمل است که از بین رفته باشد.
شعر زیر قصیده ای است به قول قدیمی ها شینیّه و می دانید این وزن با این قوافی سبقه ی زیادی در حوزه ی شعر ولایی دارد:
شعر عاشورایی؛ فرخنده ساوجی (2)

«فرخنده ساوجی» که گویا نام کوچکش با تخلّص وی یکی بوده، از بانوان سخن پرداز قرن 13 و 14 هـ ق است.
ایشان در حدود سال 1299 هـ ش (مطابق با 1339 هـ ق) در همان روستای عبداللهآباد در شهر ساوه چشم به گیتی گشوده است. سال درگذشت او نیز مانند سال تولّدش در اکثر تذکره ها نیامده و در حالی که 1311 هـ ش درست است. یعنی حدود 80 سال عمر کرد. پیکرش را در شهر مقدّس قم، در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، مسجد بالاسر در جنب مقبره ی پدر و همسرش به خاك سپرده اند.
دیوان فرخنده ساوجی، شامل سروده هایی که از او در دست بوده یک بار در سال 1307 هـ ش منتشر شده و اخیراً به کوشش خسرو امیرحسینی در سال 1394 منتشر شده است. تصحیحی هم این جانب (جواد هاشمی «تربت») آماده ی چاپ دارم که نمیدانم در چه زماني منتشر شود.
گویا با گذشت بیش از 80 سال از چاپ پیشین، هنوز از باقی اشعار او اطّلاعی در دست نیست و بسیار محتمل است که از بین رفته باشد.
یکی از تألیفات این جانب (جواد هاشمی «تربت») کتابی است با نام «به عیّوق میرسد» كه به بازتاب بند دوم محتشم كاشاني در شعر عاشورايي پرداخته و شعر فرخنده يكي از 128 اثري است كه در آن كتاب آمده است. این اثر توسّط انتشارات محمل در سال 1395 منتشر شده است.
اين شعر، غزل است و 10 بيت دارد و در ديوان فرخنده ساوجي (قطع جیبی) در ص 74 ـ 75 آمده است:
شعر عاشورایی؛ فرخنده ساوجی (1)

«فرخنده ساوجی» که گویا نام کوچکش با تخلّص وی یکی بوده، از بانوان سخن پرداز قرن 13 و 14 هـ ق است.
ایشان در حدود سال 1299 هـ ش (مطابق با 1339 هـ ق) در همان روستای عبدالله آباد در شهر ساوه چشم به گیتی گشوده است.
سال درگذشت او نیز مانند سال تولّدش در اکثر تذکره ها نیامده و در حالی که 1311 هـ ش درست است. یعنی حدود 80 سال عمر کرد.
پیکرش را در شهر مقدّس قم، در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، مسجد بالاسر در جنب مقبره ی پدر و همسرش به خاك سپرده اند.
دیوان فرخنده ساوجی، شامل سروده هایی که از او در دست بوده یک بار در سال 1307 هـ ش منتشر شده و اخیراً به کوشش خسرو امیرحسینی در سال 1394 منتشر شده است. تصحیحی هم این جانب (جواد هاشمی «تربت») آماده ی چاپ دارم که نمیدانم در چه زماني منتشر شود.
گویا با گذشت بیش از 80 سال از چاپ پیشین، هنوز از باقی اشعار او اطّلاعی در دست نیست و بسیار محتمل است که از بین رفته باشد.
دو شعر زیر، دو قصیده از اوست که هر دو به استقبال قصاید مطرح در حوزه ی شعر ولایی سروده شده است یعنی با این وزن و قوافی، سروده های فراوانی در ادبیّات دیده شده و می شود:
شعر عاشورایی؛غافل مازندراني (4)

غافل مازندرانی از شعرای کمآشنا و قصيدهسراي شيعي در قرن 13 و 14 است. نامش محمّد صادق و شهرتش آقاجان و لقبش حضورعلي و تخلّصش «غافل» است.
اصلش طبرستاني و اصالتش مازندراني ولي در تهران متولّد شد. تاريخ ولادتش تخميني حدود سال 1247 ه ق است. نه از سال دقيق فوتش باخبريم و نه از محلّ دفنش؛ فقط ميتوانيم بگوييم تا سال 1310 ه ق را درك كرده و يا احتمال بدهيم كه در نجف اشرف مدفون باشد.
دیوان اشعار او چند بار چاپ شده است: یک بار در هند و باقی در تهران امّا گفتنی است که کاملترین چاپ دیوانش به تصحيح مهدي آصفي و جواد هاشمي «تربت» در سال 1391 منتشر و در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شد.
يكي از مزاياي اين تصحیح نسبت به چاپهاي قبلي، افزوده داشتن قصيدهي 88 بيتی در ولادت باسعادت حضرت امام زمان ارواحنا فداه با مطلع ذيل است (مأخذ نقل اين قصیده، تذكرهي انجمن قدس، اثرِ عبرت ناييني است):
دلا! تن را رها كن، فكر جان كن
علاج درد جان ناتوان كن
در این مجال و مقال، بنا داریم تا قصيدهي عاشورایی از او با ردیف «ریخته» که كمتر ديده شده و در موضوع مصائب حضرت اباعبدالله الحسين علیه السّلام و اشاره به مجلس يزيد «لعنه الله عليه» است را تقديم کنیم:
شعر عاشورایی؛غافل مازندراني (3)

غافل مازندرانی از شعرای کمآشنا و قصيدهسراي شيعي در قرن 13 و 14 است. نامش محمّد صادق و شهرتش آقاجان و لقبش حضورعلي و تخلّصش «غافل» است.
اصلش طبرستاني و اصالتش مازندراني ولي در تهران متولّد شد. تاريخ ولادتش تخميني حدود سال 1247 ه ق است. نه از سال دقيق فوتش باخبريم و نه از محلّ دفنش؛ فقط ميتوانيم بگوييم تا سال 1310 ه ق را درك كرده و يا احتمال بدهيم كه در نجف اشرف مدفون باشد.
دیوان اشعار او چند بار چاپ شده است: یک بار در هند و باقی در تهران امّا گفتنی است که کامل ترین چاپ دیوانش به تصحيح مهدي آصفي و جواد هاشمي «تربت» در سال 1391 منتشر و در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شد.
يكي از مزاياي اين تصحیح نسبت به چاپهاي قبلي، افزوده داشتن قصيدهي 88 بيتی در ولادت باسعادت حضرت امام زمان ارواحنا فداه با مطلع ذيل است (مأخذ نقل اين قصیده، تذكرهي انجمن قدس، اثرِ عبرت ناييني است):
دلا! تن را رها كن، فكر جان كن
علاج درد جان ناتوان كن
در این مجال و مقال، بنا داریم تا قصيدهي عاشورایی از او که كمتر ديده شده را تقديم کنیم؛ این شعر در مقام تجريد و توحيد و مدح و مصيبت شبه پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت عليّ اكبر علیه السلام است. سبقه ی اشعار ولایی و مذهبی با این وزن و قافیه و ردیف در ادبیّات بسیار است و به سنایی غزنوی و امثالهم برمی گردد:
شعر عاشورایی؛غافل مازندراني (2)

غافل مازندرانی از شعرای کم آشنا و قصيده سراي شيعي در قرن 13 و 14 است. نامش محمّد صادق و شهرتش آقاجان و لقبش حضورعلي و تخلّصش «غافل» است.
اصلش طبرستاني و اصالتش مازندراني ولي در تهران متولّد شد. تاريخ ولادتش تخميني حدود سال 1247 ه ق است. نه از سال دقيق فوتش باخبريم و نه از محلّ دفنش؛ فقط ميتوانيم بگوييم تا سال 1310 ه ق را درك كرده و يا احتمال بدهيم كه در نجف اشرف مدفون باشد.
دیوان اشعار او چند بار چاپ شده است: یک بار در هند و باقی در تهران امّا گفتنی است که کاملترین چاپ دیوانش به تصحيح مهدي آصفي و جواد هاشمي «تربت» در سال 1391 منتشر و در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شد.
يكي از مزاياي اين تصحیح نسبت به چاپهاي قبلي، افزوده داشتن قصيدهي 88 بيتی در ولادت باسعادت حضرت امام زمان ارواحنا فداه با مطلع ذيل است (مأخذ نقل اين قصیده، تذكرهي انجمن قدس، اثرِ عبرت ناييني است):
دلا! تن را رها كن، فكر جان كن
علاج درد جان ناتوان كن
در این مجال و مقال، بنا داریم تا مثنوی «عقل و عشق» از او که كمتر ديده شده و ظاهراً به استقبال از مثنوي «عقل و عشق»، اثر «صفي علي شاه» (1251 ه ق ـ 1316 ه ق) سروده است را تقديم کنیم. گفتنی است که اين مثنوي، فاقد تخلّص است؛ شاید ناتمام مانده:
شعر عاشورایی؛غافل مازندراني (1)

غافل مازندرانی از شعرای کم آشنا و قصيدهسراي شيعي در قرن 13 و 14 است. نامش محمّد صادق و شهرتش آقاجان و لقبش حضورعلي و تخلّصش «غافل» است.
اصلش طبرستاني و اصالتش مازندراني ولي در تهران متولّد شد. تاريخ ولادتش تخميني حدود سال 1247 ه ق است. نه از سال دقيق فوتش باخبريم و نه از محلّ دفنش؛ فقط ميتوانيم بگوييم تا سال 1310 ه ق را درك كرده و يا احتمال بدهيم كه در نجف اشرف مدفون باشد.
دیوان اشعار او چند بار چاپ شده است: یک بار در هند و باقی در تهران امّا گفتنی است که کاملترین چاپ دیوانش به تصحيح مهدي آصفي و جواد هاشمي «تربت» در سال 1391 منتشر و در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شد.
يكي از مزاياي اين تصحیح نسبت به چاپهاي قبلي، افزوده داشتن قصيدهي 88 بيتی در ولادت باسعادت حضرت امام زمان7 با مطلع ذيل است (مأخذ نقل اين قصیده، تذكرهي انجمن قدس، اثرِ عبرت ناييني است):
دلا! تن را رها كن، فكر جان كن
علاج درد جان ناتوان كن
در این مجال و مقال، بنا داریم تا قصيدهي عاشورایی از او که كمتر ديده شده را تقديم کنیم؛ اگر همهي شعر را نميخوانيد، فرصت خواندن این بیت را مغتنم بشمرید:
تو در لب فرات و فراتت به لب، دريغ!
ما را ز سر، به حسرت آن بگذرد فرات
اینک متن قصیده: