امکانات را نادیده بگیر (یا عاقبت کار)

بنا بود صبح به همراه ایشان، بروید فرودگاه، برای اعزام مجدد به سوریه. حوالی نیمه شب بود که دو نفر از بچّههای سپاهی پادگان امام حسین (علیه السلام) به در خانهی حاجی مراجعه کردند. ما، در طبقهی بالا، داخل اتاق حاجی نشسته بودیم. حاجی رفت دم در و دقایقی بعد، با یک حالت آشفتهای برگشت […]
راه قدس از کربلا میگذرد

همزمان با مراجعت احمد متوسّلیان به تهران و پیرو انتقال اطلاعات و مشاهدات مسؤولین نظامی به فرماندهان کل قوا، امام خمینی به مسؤولین سیاسی و نظامی کشور گفت: «اقدام اسرائیل مبنی بر حمله به سوریه و لبنان، دسیسهای بوده تا ایران را از مسألهی اصلیاش، یعنی جنگ با رژیم جنگافروز صدّام باز دارد.» از این […]
هزار عدد تابوت

«… وقتی وارد سوریه شدیم، مردم از ما انتظار داشتند وارد عملیات بشویم. ما هم یک گردان نیرو را آماده کردیم تا با آنها علیه اسرائیل وارد عملیات بشویم. وقتی این گردان را برای وارد شدن به عملیات آماده کردیم – این خیلی درد است! – حتّی یک دستگاه آمبولانس نداشتیم. نیروهای ما در آنجا […]
تعارف بس است!

«… کاسهی صبر نیروها لبریز شده بود. همه به احمد فشار میآوردند که حاجی، چرا در سوریه زمینگیر شدهایم؟ پس کی می گذارند وارد عملی شویم؟ کار به حدّی بالا گرفت که هنگام بازدید رفعت اسد – برادر رئیس جمهور و مرد شمارهی دو حکومت سوریه – از پادگان زبدانی، احمد برای تعیین تکلیف بچّهها […]
صدور انقلاب (با خون سرخ)

«… وقتی که در شب بیست و یک خرداد ماه، ما وارد فرودگاه بین المللی دمشق شدیم، افرادی که برای استقبال آمده بودند، فکر میکردند که ما برای بازدیدی تشریفاتی و حضور در ضیافتی دو ساعته به سوریه آمدهایم! برادرها، تمامی مردم لبنان، شما را مرجع و ملجأ خود میدانند و معتقدند که فقط شما […]
بازار دمشق

آن روز متوسِّلیان حال دیگری داشت؛ مخصوصاً وقتی که برای زیارت مقام مقدّس «رأس الحسین (علیه السّلام)» به مسجد اموی دمشق رفته بود. علی نیکوگفتار صفا میگوید: «… خُب، ما نیروهای قدیمی حاج احمد بودیم؛ یعنی از وقتی که حاجی فرمانده سپاه مریوان بودف ما هم افتخار داشتیم کنارش باشیم. روحیهای که ما از ایشان […]
نمایندهی نظام (جمهوری اسلامی) در برابر اسرائیل

در روز یکشنبه ششم ژوئن 1982 مصادف با شانزدهم خرداد 1361، ارتش رژیم صهیونیستی تهاجم بیسابقهی خود را به مرزهای زمینی و دریایی کشور لبنان آغاز کرد. ارتش صهیونیستی در تهاجمی گسترده، ضمن یک پیشروی برق آسا (طی سه روز) خود را به بیروت – پایتخت لبنان – رسانده ضمن محاصرهی این شهر و قطع […]
شقیترین اشقیای روی زمین

«…. بعد از فتح خرّمشهر که به تهران آمده بودیم، یک روز حاج احمد گفت: برادرها، بیایید برویم ستاد منطقهی ده سپاه. همراه حاجی به آنجا رفتیم؛ سر وقت ماشینی که از عراقیها غنیمت گرفته بودیم. یک استیشن سفید رنگ بود که شیشههای پنجرهی بغل آن هم شکسته بود. بچّههای سپاه گفتند؛ حاج آقا، این […]
محضر امام (ره)

بعد از آزادسازی خرّمشهر مقرر شد فرماندهان سپاهی و ارتشی شرکت کننده در عملیات «الی بیت المقدس» ضمن سفر به تهران، در حسینیه جماران به محضر امام خمینی (ره) مشرف شوند. در روز موعود، فرماندهان خدمت امام رسیدند؛ امّا از متوسّلیان خبری نبود. محمّد کوثری از فرماندهان عملیاتی ارشد سپاه دربارهی این واقعه میگوید: «… […]
سه چهره کافر، منافق، ظالم

احمد متوسّلیان آروزی خود پس از فتح خرّمشهر را اینگونه بازگو کرده است: «… آرزو میکنم یک زمانی برسد که «کربلا» را آزاد کرده باشیم؛ موقعی که «نجف» مان را آزاد کرده باشیم؛ موقعی که «مدینه» را، «مکّه» را و «قدس» عزیز را رها کرده باشیم؛ چرا که این اماکن، نمودار سه چهرهاند: کربلای ما […]
لبخند امام

حاج احمد متوسّلیان در جلسهی جمعبندی عملیات پس از فتح خرمشهر که روز شنبه هفتم خرداد 1361 در قرارگاه تاکتیکی تیپ برگزار شد، خطاب به فرماندهان تیپ 27 میگوید: … از تهران خبر رسیده وقتی به امام خبر آزادی خرّمشهر را دادهاند، ایشان لبخند زدهاند. صِرفِ همین لبخند امام برای ما بزرگترین تسلی قلب محسوب […]
575 روز اسارت

… سرانجام به پاس پایمردی و مقاومت دلیرانهی تمامی رزمندگان اسلام، به ویژه نیروهای تیپ 27 محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، شیرازهی موجودیت سپاه سوّم ارتش بعث در جنوب غربی خوزستان در هم شکسته شد و خرّمشهر قهرمان پس از 575 روز اسارت دوباره به آغوش میهن بازگشت. امام خمینی […]
دست غیب (امداد ملائکه)

مرحلهی پایانی عملیات الی بیت المقدس در شامگاه شنبه اوّل خرداد 1361 آغاز شد. در فاز نخست درگیری، رزمندگان گردانهای خط شکن تیپ 27 با هدایت میدانی محمود شهبازی و محمّد ابراهیم همّت، ضمن عبور از میدان مین و رخنهی موفق به خاکریز روی سیلبند عرایض، به سرعت با تیپ 22 زرهی دشمن در پشت […]
رمز موفقیت عملیات «الی بیت المقدس»

«… در عملیات الی بیت المقدس طرحی ریخته شد که علاوه بر پیچیده بودنش خیلی مهم بود. اوّلین رمز موفقیت عملیات این بود که به محض این که نیروها از رودخانهی کارون عبور میکنند، در آن طرف [غرب] ساحل متوقّف نشوند؛ بلکه بروند و به جاده برسند. این یک مطلب. رمز دوّم موفقیت این بود […]