سماع موتی و رابطه آن با توسل به ارواح اولیای الهی

یکی از مبانی توسل به ارواح اولیای الهی در عالم برزخ، مسئله سماع موتی است. عده‌ای به تبعیت از ابن‌تیمیه و محمد بن‌عبدالوهاب منکر جواز توسل به ارواح اولیای الهی بوده و معتقدند چون ارواح انبیا و اولیای الهی قادر به شنیدن صدای زندگان نیستند و در عالم برزخ بی­ خبر از احوال زندگان به‌سر می‌برند، پس سخن گفتن با آنان لغو است. سپس پا را فراتر گذاشته و معتقد شده‌اند کسی که از آنها حاجتی بطلبد، آنها را چون خدا در همه جا حاضر و سمیع و بصیر دانسته است و این شرک یا شبیه شرک است. اعتقاد به عدم سماع موتی با نگاه ظاهرگرایانه به برخی از آیات قرآن نیز مستند شده و آنان این آیات را مدام تکرار می‌کنند، حتی روایات مؤید سماع موتی نیز رد و در مقابل برای اثبات عدم سماع به سخنان برخی از عالمان استناد می‌شود؛ درحالی‌که سیره علمی و عملی مسلمانان در تلقین میت شاهدی بر اعتقاد آنان به شنوا بودن ارواح مردگان است. امّا با تدبر در آیات قرآن و به تصریح روایات پیامبر، نه تنها سخن گفتن با درگذشتگان شرک و ناپسند نیست، بلکه مطابق سنت نبوی و سیره مسلمانان از صدر اسلام تا کنون است، به‌ویژه براساس برخی روایات اموات در عالم برزخ قدرت بر دعا کردن بر زندگان را نیز دارند؛ همان‌طور که پاسخ سلام را می‌دهند و این نوعی دعا در حق سلام‌کننده است.

درنگی در نظریه توسل

یکی از موضوعاتی که وهابیان آن را مطرح ساخته و تمام مسلمین، اعم از شیعه و سنی، با آن مخالفت کرده‌اند، عدم مشروعیت توسل به اولیای الهی است. وهابیان در این زمینه هیچ دلیلی عرضه نکرده‌اند و هیچ آیه یا روایتی که تصریح به منع توسل کرده باشد، ندارند.

کتاب‌شناسی توسل

این نوشتار گزارشی از آثار و نوشته های نویسندگان مسلمان در پاسخ به عقاید و دیدگاه های وهابیون درباره توسل به اولیای الهی است که در دو بخش «آثار شیعیان» و «آثار اهل سنّت» تنظیم و عرضه شده است.

بررسی حدیث «قرن الشیطان» از دیدگاه علمای اهل سنت

مقاله ای که پیش رو دارید نوشته ای است در بررسی حدیث قرن الشیطان به نقل از پیامبر اکرم (ص)، در کتب معتبر اهل سنت مانند صحاح و مسانید و تبیین موضوع این حدیث از دیدگاه علمای اهل سنت. از حاصل نظر علمای اهل سنت به دست می آید که مصداق بارز و اصلی حدیث قرن الشیطان، محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت است و علامتشان تراشیدن سر می باشد؛ چون از طرفی پیامبر اکرم (ص) به سمت مشرق یعنی سرزمین نجد اشاره کردند و فرمودند که فتنه از آنجا آغاز می شود و حزب شیطان از آنجا خروج می کند. ابن تیمیه امام و مقتدای محمد بن عبدالوهاب می گوید: شرق مدینه همان نجد و درعیه است؛ جایی که مسیلمه کذاب از آنجا خروج و ادعای نبوت کرد و محل پیمان نامبارک محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود است و فتنه ها از آنجا آغاز شد. از طرف دیگر با توجه به جنایات زیاد وهابیت از قتل و غارت و تخریب و… معلوم می شود که مراد بارز حضرت از این پیشگویی، محمد بن عبدالوهاب و پیروان او می باشد.

تحقیقی درباره رابطه ذهبی و ابن‌تیمیه

ذهبی، یکی از علمای پرآوازه اهل­ سنت و علمای معاصر ابن‌تیمیه و صاحب کتاب زغل العلم و نامه النصیحة الذهبیّة است. ذهبی در این دو تألیف خود، به‌ویژه در النصیحة الذهبیّة انتقادات تندی از ابن‌تیمیه و پیروان فکری او کرده و آنها را گمراه نامیده است. از آنجا که این رساله با عقاید علمای سلفی وهابی سازگاری ندارد، آنها به­ شدت تألیف این دو کتاب از سوی ذهبی را انکار کرده‌اند. در برابر آنها علمای اهل‌سنت آن دو کتاب را از آثار ذهبی می‌نامند. در این مقاله رابطه ذهبی با ابن‌تیمیه بررسی و صحت انتساب این دو تألیف به ذهبی با بهره‌گیری از کتب تاریخی و رجالی اهل ­سنت اثبات می‌شود. در ادامه زندگی دو عالم دیگر به نام‌های ابوحیان و ابن‌زملکانی را که در ابتدا از حامیان ابن‌تیمیه بودند و سپس از مخالفین وی گردیدند، بررسی می‌کنیم که شاهدی بر دوری ذهبی از ابن‌تیمیه در اواخر عمر وی است.

قبیله خشونت

محمّد بن عبدالوهّاب با اعلام جهاد علیه مسلمانان و با نسبت دادن کفر، شرک و بدعت به آنان، اعراب بادیه نشین منطقه نجد را تحریک کرد و به کمک ابن سعود لشکری فراهم ساخت، این قبیله خشونت گرا در طول تاریخ سیاه خود از هیچ اقدام خشونت آمیزی علیه امت اسلام فروگذاری نکردند و به کمک استکبار جهانی و خشونت و افکار انحرافی خود فرقه وهابیت را تشکیل دهند.

اندیشمندان حنفی و کژ اندیشی های ابن تیمیه

انتشار افكار و اعتقادات انحرافی ابن‌تيميه در جامعه اسلامی از دیر باز مورد انتقاد و اعتراض‌ گسترده اندیشوران مسلمان بوده و این امر باعث شده تا تعداد زیادی از شخصیّت‌های بزرگ اهل‌سنّت از دوران حیات وی تا به امروز، همواره به نقد اندیشه‌های او بپردازند و مسلمانان را از این فتنه شوم آگاه سازند. در این نوشتار دیدگاه عالمان و صاحب‌نظران حنفی درباره این شخصیت بررسی می‌شود.

انگلستان و ظهور وهابیت و آل سعود

وهابیت و آل سعود هر دو مدیون کمک ها و پشتیبانی های دولت بریتانیا می باشند . این وهابیت، رشدیافته به دست انگلستان و الهام گرفته از جنبش بنیادگرای اسلامی است. ایالات متحده از طریق دفاع از آل سعود، از وهابیت نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم، با صرف نظر از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001م پشتیبانی کرده است.

اهمیت پرداختن به مسائل و شبهات وهابیان

وهابیون سنگ قرآن را به سینه می‌زنند و می‌گویند ما شیعیان اهل قرآن نیستیم و ما را متّهم می‌کنند که کاری با قرآن نداریم. می‌گویند ما شیعیان، نه قرآن می‌خوانیم، نه آن را حفظ می‌کنیم و نه تفسیرش را بلدیم! حتی قائلند که ما به تحریفِ قرآن اعتقاد داریم! همه این اتّهامات را به ما نسبت می‌دهند تا بگویند شیعه اهل قرآن نیست، آنها اهل قرآن‌اند. حالا این قرآن! پس مطلب چیز دیگری است. هدف آنان دشمنی با خود پیغمبر اکرم است. اینها پیرو معاویه‌اند.

وهابیان و توحید ربوبی

وهابیان ربوبیت را به گونه­ای تفسیر کرده­اند که خالقیت را نیز شامل می­شود. بدین جهت توحید ربوبی را معادل توحید افعالی و مشتمل بر توحید در خالقیت دانسته­اند. اگرچه توحید ربوبی با توحید در خالقیت تلازم وجودی دارد، ولی تفسیر ربوبیت به خالقیت از نظر لغت و اصطلاح درست نیست. باور دیگر وهابیان در این باره این است که در طول تاریخ بشر، غالب افراد در ربوبیت موحد بودند و انحراف اصلی و رایج آنان در باب عبادت بوده است. بدین جهت معتقدند توحید ربوبی چندان مورد اهتمام پیامبران الهی نبوده و عمده اهتمام آنان صرف توحید عبادی شده است. آیات قرآن و گزارش­های تاریخ بر این عقیده مهر بطلان می‌زند و بیان می­کند که شرک در ربوبیت همواره در بین بشر رواج داشته و مبارزه با آن مورد اهتمام پیامبران الهی بوده است. آنان اگرچه در زمینه تدبیر کلی جهان موحد بودند، ولی در مسائل جزئی مربوط به زندگی مادی یا معنوی خویش گرفتار شرک در ربوبیت بودند.

وهابیان و اتهام به کلینی درباره تحریف قرآن

به تصريح آية (اِنّا نَحنُ نَزّلنا الذّکر وَ اِنّا لَهُ لَحافِظون ) تحريف ناپذيري قرآن کريم امری مسلّم و ترديدناپذیر است و همه مسلمانان اين کتاب آسماني را مصون از هر دگرگونی مي دانند، ولي گروهي از نويسندگان وهابي، شيعه و در رأس آنها کليني را معتقد به تحريف و خارج از دين معرفي مي کنند و دلیل ادعایشان کتاب کافي است؛ درحالي که اين اتهام به هيچ وجه به کليني و کتابش وارد نیست. همه ادعاهای دلایل تحریف در کتاب یاد شده مربوط به تفسير يا تبيين مصاديق، يا تأويل بياني، يا تنزيل معنايي و يا معارف بلند قرآني است، نه تحريف به مفهوم باطل. درغير اين فرض بزرگان آنان همانند بخاري نيز بايد معتقد به تحریف باشند.

نقدي بر كتاب «التبرك المشروع و التبرك الممنوع»

تبرک نه تنها در دین اسلام بلکه در ادیان دیگر نیز سابقه دارد. روایات فراوانی درباره تبرک مسلمانان به پیامبر و آثار و غذای ایشان وجود دارد. تبرک به آب وضوی پیامبر در زمان فتح مکه تأثیر روانی فراوانی بر ابوسفیان گذاشت. پس از پیامبر نیز این تبرک به آثار آن حضرت در میان مسلمانان ادامه داشت. در این میان برخی از جریانات خاص حدیث‌گرا بر این عمل خرده گرفته و ادعا کرده‌اند که تنها تبرک‌هایی که در زمان پیامبر در میان مسلمانان معهود بوده است، توجیه شرعی دارد و می‌بایست به همان‌ها بسنده کرد و پس از رحلت پیامبر تبرک به آثار ایشان ممنوع است و در حد شرک به خداوند است. به نظر می‌رسد این دیدگاه دارای اشکالات و کاستی‌های گوناگون است که در این نوشتار بدان پرداخته خواهد شد.

نقد و بررسی کتاب مجموعة التوحید

در این نوشته بخشی دیگر از گفتار محمد بن‌عبدالوهاب را از کتاب مجموعة التوحید بررسی می‌کنیم. وی ادعا می‌کند علم ضروری داریم که پیامبر اکرم خواندن غیر خدا را برای احدی تشریع نفرموده است. او بدون بیان معیار و دلیل، اموری چون محبت، توکل، استغاثه، خوف و غیر آن را جزء عبادتات می‌داند و از این رو معتقد است انجام این اعمال برای غیر خدا عبادت او به شمار می‌رود و در نتیجه موجب شرک است. در این مقاله بررسی می‌شود که آیا در این زمینه ادعای علم ضروری که جای هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای وجود نداشته باشد، صحیح است؟ آیا در بین خود علمای حنبلی این ادعا پذیرفتنی است؟ سپس به بررسی ادعای دوم او می‌پردازیم که گفته است انجام انواع عبادت برای غیر خدا به صورت مطلق شرک است. سپس معیار و ملاک عبادت و شرک در مورد انواع اعمال یادشده را بیان می‌کنیم تا خوانندگان محترم به داوری بپردازند.

فتنه نجد

در منابع روایی و تاریخی شیعه و اهل سنّت،[1] روایات متعددی درباره پیش بینی های پیامبر اکرم (ص) به طور صریح یا ضمنی درباره بروز فتنه در منطقه نجد نقل شده است که در این نوشته فقط به نقل چند روایت از منابع اهل سنّت بسنده می شود.