بيا خواهر كه از كارم گره دست اجل وا كرد

بيا خواهر كه از كارم گره دست اجل وا كرد برادر  عَزم ديدار بهشت روي زهرا كرد سراپا درد بودم، كس به درمانم نمي كوشيد ز رَه مرگ آمد و دردم طبيب آسا مداوا كرد فضاي دل ز درد و غصه و زخم زبان پُر بود در اين خانه چگونه زَهر جاي خويش پيدا كرد […]