جماعت تبلیغی

تبلیغی جماعت، از پرنفوذترین و فراگیرترین جنبش های اسلامی معاصر. در 1305ش / 1926 مولانا محمدالیاس (متوفی 1323ش / 1944) این جنبش را به منظور تبلیغ اسلام، از منطقه ای به نام میوات در نزدیکی دهلی آغاز کرد و بتدریج در سراسر هند و بعدها شبه قاره و حتی سایر کشورها گسترش یافت، به گونه ای که امروزه در جهان شناخته شده است. تبلیغی جماعت همانند بسیاری از جنبش ها و حرکت های مسلمانان هند در دوران استعمار انگلیس، ریشه در حرکت اصلاح طلبانه و احیاگرانه شاه ولی اللّه دهلوی دارد که هم زمان با آغاز سقوط قدرت سیاسی مسلمانان در هندوستان ظهور کرد. پس از آنکه انگلیسی ها قیام مردم هند را که متأثر از حرکت پیروان شاه ولی اللّه بود، در 1273/ 1857 سرکوب کردند، اغلب علمای مسلمان از مبارزه مستقیم با استعمار دست کشیدند و به رفع انحطاط داخلی پرداختند.
جریان شناسی جماعت التبلیغ و الدعوه

جماعت التبلیغ و الدعوة یکی از جمعیتهای گستردة اسلامی محسوب میشود که اغلب اسلامگرایان از هر حزب، جنبش و مرامی در مراحل ابتدایی فعالیتهای خود، عضو این حزب تبلیغی بوده و در آن فعالیت داشتهاند. این جماعت صرفاً در زمینه وعظ و ارشاد انسانها فعالیت دارد و پیام خود را به تمام مسلمانان و غیرمسلمانان به دور از تفاوتهای مذهبی و دینی ارائه میکند. گستره نفوذ این جماعت، اغلب کشورهای اسلامی، اروپایی و ایالات متحدة آمریکا را فراگرفته است و به جذب نیرو و دعوت به اسلام میپردازد.
تضاد وهابیت با دیوبندیه

مبنای فکری وهابیت ،مبارزه با عقل گرایی و مخالفت با هر نوع اجتهاد در احکام دین است،پیروی از هر مذهبی را باطل می داند. در حالی که دیوبندی ها خود را پیرو مذهب حنفی می دانند؛با این حال ،دانش آموختگان مدارس دیوبندی اند،متهم به وهابی گری هستند.طالبان و القاعده زاییده آموزهای مدارس دیوبندی اند .میان وهابیت و دیوبندیه ،در حوزه عقیدتی اختلاف های اساسی وجود دارد. با وجود این ،وهابی ها به موجب سرمایه هایی که در اختیار دارند بر فضای فرهنگی مدارس دیوبندی حاکم شده اند و عقائد خود را بر آن تحمیل کرده اند. این حاکمیت فرهنگی ،انتقاد بزرگان دیوبندیه را بر انگیخته است. پایان نامه حاضر ،به بررسی کلی عقائد وهابیت و دیوبندیه و نیز اختلاف ها و تضاد های آن دو پرداخته است. باید گفت که دیوبندی ها وهابی نیستند ،ولی با توجه به فضای حاکم بر مدارس دیوبند،متاسفانه برخی طلاب و فارغ التحصیلان این مدارس ،مرجع تفکر وهابیت شده اند.گفتنی است که علمای بزرگ دیوبندی ،چندین کتاب و مقاله علیه وهابیت نوشته اند و به سختی از آنها انتقاد کرده اند که در بخشی از پایان نامه به آن پرداخته ایم.
تاریخ و عقائد بریلویه

بریلویه فرقه ای از سلسله قادریه است.این فرقه فراگیر ترین فرقه ای است که در شبهه قاره هند در عصر جدید است.این فرقه به دست احمد رضا خان بریلوی بنیانگذاری شد.وی در شهر بریلی متولد شد سپس نزد پدر و سید احمد دحلان مکی(در مکه) درس خواند.او بدست سید آل رسول حسینی در طریقه قادریه بیعت کرد.وی بعد از اتمام دروس به تدریس و تالیف روی آورد و کتابهای زیادی را به رشته تحریر در آورد.از مهمترین کتب وی(الفتاوی الرضویه) ملفوضات،احکام شریعت و … می باشد.وی در سال 1340 ق از دنیا رفت.پیروان او مدارس دینی بسیاری در سراسر شبه قاره تاسیس کرده اند و سازمان هایی همچون،جمعیت علمای پاکستان ،مهاج القرآن ،اداره تحقیقات احمد رضا خان و … را ایجاد کرده اند. از بزرگان بریلویه می توان از امجد علی اعظمی ،احمد یار خان نعیمی،محمد عبدالحامد بدایونی نام برد.مهمترین عقائد آنها درباب صفات و رابطه آنها با ذات این است که صفات نه عین ذاتند و نه غیر ذات و قائلند که خداوند متصف به تمام صفات کمال است. آن مقام پیامبر را بسیار بلند می دانند و معتقدند که نور پیامبر قبل از تمام خلائق خلق شده و عملش علم ماکان و مایکون است. آنها در باب خلافت قائل به دو نوع خلافت هستند.خلافت ظاهری که ابوبکر خلیفه اول است وخلافت باطنی که حضرت علی(ع) و امام اول است.آنها ائمه شیعه از امام علی تا امام حسن عسکری را غوثهای عالم می دانند. بنا بر نظر برلویه برای اهل بیت پیامبر احترام بسیاری قائل است و در رابطه با آنها فضائل و مناقب بسیاری را نقل کرده اند.مخصوصا اصحاب کساء در نزد ایشان از احترام خاصی برخوردارند.آنها به مهدویت نیز اعتقاد دارند.
بررسی سلفی گری در شبه قاره هند

تاریخ اهل حدیث و سلفی گری در شبه قاره به دوران قبل از شاه ولی الله دهلوی متوفی(1176ق) بر میگردد.ولی الله توجه و عنایت ویژه ای به علوم قرآن و سنت به عنوان دو منبع اساسی مبذول داشتند و سعی و تلاش فراوانی علیه تقلید به خرج دادند. ایشان مطالعه حدیث را که پیش از این در قرن دهم توسط عبدالحق دهلوی در هند احیاء کرده بود نیروی تازه بخشید. دهلوی نتوانست تمام آلایش هایی را که پیوندی با اسلام نداشت مانند توهمات متصوفین و سائر بدعات رایج آن دوران را به طور کلی بزداید. بعد از رحلت شاه ولی الله فرزند عبدالعزیز دهلوی(1746-1824م) و نوه شاه اسماعیل(1781-1831) افکار او را ادامه دادند مولوی عبدالعزیز در همان حال که به شدت موضع ضد شیعی پدرش را حفظ کرد،در مقام رئیس محدثان هند فتوی خود را درباره جهاد علیه انگلیس صادر و اعلام کرد.و در عرصه جهاد و تبلیغ و دعوت گام گذاشتند و حرکت هایی را در نشر تعالیم اسلام برداشتند. بعد از کشته شدن اسماعیل دهلوی در نبرد(بالاکوت) هدف ایشان به صورت حزبی با اهداف و اصول و منهج خاص ادامه پیدا کرد تا اینکه شیخ محدث،نذیر حسین دهلوی متوفی 132 وارد عرصه دعوت و تبلیغ شد.او به مدت شصت سال تدریس علوم و معارف شرعی را در مدرسه جامعه نذیر حسین که به نام خودش بود ادامه داد ایشان در نشر و گسترش دعوت سلفی در حوزه بسیار وسیع در شبه قاره تلاش کرد. همچنین روحانی سلفی معروف نواب صدیق حسن خان بهوپالی موفی 1357 نیز نقش زیادی را در گسترش و تقویت نهضت اهل حدیث ایفا نمود. نامبرده یک تشکل علمی ای از علماء سلفی را بنا نهاده که به تالیف،ترجمه،و تدریس علوم اسلامی پرداخت و با هزینه شخصی خود به چاپ و توزیع کتب ویژه ای را مبذول داشت-از جمله مقابله با تهدیدهای زمان و گسترش دعوت میان فرزندان مسلمان بر اساس روش طی شده به تصویب رساندند و در همان سال جمعیتی تحت عنوان(کنفرانس اهل حدیث سرتاسر هند) زیر سرپرستی علامه ثناءالله امر تسری را بنا نهادند علامه ثناءالله بنیان افکن فتنه قادیانی است و در شبه قاره هند بعدا اسم این کنفرانس به جمعیت اهل حدیث هند تغییر یافت. در سال 1947 م سال تقسیم شبه قاره به هند و پاکستان- طرفداران جمعیت اهل حدیث در دو کشور تقسیم شدند و برای مدت کوتاهی حرکت و فعالیت جمعیت به سستی گرایید- چون آنها بزرگترین موسسه آموزش خود را در دارالحدیث رحمانی دهلی از دست دادند. در ادامه نهضت جماعت اهل حدیث مورد نکوهش و ملامت در هند قرار گرفتند و به مزدوری وهابی ها و ملک عبدالعزیز آل سعود متهم شدند- زیرا همیشه مورد حمایت ملک عبداللعزیز بودند.دعوت محمدبن عبدالوهاب هم زمانی وارد شبه قاره شد که استعمار انگلیس سلطه خود را در تمام مناطق هند گسترش می داد- علماء اهل حدیث تنها کسانی بودند که دعوت محمدین عبدالوهاب را حمایت می کردند این حمایت از ناحیه علماء اهل حدیث زمانی انجام گرفت که به مجرد منسوب شدن به وهابی شخص را می کشتند و واژه وهابی به عنوان ناسزا و دشنام به کار می رفت. اگر بگوییم شبه قاره هند پیشکسوت کشورهایی بود که صدای مخالف با این نهضت از میان آنها بلند شد و بدترین دشنام ها را متوجه شخصیت محمدبن عبدالوهاب کرد سخنی به گزاف نگفته ایم. در نتیجه این عملکرد-رویکرد هند – رویکردی بسیار خشن و منفی علیه دعوت و نهضت محمدین عبدالوهاب بود بحث و مناظرات بسیار حادی میان مخالفان و حامیان دعوت محمدبن عبدالوهاب شکل گرفت. علاوه بر اینها –احزاب دینی متعددی و معروفی در آن روزگار شبه قاره هند وجود داشت که در رد و نفی نهضت محمدبن عبدالوهاب نقش ایفا کردند که عبارت است از:جماهت البریلویه،علماء دیوبند،جماعه الشیعه- ما در این نوشتار سعی و تلاش می کنیم به بیان مخالف و موافق این حرکت بپردازیم.
آیا «جماعت تبلیغ» را می توان گروهی در خدمت اهداف وهابیت دانست؟!

جماعت تبلیغی، از پر نفوذترین و فراگیر ترین جنبش های اسلامی معاصر است که. در 1305ش/ 1926 توسط مولانا محمد الیاس (متوفی 1323ش/1944) بنیان گذاری شد. این جنبش به منظور تبلیغ اسلام، از منطقه ای به نام میوات در نزدیکی دهلی کار خود را آغاز و بتدریج در سراسر هند و بعدها شبه قاره و حتی سایر کشورها گسترش یافت، به گونه ای که امروزه درجهان شناخته شده است. در این نوشتار، با توجه به اهمیت روش ها و نحوه عملکرد این گروه مهم تبلیغی اهل سنت، ابتدا به تفصیل در خصوص مؤسس، اصول کاری، ساختار اجرایی و. .. این جماعت سخن گفته شده و در پایان، به این پرسش پاسخ داده می شود که آیا این گروه، در خدمت اهداف تبلیغی وهابیت می باشد. جماعت تبلیغی همانند بسیاری از جنبش ها و حرکت های مسلمانان هند در دوران استعمار انگلیس، ریشه در حرکت اصلاح طلبانه و احیاگرانه شاه ولی الله دهلوی دارد که هم زمان با آغاز سقوط قدرت سیاسی مسلمانان در هندوستان ظهور کرد. پس از آنکه انگلیسیها قیام مردم هند را که متأثر از حرکت پیروان شاه ولی الله بود، در 1273/1857 سرکوب کردند، اغلب علمای مسلمان از مبارزه مستقیم با استعمار دست کشیدند و به رفع انحطاط داخلی پرداختند؛ از جمله محمد قاسم نانوتوی مکتب مذهبی دئوبند را در 1284 تأسیس کرد و به دنبال آن، شبکه ای از مدارس مذهبی زیر نظر علمای این مکتب در بسیاری از مناطق هندوستان به وجود آمد.
انتقادهای محمد زاهد الکوثری بر شاه ولی الله دهلوی

کوثری معتقد است که شاه ولی الله دهلوی قدمهایی را برای ترویج علم حدیث در هند آغاز کرد، اما اشتباهاتی را مرتکب شد. ایشان تا زمانی که در هند تحصیل می کرد، در اعتقادات و فقه پیرو حنفیان پیشین بود، اما از زمانی که به حجاز سفر کرد و حلقه شاگردان شیخ ابوطاهر بن ابراهیم کورانی شافعی درآمد، از راه صحیح حنفیان خارج شد و در توحید ازدیدگاه صحیح استادش در هند شيخ احمد بن عبد الأحد سرهندى معروف به امام ربّانى ( توحید شهودی ) متمایل به وحدت وجود از طریق نظریه تجلی گردید. کوثری می گوید که این نظریه منجر به اتحاد و حلول می شود و این دیدگاه در نزد اندیشمندان باطل است.
منهج دیوبندیه و وهابیت در صفات خبری

این مقاله به بررسی و مقایسه منهج بین دو فرقه وهابیت و دیوبندیه در صفات خبری خدا میپردازد. در این بررسی مشخص میشود که وهابیت در خیلی از مناهج با دیوبندیه اختلاف دارند. این مناهج عبارتاند از: «ظاهرگرایی»، که با دو بعد «رد تأویلگرایی» و «انکار مجاز» بررسی شده، و نیز حجیت فهم سلف، نقلگرایی، و طرد مخالفان از دایره اهل سنت.
جهاد در اندیشه سید قطب

سید قطب از رهبران جنبشهای اسلامگرای معاصر بود که اندیشههایش موجی از تنفر شدید نسبت به فرهنگ غرب را دامن زد. وی جهاد را در براندازی حکومتهایی که به قوانین الاهی وقعی نمینهند ضروری میدانست. لذا ضمن استفاده از مشروعیت جهاد نظامی، تمام تلاش خود را در ساختن جامعهای بر اساس شریعت اسلامی مصروف داشت و با عضویت در جماعت اخوانالمسلمین و با تأثیرگذاری بر آن گروه، توانست لقب «پدر جنبشهای افراطی مسلمانان در سراسر جهان» را از آن خود کند و بر گروههای رادیکال جهادی تأثیر فراوانی بگذارد. در این پژوهش میکوشیم دیدگاه سید قطب را درباره ماهیت جهاد، ضرورت جهاد، ابزار جهاد، و ارتباط میان جهاد و نظام اسلامی بکاویم.
شدّ رحال برای زیارت قبر نبی اکرم (ص) از منظر دیوبندیه و ابنتیمیه

سفر برای زیارت قبر نبی اکرم ص نزد علمای اسلام از بافضیلتترین اعمال به شمار میرود و تا اوایل قرن هشتم کسی با این عمل مخالفتی نداشت، تا اینکه ابنتیمیه حرّانی با استناد به حدیث «لا تشدّ الرحال» که بخاری و مسلم نقل کردهاند، سفر به زیارت قبر نبی اکرم ص را بدعت دانست، و ادعا کرد اگر زائر به زیارت حریم نبوی مشرف میشود باید فقط به نیت مسجدالنبی عازم شود و جایز نیست به نیت زیارت عزم سفر کند، علمای اسلام در قبال این فتوا مواضع تندی اتخاذ کردند و تا عصر حاضر در آثار خود با رد دلایل ابنتیمیه و تابعینش بر جواز این عمل تأکید میکنند. در این میان، دیوبندیان، که طائفهای از احناف شبهقاره هستند، همانند دیگر گروههای اسلامی در برابر فتوای ابنتیمیه مقابله کردند. آنها فتوای حرمت شدّ رحال را خلاف اجماع مسلمین اعلام کردند و برداشت ابنتیمیه از دلالت حدیث «لا تشدّ الرحال» را ناصحیح خواندند و قائل شدند که زائر مدینه منوره میتواند به قصد زیارت حریم نبوی (ص) عزم سفر کند.
کفر و جهاد از منظر حزب التحریر

حزب التحریر جنبشی است که از چند دهه پیش در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی بر پایه اسلام و با هدف احیای اسلام شکل گرفته است. حزب التحریر همچون فرقههای سلفیه و گروههایی نظیر اخوانالمسلمین، القاعده، طالبان و … گونهای از بنیادگرایی و مبارزه با مظاهر تجدد و نظام اجتماعی- سیاسی ملل غربی را در پیش گرفته است، اما تمرکز این گروه بر مسئله حکومت سیاسی و احیای خلافت اسلامی است. ویژگی اصلی حزب التحریر و حربه آنها کلام بلیغ و آتشین جهاد است. حزب التحریر با نظام کفر دانستن دموکراسی، آن را نظامی بشری و نه مبتنی بر وحی و تعالیم انبیا دانسته، معتقد است جوامع اسلامی نیز به رغم مسلمان بودن، افکار خویش را با آموزهای فرهنگ غرب و همچنین اندیشههای قومی، ملی و طایفهای ممزوج کردهاند و چون بسیاری از این اندیشهها در تضاد کامل با آموزههای اسلام و احکام شریعت است، انحراف از اسلام و گرایش به کفر را در پی خواهد داشت و در نتیجه جهاد با آنها واجب است. با این حال، از نظر سران حزب، فراگیری صنایع نظامی از ملل غربی در هر شکل آن، به دلیل اینکه نص صریح برای ممنوعیت آن وجود ندارد، مباح است.
کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام

دوم و سوم آذرماه سال 1394، شهر مقدس قم، شاهد یکی از مهمترین همایشهای جهان اسلام بود که به تصریح همه کسانی که سالها در ایران به برگزاری همایش و اجلاس و کنگره مشغولاند، این کنگره در نوع خود تازه و بدیع بود. زیرا برگزارکننده اجلاس یکی از مراجع تقلید شیعه بود و رویکردی سیاسی نداشت و ایشان شخصاً از علمای جهان اسلام دعوت کرده بود تا بیایند و علیه خشونت و افراط و تکفیر و قتل و مسلمانکشی موضع بگیرند.
پیام اعتدال و نقد افراط که یکی از بزرگترین مراجع فتوادهنده در شیعه صادر کرد، پیام کمی نبود که البته جهان اسلام آن را به خوبی دریافت کرد و فهمید که افراط و تکفیر در مبانی و عمل شیعه جایگاهی ندارد و به قول آن عالم سنی شرکتکننده در کنگره، هیچ یک از این سربریدنها را شیعیان انجام ندادهاند. این همایش به همه این پیغام را داشت که شیعه، نه در فتوا و نه در عمل، هیچ سنخیتی با افراط ندارد و اگر معدود افرادی در شیعه به افراط دست میزنند یا جاهلاند یا عمله شیطان.
گزارشی از کتاب احیاء المقبور من ادله جواز بناء المساجد والقباب علی القبور اثر احمد بن محمد بن الصدیق الغماری

عرفی مؤلف
شهاب الدین أبو الفیض أحمد بن محمد بن الصدیق بن أحمد بن محمد بن قاسم بن محمد بن محمد بن عبد المؤمن التجُکانی المنصوری، الادریسی الحسنی در رمضان 1320ق. در قبیله بنی سعید، در نزدیکی شهر طنجه، متولد شد. وی حفظ قرآن و دروس متداول علوم دینی کشور مغرب را نزد پدرش فرا گرفت. در 1339ق. وارد دانشگاه الازهر مصر شد و پس از پنج سال تلاش مستمر بر تحصیل و تدریس در 1344ق. به مغرب بازگشت و به مدت چهار سال در آنجا مشغول تدریس و کتابت شد.[1]
وی در 1349ق. به مصر بازگشت و در 1354ق. به دلیل فوت پدرش مجبور شد به مغرب باز گردد و در الزوایه به جای پدرش مشغول به تدریس شود. در ماه جمادی الآخر 1380ق. بعد از تحمل درد و رنج مریضی در قاهره درگذشت.[2]
گزارشی از کتاب ازهاق الباطل فی ردّ شبه الفرقة الوهابیة

توسّل، استغاثه و نذر بر اولیای الهی و شدّ رحال بر زیارت قبر پیامبر اکرم ص از امور معمول بین مسلمانان بوده است و اکثر فقهای مذاهب، چه شیعه و چه سنّی، نه تنها از این کار منع نمیکردند، بلکه در تأیید این اعمال به نگارش کتاب و رساله نیز همّت گماردند، تا اینکه در قرن دوازدهم در منطقه نجد شخصی به نام محمّد بن عبد الوهّاب بن سلیمان نجدی با تأثیرپذیری از اندیشه ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه، این اعمال را شرک آلود و مرتکب آن را مشرک دانست. او با تعریفی خاصّ از توحید و ایمان عامّه مسلمانان را به دلیل طلب شفاعت و استغاثه و توسّل به غیر الله، موحّد ندانسته، بلکه مسلمانان زمان خود را مشرک خطاب کرده است؛[1] حتّی پا از این فراتر گذاشته، شرک مسلمانان اهل زمانه خود را از شرک مشرکان زمان پیامبر شدیدتر دانسته است.[2]
عقیده ابن عبدالوهّاب با واکنش شدید از جانب علمای اسلام به خصوص علمای شیعه مواجه میشود. محمّد بن عبد الوهّاب بن داوود همدانی، مؤلف کتاب ازهاق الباطل و معروف به امام الحرمین، به همراه شیخ جعفر کاشف الغطاء و سید محسن امین از بزرگان شیعه در قرن سیزدهم بودند که به نقد عقیده ابن عبد الوهّاب و عملکرد او در مواجهه با مسلمانان پرداختند و به تنویر اذهان شیعیان در خصوص عقاید وهابیت همّت گماردند.