مشتاقم و غیر من کسی ساقی نیست

مشتاقم و غیر من کسی ساقی نیست در هیچ دلی این همه مشتاقی نیست در سینه ام آرزوی سقایی هست افسوس که دست در تنم باقی نیست شاعر: شفق خراسانی
یک لحظه در آب نور مهتاب افتاد

یک لحظه در آب نور مهتاب افتاد در گیسوی موج آبها، تاب افتاد این حالت جذر و مد دریا از چیست؟ عکس رخ ساقی است که در آب افتاد شاعر: شفق خراسانی
ای جلوه ای از جمال ایزد عباس

ای جلوه ای از جمال ایزد عباس حسن تو به ماه طعنه می زد عباس غیر از تو ندیده ام کسی دستش را در پای برادرش بریزد عباس شاعر: شفق خراسانی
پیچید علمدار علم هایش را

پیچید علمدار علم هایش را تقدیم بنفشه کرد غمهایش را از اسب چو بر خاطره ی خاک افتاد بوسید زمین، ناز قدمهایش زا شاعر: شفق خراسانی
چون ماه تمام، نور افشاندی تو

چون ماه تمام، نور افشاندی تو در قله ی ایثار و شرف مانده ی تو با داشتن برادری مثل حسین تنها یک جا برادرش خواندی تو؟! شاعر: شفق خراسانی
شد چشم امام عاشقان خون آلود

شد چشم امام عاشقان خون آلود از غم کمرش شکست، اما فرمود جمله معجزات پیغمبر عشق شق القمر ماه بنی هاشم بود شاعر: شفق خراسانی
بستند به عشق، راه در نخلستان

بستند به عشق، راه در نخلستان پیچیده طنین آه، در نخلستان این منظره شهادت عباس است تصویر غروب ماه در نخلستان شاعر: شفق خراسانی
گیرم دل را به آتش و خون بکشم

گیرم دل را به آتش و خون بکشم با سینه ی مجروح، نفس چون بکشم سر به سر زانو بگذارم، شاید تیری که به چشم رفته بیرون بکشم شاعر: شفق خراسانی
چون باد به سوی خیمه ها رهسپر است

چون باد به سوی خیمه ها رهسپر است گویی که به جای دست، دارای پر است لبخند به لب، مشک به دندان، افسوس از عمر گل، این منظره کوتاه تر است شاعر: شفق خراسانی
عباس، دلی که پای بست تو بود

عباس، دلی که پای بست تو بود مشتاق لقای حق پرست تو بود امروز چه کرده ای که فردا زهرا اسباب شفاعتش به دست تو بود شاعر: شفق خراسانی
ای ام بنین که فاطمه بودت نام

ای ام بنین که فاطمه بودت نام از ما به تو و چار شهید تو سلام دیروز کنار چار فرزند علی امروز کنار تربت چار امام شاعر: جواد هاشمی(تربت)
مه پیش حریمت به سجود آمده است

مه پیش حریمت به سجود آمده است بر خاک تو در حال قعود آمده است آنجا که مزار توست، در گنج بقیع یک قطعه ز آسمان فرود آمده است شاعر: محمود تاری
سردار وجود بر تو همسر گوید

سردار وجود بر تو همسر گوید داماد تو را شهید پرور گوید ای مادر عباس به وصف تو بس است این نکته که زینب به تو مادر گوید شاعر: غلامرضا سازگار(میثم)
در دفتر عشق کز سخن سرشار است

در دفتر عشق کز سخن سرشار است هر چند قصیده و غزل بسیار است از ام بنین چهار گل پر پر شد این ناب ترین رباعی ایثار است َشاعر: شفق خراسانی