اهل بیت علیه السلام در شام 3

 ابن حمزه از منهال بن عمرو نقل می‌کند: به خدا قسم سر امام حسین (ع) را بر نیزه دیدم که با زبانی فصیح و رسا سوره‌ی کهف می‌خواند تا به آیه‌ی «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ …» رسید. مردی گفت: به خدا قسم یا ابا عبدالله! سر تو شگفت‌تر از شگفت است.      روی […]

اهل بیت علیه السلام در شام 2

راوندی از منهال بن عمرو نقل می‌کند: به خدا من سر حسین (ع) را دیدم که می‌برند. من در دمشق بودم، پیشاپیش سر مردی سوره‌ی کهف می‌خواند تا آن‌که به آیه‌ی «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ …» رسید. خدا آن سر را به زبانی فصیح و روشن گویا کرد و گفت: شگفت‌تر از اصحاب کهف، […]

اهل بیت علیه السلام در شام 1

خوارزمی با سند خویش از امام سجّاد (ع) روایت می‌کند: سهل به سعد گفت: به سوی بیت المقدس بیرون شدم. به شام رسیدم، به شهری پر آب و سر سبز و چراغانی شده با پرده‌ها و مردمی خوشحال و خندان و زنانی که مشغول ساز و آواز بودند. پیش خود گفتم: شاید شامیان عیدی دارند […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 10

سیّد بن طاووس گوید: سر مطهّر امام را همراه زنان و اسیران حرکت دادند. نزدیک دمشق که رسیدند امّ کلثوم که جزو اسیران بود، نزد شمر رفت و گفت: خواسته‌ای دارم. گفت: چیست؟ گفت: وقتی ما را وارد شهر می‌کنی از دروازه‌ای وارد کن که تماشاگران کمتری باشند و بگو این سرها را هم از بین […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 9

سیّد بن طاووس از ابن لهیعه حدیثی نقل می‌کند که در بخشی از آن آمده است: مشغول طواف بودم، مردی را دیدم که می‌گفت: خدایا مرا بیامرز! گرچه فکر نمی‌کنم بیامرزی. گفتم: بنده‌ی خدا از خدا پروا کن و چنین مگو. اگر گناهانت به اندازه‌ی قطرات باران و برگ درختان هم باشد و استغفار کنی […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 8

 ابن شهر آشوب از کتاب خصائص چنین نقل می‌کند: چون سر امام حسین (ع) را آوردند و بر منزلگاهی به نام قنسرین فرود آمدند، نگاه راهبی از صومعه‌اش بر آن سر افتاد. دید نوری از دهان مبارکش به آسمان می‌رود. ده هزار درهم داد و سر را گرفته به صومعه برد. صدایی شنید بی‌آنکه کسی […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 7

راوندی با سندهای متعدّد از سلیمان بن مهران اعمش نقل می‌کند: من در موسم حج مشغول طواف بودم که مردی را دیدم چنین دعا می‌کرد: خدایا! مرا ببخشای، هر چند می‌دانم که نخواهی بخشود. از این سخن لرزیدم. نزدیکش رفتم و گفتم: تو در حرم خدا و حرم پیامبری. این ایام هم روزهای محرم در […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 6

 خوارزمی گوید: چون سر امام حسین (ع) را به طرف شام می‌بردند، شب شد. مأموران نزد یک یهودی فرود آمدند. خوردند و مست شدند و گفتند: سر حسین (ع) پیش ماست. گفت: نشانم دهید. نشانش دادند؛ در صندوقچه‌ای بود که نور از آن به طرف آسمان می‌تابید. یهودی تعجّب کرد و سر را به امانت […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 5

سیّد بن طاووس گوید: در کتاب مصابیح دیدم که امام صادق (ع) از قول پدرش باقر العلوم (ع) نقل می‌کند: از پدرم زین العابدین (ع) درباره‌ی کوچاندن یزید او را پرسیدم، فرمود: مرا بر شتری بی‌کجاوه سوار کرد، سر حسین (ع) بر نیزه‌ای بود، زنان ما پشت ما سوار بر قاطران بودند، نیزه‌داران پشت سر […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 4

خوارزمی گوید: ابن زیاد، زحر بن قیس را فراخواند و سر امام حسین (ع) و سرهای برادران و خاندان و پیروانش را به او سپرد. علیّ بن الحسین (ع) و عمّه‌ها و خواهرانش و همه‌ی زنان را هم همراه او نزد یزید فرستاد. آنان اهل بیت (ع) را بر محمل‌هایی بی‌پرده و سایه‌بان، شهر به […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 3

طبری شیعی با سند خویش از حارث بن وکیده نقل می‌کند که می‌گوید: من در میان کسانی بودم که سر حسین (ع) را می‌بردند. شنیدم که سوره‌ی کهف می‌خواند. در خودم شک کردم که آیا من صدای ابا عبدالله را می‌شنوم؟ که شنیدم به من گفت: ای پسر وکیده! آیا نمی‌دانی که ما امامان زنده‌ایم […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 2

طبری گوید: ابن زیاد دستور داد زنان و فرزندان امام حسین (ع) را آماده سازند. علیّ بن الحسین (ع) را هم غل و زنجیر در گردن افکندند. محفر بن ثعلبه و شمر آنان را حرکت دادند تا نزد یزید آوردند. امام سجّاد (ع) در طول راه با هیچ یک از آن دو حتّی یک کلمه […]

بردن اهل بیت علیه السلام به شام 1

 سیّد بن طاووس نقل می‌کند: ابن زیاد نامه‌ای به یزید بن معاویه نوشت و کشته شدن حسین (ع) و وضع خاندانش را خبر داد. نامه‌ای شبیه آن نیز به والی مدینه عمرو بن سعید نوشت. امّا والی مدینه چون خبر یافت، بر منبر رفت و خطبه خواند و به مردم خبر داد. ماتم‌هایشان عظیم شد، […]

سخن جندب در مجلس ابن زیاد 6

 شیخ مفید گوید: صبح که شد، ابن زیاد سر امام حسین (ع) را فرستاد که در کوچه‌های کوفه و بین همه‌ی قبایل چرخاندند. (آن‌گاه اشعاری را از قول یکی از فرزانگان در سوگ این شهید از خاندان رسول الله (ص) و سرّ برافراشته‌اش بر نیزه‌ها و نگاه مردم به آن سر آورده است.)     […]