گریه‌ی فاطمه دختر امام حسین علیه السلام

خوارزمی با سند خود از مفضل بن عمر جعفی نقل می‌کند: شنیدم امام صادق (ع) از پدر خود، از جدش امام سجّاد (ع) نقل می‌کرد: چون حسین (ع) شهید شد، کلاغی آمد و خود را به خون او آمیخت و پرواز کرد و در مدینه روی دیوار خانه‌ی فاطمه دختر امام حسین (ع) (فاطمه‌ی صغری) […]

گریه‌ی همسر امام حسین علیه السلام

از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: چون امام حسین (ع) شهید شد، همسر او (از بنی کلب) برای او ماتم به پا کرد و گریست و زنان و خادمان هم گریه کردند تا آن‌که اشکهایشان تمام شد. در این بین، یکی از کنیزان را دیدند که می‌گرید و اشک فراوان دارد. از او […]

گریه‌ی خاندان پیامبر و اصحاب بر امام حسین علیه السلام و گریه‌ی امّ سلمه 3

 فتّال روایت می‌کند: روزی امّ سلمه می‌گریست. گفتند: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: فرزندم حسین کشته شد. رسول خدا (ص) را از هنگام وفات جز همین امشب در خواب ندیده‌ام. به آن حضرت عرض کردم: پدر و مادرم فدایت! چرا پژمرده می‌بینمت؟ فرمود: از اوّل شب مشغول کندن قبر حسین (ع) و اصحابش بودم.   قال […]

گریه‌ی خاندان پیامبر و اصحاب بر امام حسین علیه السلام و گریه‌ی امّ سلمه 2

طبرانی با سند خویش از سلمان نقل می‌کند که: پیش امّ سلمه رفتم. گریه می‌کرد. پرسیدم: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: رسول الله (ص) را در خواب دیدم که بر سر و صورتش خاک بود. پرسیدم: چه شده است یا رسول الله؟ فرمود: شاهد شهادت حسین (ع) بودم.     قال الطّبرانیّ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ […]

گریه‌ی خاندان پیامبر و اصحاب بر امام حسین علیه السلام و گریه‌ی امّ سلمه 1

 شیخ طوسی با سند خویش از عبدالله بن عبّاس نقل می‌کند: در خانه‌ی خود خوابیده بودم که از خانه‌ی امّ سلمه همسر پیامبر خدا (ص) صدای شیون بلندی شنیدم. مرا به طرف خانه‌اش بردند. مردم مدینه از زن و مرد رو به آن‌جا داشتند. چون به آن‌جا رسیدم، گفتم: ای مادر مؤمنان! چرا ناله و […]

گریه‌ی امام رضا علیه السلام بر امام حسین علیه السلام

علامه‌ی مجلسی به نقل از برخی تألیفات متأخّرین از قول دعبل خزاعی چنین نقل می‌کند: در مثل چنین روزهایی خدمت مولایم علیّ بن موسی الرّضا (ع) رسیدم. اندوهگین و ماتم‌زده نشسته بود و اصحابش پیرامون او بودند. چون مرا دید که می‌آیم، فرمود: آفرین بر تو ای دعبل! مرحبا به یاور ما با دست و […]

گریه و اندوه امام کاظم علیه السلام بر امام حسین علیه السلام

شیخ صدوق با سند خویش روایت می‌کند که امام رضا (ع) فرمود: محرم ماهی است که مردم عصر جاهلیت، جنگ در آن را حرام می‌دانستند، ولی در این ماه خون‌های ما را مباح شمردند و ریختند، حرمت ما را شکستند، فرزندان و زنانمان را به اسیری گرفتند و آتش به خیمه‌های ما زدند و اموالمان را […]

عاشورا، روز گریه

 شیخ صدوق با سند خویش از عبدالله بن فضل هاشمی نقل می‌کند: به امام صادق (ع) عرض کردم: یابن رسول الله! چگونه روز عاشورا، روز مصیبت و غم و ماتم و گریه شد، امّا روز رحلت رسول خدا (ص)، روز وفات فاطمه (ع) و روز شهادت امیر المؤمنین (ع) و روز کشته شدن امام مجتبی […]

گریه‌ی امام صادق علیه السلام بر امام حسین علیه السلام 2

شیخ کلینی با سند خویش از داوود رقی نقل می‌کند: در حضور امام صادق (ع) بودم. آب طلبید. چون نوشید دیدم که چشمانش پر از اشک شد، فرمود: ای داوود! لعنت خدا بر قاتل حسین (ع)! هیچ بنده‌ای نیست که آب بنوشد و حسین (ع) و اهل بیت او را یاد کند و بر قاتل […]

گریه‌ی امام صادق علیه السلام بر امام حسین علیه السلام 1

شیخ طوسی از عبدالله بن سنان روایت می‌کند: روز عاشورایی خدمت امام صادق (ع) رسیدم. او را اندوهگین و گریان دیدم. عرض کردم: ای پسر پیامبر! گریه‌تان برای چیست؟ خدا چشمتان را گریان نکند. فرمود: مگر غافلی؟ آیا نمی‌دانی در مثل چنین روزی حسین (ع) شهید شده است؟ گفتم: سرورم! درباره‌ی روزه‌ی این روز نظرتان […]

گریه‌ی امام محمّد باقر علیه السلام 2

 مسعودی روایت می‌کند: کمیت شاعر به مدینه آمد و خدمت امام باقر (ع) رسید. با آن‌که شب، حضرت اجازه‌ی ورود داد. برای امام شعر خواند. چون به این بیت رسید: کشته‌ی کربلا که نیرنگ به او زدند، میان غوغای امّت و فرومایگان. حضرت فرمود: اگر مالی داشتیم تقدیم می‌کردیم، ولی پاداش تو همان سخنی است […]

گریه‌ی امام محمّد باقر علیه السلام 1

 خزار قمی با سند خویش از کمیت نقل می‌کند: خدمت سرورم امام محمّد باقر (ع) رسیدم و عرض کردم: ای پسر پیامبر! من درباره‌ی شما اشعاری گفته‌ام. اجازه می‌دهید بخوانم؟ فرمود: این ایام، ایام البیض است. گفتم: درباره‌ی شماست. فرمود: بخوان. شروع به خواندن کردم: روزگار مرا خنداند و گریاند. روزگار از این تحولات بسیار […]

عزاداری امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 2

مرحوم آیت الله کمپانی اصفهانی در مورد گریه‌های امام سجّاد (ع) شعری دارد که خوب سروده است (از ترجمه‌ی آن چشم پوشیدیم). مضمون این اشعار، پایان ناپذیری گریه‌های آن حضرت در طول زندگی بر آن صحنه‌هایی است که با چشم خود دیده است و این‌که آسمان هم بر آن مصیبت‌ها گریست و در ملکوت اعلا […]

عزاداری امام سجّاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش 1

سیّد بن طاووس با سند خود از امام باقر (ع) چنین روایت می‌کند: پدرم امام زین العابدین (ع) پس از شهادت پدرش حسین بن علی (ع)، منزگاه خود را از پشم قرار داده و در بادیه ساکن شده بود و سال‌ها آن‌جا ماند، چون دوست نداشت با مردم معاشرت و همنشینی داشته باشد. از بادیه […]